Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it is never the worse
U
دیگر بدتر که نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
it is never the worse
U
هیچ بدتر نیست
so muchthe worse
U
دیگر بدتر
I have nothing more to say .
U
دیگر عرضی نیست ( ندارم )
it is toolate.to go
U
دیگر موقع رفتن نیست
notations
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
She's not the Laleh I used to know.
U
او
[زن]
دیگر لاله قدیمی
[از نظر رفتار]
نیست.
chip
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chips
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
garbage
U
داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
notations
U
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
U
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
asynchronous
U
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
aliens
U
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
alien
U
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
non maskable interrupt
U
سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
dependent
U
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
task
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
All is not gold that glitters.
<proverb>
U
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk
U
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
so muchthe worse
U
چه بدتر
leaving files open
U
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
worsens
U
بدتر کردن
worsened
U
بدتر کردن
worse off
U
بدتر شدن
deteriorate
U
بدتر کردن
aggravates
U
بدتر کردن
aggravated
U
بدتر کردن
aggravate
U
بدتر کردن
worsening
U
بدتر کردن
worse off
U
در وضع بدتر
pejorate
U
بدتر کردن
worst-
U
بدتر ازهمه .
still worse
U
دیگه بدتر
much worse
U
خیلی بدتر
deteriorates
U
بدتر کردن
deteriorates
U
بدتر شدن
deteriorating
U
بدتر کردن
aggravating
U
بدتر کننده
deteriorating
U
بدتر شدن
deterioration
U
بدتر شدن
worst
U
بدتر ازهمه .
deteriorative
U
بدتر شونده
worse
U
بدتر وخیم تر
deteriorated
U
بدتر شدن
aggravation
U
تبدیل به بدتر
aggravator
U
بدتر کننده
aggravative
U
بدتر شونده
deteriorate
U
بدتر شدن
worsen
U
بدتر کردن
deteriorated
U
بدتر کردن
go from bad to worse
<idiom>
U
بدتر شدن
his parentage isunknown
U
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
worsens
U
بدتر جلوه دادن
exasperating
U
بدتر کردن تشدیدکردن
exasperated
U
بدتر کردن تشدیدکردن
worsen
U
بدتر جلوه دادن
exasperates
U
بدتر کردن تشدیدکردن
exasperate
U
بدتر کردن تشدیدکردن
this is inferior to that
U
پست تر یا بدتر است
worsening
U
بدتر جلوه دادن
worsened
U
بدتر جلوه دادن
i have worse to tell you
U
بدتر از این دارم که بشمابگویم
add insult to the injury
<idiom>
U
[بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
relegate
U
محول کردن به جای بدتر فرستادن
The remedy may be worse than the disease.
<proverb>
U
گاهى علاج بدتر از بیمارى است.
relegating
U
محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegated
U
محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegates
U
محول کردن به جای بدتر فرستادن
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
it is past all hope
U
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
it is inexpedient to reply
U
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
he is not of our number
U
از ما نیست
it is well enough
U
بد نیست
auxiliaries
U
نیست
secondary
U
نیست
isn't
U
نیست
temporary storage
U
می نیست
he takes no notice of it
U
نیست
aint
U
نیست
Plug and Play
U
یچ نیست
storage
U
می نیست
It's not new.
نو نیست.
auxiliary
U
نیست
it's only me
U
کسی نیست
It cant be helped.
U
چاره ای نیست
he has nothing in him
U
کسی نیست
that depends
U
معلوم نیست
needn't
U
لازم نیست
It is not advisable . It is inexpedient.
U
صلاح نیست
It is all right . It is o. k.
