English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
self stabilizing dynamo U دینام خود تثبیت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
stabilizers U تثبیت کننده ها
stabilisers U تثبیت کننده
stabilizer U تثبیت کننده
holding attack U تک تثبیت کننده
course stabilizer U تثبیت کننده
stabilizer U ثابت تثبیت کننده
automatic stabilizer U تثبیت کننده خودکار
stabilisers U ثابت تثبیت کننده
course stabilizer U تثبیت کننده مسیر
emulsion stabilizer U تثبیت کننده امولسیونی
holding force U نیروی تثبیت کننده
stabilizing sleeve U غلاف تثبیت کننده
viscosity stabilizer U تثبیت کننده گرانروی
mains voltage stabilizer U تثبیت کننده ولتاژ شبکه
voltage stabilizer U تثبیت کننده اختلاف سطح
adjustable stabilizer U تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
dynamo U دینام
dynamos U دینام
magneto generator U مگنت- دینام
electrolytic generator U دینام الکترولیز
dynamo magneto U مگنتوی دینام
booster magneto U دینام کمکی
plating dynamo U دینام ابکاری
ignition generator U دینام ماشین
generator U دینام موسس
starter dynamo U دینام - استارتر
generators U دینام ژنراتور
generators U دینام موسس
three wire generator U دینام سه سیمی
generator U دینام ژنراتور
dynamo armature U ارمیچر دینام
alternators U دینام جریان متناوب
third brush generator U دینام با زغال اضافی
alternator U دینام جریان متناوب
generators U مولد برق دینام اتومبیل
generator U مولد برق دینام اتومبیل
rotors U روتور چکش برق ارمیچر دینام
dynamo battery ignition unit U سیستم جرقه زنی دینام -باطری
rotor U روتور چکش برق ارمیچر دینام
self excited U تحریک شده توسط جریان دینام
carbon tracking U باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
stabilize U تثبیت
fixations U تثبیت
fixity U تثبیت
confirmation U تثبیت
fixing U تثبیت
stabilised U تثبیت
stabilized U تثبیت
stabilizes U تثبیت
consolidation U تثبیت
stabilisation U تثبیت
stabilises U تثبیت
anchor cell U سل تثبیت
stabilising U تثبیت
stabilization U تثبیت
corroboration U تثبیت
fixation U تثبیت
stabilising U تثبیت کردن
functional fixedness U تثبیت کارکردی
mechanical stabilization U تثبیت مکانیکی
stabilises U تثبیت کردن
fixedness U تثبیت شدگی
stabilised U تثبیت کردن
confirmation U تثبیت استقرار
wage stabilization U تثبیت مزد
voltage stabilization U تثبیت ولتاژ
positioning U تثبیت موقعیت
fixation point U نقطه تثبیت
stabilization U پابرجاسازی تثبیت
avouch U تثبیت کردن
fixation process U فرایند تثبیت
reinstatement U تثبیت در مقام
price stabilization U تثبیت قیمت
price ceilings U تثبیت قیمت
price stability U تثبیت قیمت
heat setting U تثبیت گرمائی
nitrogen fixation U تثبیت نیتروژن
visual fixation U تثبیت دیداری
fixing agent U عامل تثبیت
fixate U تثبیت کردن
fixation of affect U تثبیت عاطفی
price freezing U تثبیت قیمت
patent U حق تثبیت اختراع
patented U حق تثبیت اختراع
patenting U حق تثبیت اختراع
patents U حق تثبیت اختراع
price freeze U تثبیت قیمت ها
father fixation U تثبیت پدری
stabilizes U تثبیت کردن
economic stabilization U تثبیت اقتصادی
reinstate U تثبیت کردن
reinstated U تثبیت کردن
reinstates U تثبیت کردن
reinstating U تثبیت کردن
stop go policy U سیاست تثبیت
maintenance level U سطح تثبیت
stabilized U تثبیت کردن
stabilize U تثبیت کردن
stabilized layer U قشر تثبیت شده
course stabilizer U دستگاه تثبیت مسیر
stabilized layer U لایه تثبیت شده
verges U شانه تثبیت نشده
voltage stabilization U تثبیت فشار الکتریکی
built in stabilizers U تثبیت کنندههای خودکار
well fixed U خوب تثبیت شده
hard shoulder U شانه تثبیت شده
fix U تثبیت محل ناو
verge U شانه تثبیت نشده
exchanged stabilization fund U صندوق تثبیت ارز
fixes U تثبیت محل ناو
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
zener diode stabilization U تثبیت کنندگی دیود زنر
commodity agreement U تثبیت مشترک قیمت فروش
route U به خاک نشاندن تثبیت کردن
routes U به خاک نشاندن تثبیت کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
stabilised U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilising U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
pegging U تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
stabilizes U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilized U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
high frequency stabilized arc U قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
functional finance U سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
setting time U [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
positioning band U حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
declaratory judgment U حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
confirm U تصدیق کردن تثبیت کردن
confirms U تصدیق کردن تثبیت کردن
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
divider U جدا کننده تقسیم کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com