Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
religiose
U
دیندار بحط افراط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
religious
U
دیندار
devout
U
دیندار
pious
U
دیندار
extremeness
U
افراط
extravagances
U
افراط
excess
U
افراط
excesses
U
افراط
extravagance
U
افراط
overindulgence
U
افراط
frill
U
افراط
self indulgence
U
افراط
frills
U
افراط
fulsomeness
U
افراط
excessive use
U
افراط
exorbitance
U
افراط
superfluity
U
افراط
inordinacy
U
افراط
inordinateness
U
افراط
intemperance
U
افراط
excessiveness
U
افراط
indulges
U
افراط کردن
indulging
U
افراط کردن
indulged
U
افراط کردن
indulge
U
افراط کردن
exorbitance
U
زیادی افراط
overindulge
U
افراط ورزیدن
outrageousness
U
تجاوز افراط
hypercriticism
U
افراط در انتقاد
extremism
U
افراط گرایی
intemperate
U
افراط کار
extravagantly
U
با افراط زیاد
extravagantly
U
با افراط کاری
wanton
U
افراط کردن
distemperate
U
افراط کار
excesses
U
افراط بی اعتدالی
excess
U
افراط بی اعتدالی
self indulgent
U
افراط کار
extremities
U
افراط و تفریط
self-indulgent
U
افراط کار
scrupulously
U
بحد افراط
hard line
U
افراط آمیز
ultraism
U
افراط کاری
to run to extremes
U
افراط وتفریطکردن
to carry to excess
U
افراط کردن در
extremity
U
افراط و تفریط
excessively
U
بحد افراط
enormously
U
بحد افراط
wasteful
U
افراط کار متلف
caroused
U
در مشروب افراط کردن
go to extreme
U
افراط و تفریط کردن
cachinnate
U
در خنده افراط کردن
golden mean
U
برکناری از افراط و تفریط
carousing
U
در مشروب افراط کردن
indulgence
U
از راه افراط بخشیدن
indulgences
U
از راه افراط بخشیدن
oxyopia
U
تزئینی بحد افراط
potation
U
جرعه افراط در شرب
supererogation
U
افراط در انجام وفیفه
take an extreme course
U
افراط یا تفریط کردن
overbuy
U
در خرید افراط کردن
to take an extreme course
U
افراط یاتفریط کردن
indulgence
U
زیاده روی افراط
carouse
U
در مشروب افراط کردن
indulgences
U
زیاده روی افراط
carouses
U
در مشروب افراط کردن
ultra individualism
U
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
intemperately
U
ازروی افراط با زیاده روی
purism
U
افراط در استعمال صحیح الفاظ
profit cannibalism
U
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
overnice
U
دقت گیر بحد افراط
plethora
U
ازدیاد خون در یک نقطه افراط
radicals
U
افراطی افراط گرا ریشهای
radical
U
افراطی افراط گرا ریشهای
overmuch
U
بحد افراط بمقدار زیاد
extremism
U
افراط کاری عقیده افراطی
prudishness
U
نمایش عفت یااداب بحد افراط
flag-waving
U
میهن پرستی بحد افراط وجنون
overacts
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
booze
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
overacting
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
flag waving
U
میهن پرستی بحد افراط وجنون
boozes
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
overacted
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
radicalism
U
گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
overact
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
boozing
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
blase
U
بیزار از عشرت در اثر افراط درخوشی
boozed
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
red tapery
U
رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
overtrading
U
بیش ازحد معامله کردن افراط در داد و ستد
chauvinism
U
افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
acnerosacea
U
ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی
hyper
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
bureaucreacy
U
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
bums
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bumming
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bummed
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bum
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
overspend
U
زیاد خرج یا مصرف کردن افراط کردن
lavishing
U
ولخرجی کردن افراط کردن
lavishes
U
ولخرجی کردن افراط کردن
lavished
U
ولخرجی کردن افراط کردن
lavish
U
ولخرجی کردن افراط کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com