U
طوری نیست
it is nothing out of the way
U
غریب نیست
sacred cow
<idiom>
U
چارهای نیست
static
U
که پویا نیست
he is not in it
U
داخل نیست
There is no hot water
U
آب گرم نیست.
thereis no end to it
U
انراپایانی نیست
no sweat
<idiom>
U
مشکلی نیست
no wonder
<idiom>
U
تعجبی نیست
ought not
U
شایسته نیست
no object
U
چیزی نیست
it needs not
U
لازم نیست
cold is merely privative
U
گرما نیست
no matter
U
چیزی نیست
dont mention it
U
چیزی نیست
It's not new.
جدید نیست.
Such is not the case . That is not so.
U
اینطور نیست
close the door please
U
اگرزحمت نیست
it lies beyond his competence
U
در صلاحیت او نیست
my health is tolerable
U
حالم بد نیست
it is unsuitable
U
مناسب نیست
it is unnecessary
U
لازم نیست
he is not willing to go
U
نیست برود
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it .
U
مردش نیست
he is out of his senses
U
بهوش نیست
he is out of huomor
U
سر خلق نیست
it is not half bad
U
هیچ بد نیست
if you please
U
اگرزحمت نیست
the ice is treach erous
U
یخ محکم نیست
he is out of huomor
U
سر دماغ نیست
he is rather i. than sick
U
ناخوش نیست
it has escaped my remembrance
U
یاد نیست
that is not it
U
این نیست
he knows a thing or two
U
بی تجربه نیست
it is immaterial
U
چیزی نیست
There is nothing wrong with you . You are all right .
U
هیچیت نیست
i do not have it in me
U
از من ساخته نیست
it is not in good workingorder
U
دایر نیست
He goes on and on . He is most persistent .
U
ول کن معامله نیست
there is no hurry
U
عجلهای نیست
he is a bad husband
U
صرفه جو نیست
to make no mention of
U
ذکری از ان نیست
that is wrong
U
درست نیست
nihilism
U
نیست انگاری
I dont remember ( recall ) .
U
یادم نیست
no hurry
U
عجلهای نیست
niet le fait
U
کار او نیست
he is none of my friends
U
او از دوستان من نیست
no trouble
U
زحمتی نیست
Nevermind!
U
مهم نیست !
inextinct
U
نیست نشده
you are written
U
حق با شما نیست
there is no hurry
U
شتابی نیست
that is not the word for it
U
لغتش این نیست
There is no room for doubt.
U
جای تردید نیست
that is taken for granted
U
محتاج بدلیل نیست
the house is occupied
U
خانه خالی نیست
an illegible writing
U
خطی که خوانا نیست
rast
U
هیج همچوچیزی نیست
there is no mistaking
U
جای اشتباه نیست
It might be a good idea for you to come .
U
بد نیست شما هم بیایید
there is no question but that.
U
شکی نیست که) .00000
you need not fear
U
لازم نیست بترسید
He is not to blame for this.
U
تقصیر او
[مرد ]
نیست.
that is no great work
U
کار بزرگی نیست
no reply necessary
[NRN]
U
نیازی به پاسخ نیست.
wronging
U
پیام صحیح نیست
thereis no end to it
U
انتهای برای ان نیست
He is nobody. He is a nonentity.
U
داخل آدم نیست
It is not fair that . . .
U
آخر انصاف نیست که …
that in nothing to me
U
پیش من چیزی نیست
It cant be all that bad.
U
نه بابا اینقدر هم بد نیست
that is not the question
U
موضوع این نیست
wrong
U
پیام صحیح نیست
that is not the case
U
مطلب چنین نیست
that is not my a
U
این کارمن نیست
oughtn't
U
نبایستی شایسته نیست
that is no bed of roses
U
اش دهن سوزی نیست
this is not fair
U
این انصاف نیست
clara
U
هدف موجود نیست
that is not fair
U
این انصاف نیست
to put out of the way
U
سربه نیست کردن
wrongs
U
پیام صحیح نیست
There is no reason (cause) for worry (concern)
U
جای نگرانی نیست
It is not known yet . It is not settled yet .
U
هنوز معلوم نیست
if you dont object
U
اگر مانعی نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com