Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic
U
عبور و مرور
trafficking
U
عبور و مرور
traffics
U
عبور و مرور
trafficked
U
عبور و مرور
traffic control
U
کنترل عبور و مرور
airfield traffic
U
عبور و مرور فرودگاه
eligible traffic
U
عبور و مرور مجاز
access structures
U
ساختمانهای عبور و مرور
traffic sign
U
علامت عبور و مرور
traffic peak
U
حداکثر عبور و مرور
bus traffic
U
عبور و مرور اتوبوسها
traffic lane
U
مسیر عبور و مرور
traffic intensity
U
شدت عبور و مرور
traffic density
U
شدت عبور و مرور
traffic density
U
تراکم عبور و مرور
traffic density
U
تکاشف عبور و مرور
traffic court
U
دادگاه عبور و مرور
air traffic control
U
کنترل عبور و مرور هوایی
curfew period
U
ساعات منع عبور و مرور
to be under curfew
U
در منع عبور و مرور بودن
traffic cut
U
تقاطع دو جریان عبور و مرور
air-traffic control
U
کنترل عبور و مرور هوایی
safe-conducts
U
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conducts
U
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conduct
U
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
curfew
U
زمان قطع عبور و مرور قرق
curfews
U
زمان قطع عبور و مرور قرق
air movement section
U
قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
road discipline
U
مقررات عبور و مرور روی جاده
access structures
U
ساختمان های قابل عبور و مرور
pointsman
U
عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
tolled
U
حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
cone penetrometer
U
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
inbound traffic
U
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
boutonniere
U
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
taskbar
U
میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
toll traverse
U
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
air brick
U
اجر سوراخدار که در داخل ساختمان جهت عبور هواتعبیه میشود
transit duty
U
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
kerb inlet
U
روزنه یا منفذی که در زیرجدول جهت عبور اب باران تعبیه میشود
over the shoulder bombing
U
نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
single breasted
U
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted
U
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
fuse
U
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fused
U
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
wet filter
U
فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
coroutine
U
بخشی از برنامه یا تابع که داده را عبور میدهد و سایر توابع همروند را کنترل میکند سپس متوقف میشود
blade cuff
U
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
shutter release button
U
دکمه
knob
U
دکمه
stop knob
U
دکمه
botton
U
دکمه
button hole
U
جا دکمه
buttoned
U
دکمه
shooting adjustment keys
U
دکمه
bottle flower
U
گل دکمه
buttons
U
دکمه
tuberculum
U
دکمه
buttoning
U
دکمه
tubercle
U
دکمه
knop
U
دکمه
tuber
U
دکمه
tubers
U
دکمه
gemma
U
دکمه
button
U
دکمه
knobs
U
دکمه
reset button
U
دکمه
knobbed
U
دکمه دار
gemmiparous
U
دکمه اور
cuffed
U
دکمه سردست
buttonhook
U
دکمه انداز
push button
U
دکمه فشاری
snap fastener
U
دکمه فشاری
radio button
U
دکمه رادیو
buttonhook
U
سگک دکمه
buttonhook
U
قلاب دکمه
gemmule
U
دکمه گیاهک
flue stop
U
دکمه ارگ
buttonhole
U
سوراخ دکمه
unbuttoned
U
گشودن دکمه
unbutton
U
گشودن دکمه
buttonholes
U
سوراخ دکمه
buttonholed
U
سوراخ دکمه
snap fastener
U
دکمه قابلمه
mouse button
U
دکمه ماوس
cuffing
U
دکمه سردست
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
buttonholing
U
سوراخ دکمه
cuff
U
دکمه سردست
cuffs
U
دکمه سردست
alarm push
U
دکمه اژیر
unbuttons
U
گشودن دکمه
unbuttoning
U
گشودن دکمه
sleeve link
U
دکمه زنجیری
double breasted
U
کت چهار دکمه
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
buttoned
U
هرچیزی شبیه دکمه
olivette
U
دکمه هسته خرمایی
olivet
U
دکمه هسته خرمایی
buttoning
U
هرچیزی شبیه دکمه
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
door stop
U
دکمه کله قندی
push botton
U
دکمه زنگ اخبار
button
U
هرچیزی شبیه دکمه
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
stud
U
دکمه سردست دسته
tract
U
مرور
reviews
U
مرور
reviewing
U
مرور
tracts
U
مرور
reviewal
U
مرور
overview
U
مرور
overviews
U
مرور
once-over
U
مرور
once over
U
مرور
perusal
U
مرور
review
U
مرور
reviewed
U
مرور
revisal
U
مرور
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
boutonniere
U
بریدگی یاشکاف جای دکمه
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
double breasted
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
farcy button
U
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
eyes
U
دکمه یا گره سیب زمینی
farcy bud
U
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
tuberculous
U
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
eying
U
دکمه یا گره سیب زمینی
cornet a pistons
U
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
eyeing
U
دکمه یا گره سیب زمینی
eye
U
دکمه یا گره سیب زمینی
rehearsals
U
مرور ذهنی
prescriptions
U
مرور زمان
lapse
U
انصراف مرور
lapses
U
انصراف مرور
run over
U
مرور کردن
time lapse
U
مرور زمان
rehearsal
U
مرور ذهنی
scroll
U
مرور کردن
scrolls
U
مرور کردن
glance
U
نظراجمالی مرور
rub up
U
مرور کردن
statute of limitation
U
مرور زمان
glanced
U
نظراجمالی مرور
glances
U
نظراجمالی مرور
lapse of time
U
مرور زمان
go through
U
مرور کردن
prescription
U
مرور زمان
turn over
U
مرور کردن
lapsing
U
انصراف مرور
go over
U
مرور کردن
shell jacket
U
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
righting
U
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
right
U
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted
U
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
etui
U
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
positive prescription
U
مرور زمان مملک
extinctive prescription
U
مرور زمان اسقاط حق
lapsing
U
استفاده از مرور زمان
reviews
U
بررسی کردن مرور
creative prescription
U
مرور زمان ایجاد حق
scan
U
اجمالا مرور کردن
wear off/away
<idiom>
U
به مرور محو شدن
period of prescription
U
مدت مرور زمان
statute of limitations
U
قانون مرور زمان
reviewing
U
بررسی کردن مرور
lapses
U
استفاده از مرور زمان
review
U
بررسی کردن مرور
revisions
U
تجدید نظر مرور
scans
U
اجمالا مرور کردن
scanned
U
اجمالا مرور کردن
positive prescription
U
مرور زمان ایجاد حق
statutory limitation
U
قانون مرور زمان
reviewed
U
بررسی کردن مرور
revision
U
تجدید نظر مرور
ecquisitive prescription
U
مرور زمان مملک
lapse
U
استفاده از مرور زمان
negative prescription
U
مرور زمان مسقط
relives
U
در ذهن مرور کردن
limitation period
U
مدت مرور زمان
reliving
U
در ذهن مرور کردن
informal design review
U
مرور غیررسمی طرح
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com