English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
perforated cutoff U دیواره نیمه تراوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
semipermeable U نیمه تراوا
semipermeable materials U مصالح نیمه تراوا
semipervious materials U مصالح نیمه تراوا
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
permeable U تراوا
gel filtration U کروماتوگرافی ژل تراوا
semipermeable U نیم تراوا
permeable ground U تراوا زمین
pervious ground U تراوا زمین
permeable membrance U غشای تراوا
permeable materials U مصالح تراوا
permeable ground U زمین تراوا
permeable membrane U غشای تراوا
gel permeation chromatography U کروماتوگرافی ژل تراوا
g.p.c U premeationchromatography gelکروماتوگرافی ژل تراوا
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
escarpments U دیواره
curtains U دیواره
escarpment U دیواره
barriers U دیواره
bulwarks U دیواره سد
barrier U دیواره
embankments U دیواره
rim U دیواره
septum U دیواره
rims U دیواره
bulkhead U دیواره
embankment U دیواره
bulwark U دیواره سد
bulkheads U دیواره
causey U دیواره
cliffs U دیواره
cliff U دیواره
wall U دیواره
dissepiment U دیواره
walls U دیواره
echal U دیواره
partitions U دیواره
partition U دیواره
parapets U دیواره
parapet U دیواره
training wall U دیواره راهنما
insulated wall U دیواره عایق
parapet U محجر دیواره
guide wall U دیواره راهنما
groyne U سد یا دیواره ساحلی
sausage dam U دیواره تورسنگی
parapets U محجر دیواره
approach wall U دیواره ورودی
banch wall U دیواره محافظ
wing wall U دیواره جانبی
banch wall U دیواره پشتیبان
bulkheads U تیغه دیواره
bank genesis U پیدایش دیواره
basket dam U دیواره سبدی
collision bulkhead U دیواره ضد تصادم
collision bulkhead U دیواره نشکن
bulkhead U تیغه دیواره
bulwark U دیواره محافظ
bulwarks U دیواره محافظ
cordon U سرپوش دیواره
snow fence U دیواره برفگیر
arch-facade U دیواره ی مشبکی
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
positive cut off U دیواره اب بند کامل
levee U دیواره ساحلی رودخانه
heel U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
heels U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
choir-wall U [دیواره ی جداکننده جایگاه]
ice foot U دیواره یخ درنواحی شمال
chancel-rail U دیواره مشبک [کلیسا]
coaming U دیواره دور دریچه ها
bank effect U اثر دیواره کانال
bullword U دیواره روی پل کشتی
hatch coaming U دیواره دور دریچه
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
bulkhead U دیواره عمودی روی قایق
kickback U دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
petard U خرج تخریب دیواره و پایه پل
fireback U دیواره عقبی کوره یابخاری
tambour U دیواره متحرک چوبی ساختن
bulkheads U دیواره عمودی روی قایق
kickbacks U دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
gunwale U لبه بالایی دیواره قایق
partitive U وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
partitives U وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
padeye U حلقه ثابت دیواره پل ناو
ice-foot U [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
phlebitic U وابسته به اماس دیواره ورید
scabbing U نفوذ بسکها درداخل دیواره هدف
uncased well U چاهی که دیواره جدار ان پوشش نشده باشد
lined well U چاهی که دیواره ان با سنگ پوشش شده باشد
toes U ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
scabbing U بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
toe U ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
integral tank U تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
crankum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
open jet tunnel U تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
choire-enclosure U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
three cushion billiards U بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
vapor pressure U فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
part way U نیمه
moiety U نیمه
semi U نیمه
division line U خط نیمه
half deck U نیمه پل
stiffish U نیمه شق
midnight U نیمه شب
in noon of night U در نیمه شب
mid- U نیمه
mid U نیمه
semis U نیمه
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
curb U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
semi literate U نیمه نویسا
partial fixing U نیمه گیرداری
semicinductor U نیمه هادی
partially hearing U نیمه شنوا
dwarf wall U دیوار نیمه
semicolonial U نیمه مستعمره
aileron U نیمه سنتوری
semicolonial U نیمه ازاد
semiarid U نیمه خشک
aileron U نیمه لچکی
half-bat U آجر نیمه
semi mechanization U نیمه مکانیزه
semi conductor U نیمه هادی
semi independent U نیمه مستقل
quasi convex U نیمه محدب
quasi concave U نیمه مقعر
preconscious U نیمه هشیار
second half U نیمه دوم
quasi commercial U نیمه بازرگانی
semi official U نیمه رسمی
semi skilled U نیمه ماهر
semiactive U نیمه فعال
semiaquatic U نیمه ابزی
semiarboreal U نیمه درختی
quasi public U نیمه عمومی
semiautomatic U نیمه خودکار
quasi public U نیمه دولتی
semicinductor U نیمه رسانا
semicivilized U نیمه متمدن
partially sighted U نیمه بینا
quasi private U نیمه خصوصی
half-column U نیمه ستون
semisynthetic U نیمه مصنوعی
semiopaque U نیمه کدر
semiopaque U نیمه شفاف
subacute U نیمه حاد
subadult U نیمه بالغ
subarid U نیمه خشک
semimobile U نیمه متحرک
subfossil U نیمه سنگواره
semisynthetic U نیمه ترکیبی
sub-tropical U نیمه حاره
subovate U نیمه بیضی
subsaline U نیمه شور
semilustrous U نیمه درخشنده
semilogarithmic U نیمه لگاریتمی
semiliquid U نیمه مایع
semiparasitic U نیمه انگلی
solid state U نیمه هادی
shaly clay U رس نیمه بلوری
semisolid U نیمه جامد
semiskilled U نیمه ماهر
semirigid U نیمه سخت
semireligious U نیمه مذهبی
semipublic U نیمه همگانی
semipro U نیمه حرفهای
semiprivate U نیمه خصوصی
semiterrestrial U نیمه خاکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com