Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
eye
U
دکمه یا گره سیب زمینی
eyeing
U
دکمه یا گره سیب زمینی
eyes
U
دکمه یا گره سیب زمینی
eying
U
دکمه یا گره سیب زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
single breasted
U
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted
U
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
buttoning
U
دکمه
knop
U
دکمه
knob
U
دکمه
knobs
U
دکمه
button
U
دکمه
tuberculum
U
دکمه
tubercle
U
دکمه
buttoned
U
دکمه
shutter release button
U
دکمه
stop knob
U
دکمه
buttons
U
دکمه
reset button
U
دکمه
shooting adjustment keys
U
دکمه
gemma
U
دکمه
button hole
U
جا دکمه
botton
U
دکمه
bottle flower
U
گل دکمه
tubers
U
دکمه
tuber
U
دکمه
mouse button
U
دکمه ماوس
buttonhook
U
قلاب دکمه
unbutton
U
گشودن دکمه
buttonholing
U
سوراخ دکمه
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
buttonholed
U
سوراخ دکمه
buttonholes
U
سوراخ دکمه
unbuttoning
U
گشودن دکمه
unbuttons
U
گشودن دکمه
alarm push
U
دکمه اژیر
buttonhook
U
دکمه انداز
buttonhook
U
سگک دکمه
double breasted
U
کت چهار دکمه
push button
U
دکمه فشاری
gemmiparous
U
دکمه اور
gemmule
U
دکمه گیاهک
flue stop
U
دکمه ارگ
knobbed
U
دکمه دار
unbuttoned
U
گشودن دکمه
radio button
U
دکمه رادیو
snap fastener
U
دکمه فشاری
snap fastener
U
دکمه قابلمه
sleeve link
U
دکمه زنجیری
cuffs
U
دکمه سردست
cuffing
U
دکمه سردست
buttonhole
U
سوراخ دکمه
cuffed
U
دکمه سردست
cuff
U
دکمه سردست
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
door stop
U
دکمه کله قندی
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
buttoning
U
هرچیزی شبیه دکمه
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
olivet
U
دکمه هسته خرمایی
buttoned
U
هرچیزی شبیه دکمه
button
U
هرچیزی شبیه دکمه
olivette
U
دکمه هسته خرمایی
push botton
U
دکمه زنگ اخبار
stud
U
دکمه سردست دسته
farcy button
U
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
farcy bud
U
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
double breasted
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
tuberculous
U
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
cornet a pistons
U
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
boutonniere
U
بریدگی یاشکاف جای دکمه
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
shell jacket
U
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
boutonniere
U
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
right
U
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted
U
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righting
U
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
etui
U
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
reefing jacket
U
یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
pushbutton
U
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
programmable function keyboard
U
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
double click
U
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
U
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
clicks
U
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typo
[American E]
U
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
clicked
U
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
O.K.
U
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
click
U
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typing error
[mistake]
U
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
Programs menu
U
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
clicking
U
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
doubled up
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button
U
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
click
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrasted
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
sub astral
U
زمینی
terrestrial
U
زمینی
sublunary
U
زمینی
earthly
U
زمینی
sublunar
U
زمینی
landed a
U
زمینی
earth-bound
U
زمینی
terrene
U
زمینی
tellurian
U
زمینی
predial or prae
U
زمینی
subaerial
U
رو زمینی
terraneous
U
زمینی
territorial
U
زمینی
tumbling
U
زمینی
agrarian
U
زمینی
peanut
U
بادام زمینی
ground position
U
موقعیت زمینی
peanut
U
پسته زمینی
earthy
U
زمینی دنیوی
earth nut
U
بادام زمینی
perigee
U
حضیض زمینی
ground position
U
ایستگاه زمینی
overland mail
U
پست زمینی
ground wave
U
موج زمینی
peanuts
U
بادام زمینی
ground track
U
مسیر زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
ground surveillance
U
تجسس زمینی
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
subterraneous
U
زیر زمینی
suberranean
U
زیر زمینی
ground speed
U
سرعت زمینی
ground return
U
برگشت زمینی
ground return
U
بازتاب زمینی
armies
U
نیرو زمینی
army
U
نیرو زمینی
tater
U
سیب زمینی
praties
U
سیب زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
infernal regions
U
دیارزیر زمینی
hypogean
U
زیر زمینی
hypogeous
U
زیر زمینی
hypogeal
U
زیر زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
graze burst
U
ترکش زمینی
ground circuit
U
مدار زمینی
ground control
U
کنترل زمینی
groundling
U
گیاه زمینی
ground liaison
U
رابط زمینی
terrestrial
U
وضعیت زمینی
murphy
U
سیب زمینی
mail gram
U
پست زمینی
ground observer
U
دیدبان زمینی
land tail
U
بنه زمینی
land mine
U
مین زمینی
land force n
U
نیروی زمینی
floor lamp
U
اباژور زمینی
land combat
U
نبرد زمینی
ground observation
U
دیدبانی زمینی
ground nut
U
بادام زمینی
ground waves
U
امواج زمینی
ground force
U
نیروی زمینی
army attache
U
وابسته زمینی
peanuts
U
پسته زمینی
groundnut
U
بادام زمینی
landmines
U
مین زمینی
landmine
U
مین زمینی
ground fire
U
تیر زمینی
potatoes
U
سیب زمینی
gullies
U
دالان زمینی
army general staff
U
ستادنیروی زمینی
standard lamps
[British]
U
آباژورهای زمینی
monkey nut
U
بادام زمینی
apogee
U
اوج زمینی
ground antenna
U
انتن زمینی
earth antenna
U
انتن زمینی
antenna ground
U
انتن زمینی
gulleys
U
دالان زمینی
army forces
U
نیروهای زمینی
gully
U
دالان زمینی
terrestrial refraction
U
شکست زمینی
potato
U
سیب زمینی
floor lamp
[American]
U
آباژور زمینی
terraqueous
U
زمینی ودریایی
tellurian matter
U
ماده زمینی
groundnuts
U
بادام زمینی
standard lamp
[British]
U
آباژور زمینی
bonus pass
U
پاس زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com