Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spaced armor
U
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cyaniding
U
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
banjo axle
U
پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation
U
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
iron boot
U
کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
hydroponics
U
رشد ونمو گیاهان درابهای مغذی برای تقویت ان
knee flexion and extension machine
U
دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
core binder
U
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
flaking
U
جرقه پوسته پوسته شدن
flake
U
جرقه پوسته پوسته شدن
flaked
U
جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate
U
پوسته پوسته شامه دار
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
scabs
U
پوسته پوسته شدن
desquamate
U
پوسته پوسته شدن
scab
U
پوسته پوسته شدن
scabrous
U
زبر پوسته پوسته
exfoliate
U
پوسته پوسته شدن
undergird
U
تقویت کردن
sustain
U
تقویت کردن
truss
U
تقویت کردن
augments
U
تقویت کردن
magnified
U
تقویت کردن
trussing
U
تقویت کردن
trusses
U
تقویت کردن
trussed
U
تقویت کردن
rallied
U
تقویت کردن
amplifying
U
تقویت کردن
rally
U
تقویت کردن
reinforces
U
تقویت کردن
rallies
U
تقویت کردن
sustained
U
تقویت کردن
magnifying
U
تقویت کردن
corroborate
U
تقویت کردن
corroborated
U
تقویت کردن
corroborates
U
تقویت کردن
corroborating
U
تقویت کردن
edified
U
تقویت کردن
amplified
U
تقویت کردن
edify
U
تقویت کردن
intensifying
U
تقویت کردن
intensify
U
تقویت کردن
sustains
U
تقویت کردن
reinforce
U
تقویت کردن
magnifies
U
تقویت کردن
armor
U
تقویت کردن
magnify
U
تقویت کردن
augmentation
U
تقویت کردن
intensified
U
تقویت کردن
intensifies
U
تقویت کردن
edifies
U
تقویت کردن
augment
U
تقویت کردن
relayed
U
تقویت کردن
relay
U
تقویت کردن
relays
U
تقویت کردن
amplifies
U
تقویت کردن
amplify
U
تقویت کردن
augmented
U
تقویت کردن
bolster
U
تقویت کردن
bolstered
U
تقویت کردن
bolsters
U
تقویت کردن
reenforce
U
از نو تقویت کردن
augmenting
U
تقویت کردن
shelling
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
back up
U
تقویت کردن تقویتی
backs
U
پشت را تقویت کردن
to re establish ons's health
U
تقویت مزاج کردن
back
U
پشت را تقویت کردن
invigorate
U
تقویت روحی کردن
to establish one's health
U
تقویت مزاج کردن
back-up
U
تقویت کردن تقویتی
strengthens
U
قوی کردن تقویت دادن
strengthened
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
fuelling
U
تقویت سوخت گیری کردن
fuels
U
تقویت سوخت گیری کردن
fuel
U
تقویت سوخت گیری کردن
strengthens
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
encourage
U
تقویت کردن پیش بردن
encouraged
U
تقویت کردن پیش بردن
encourages
U
تقویت کردن پیش بردن
strengthened
U
قوی کردن تقویت دادن
strengthen
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
strengthen
U
قوی کردن تقویت دادن
fueled
U
تقویت سوخت گیری کردن
fuelled
U
تقویت سوخت گیری کردن
invigorate
U
پر زور کردن تقویت شدن
upgraded
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrades
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrading
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrade
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
fortifying
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
beefed up
U
شکوه وشکایت کردن تقویت کردن
beef
U
شکوه وشکایت کردن تقویت کردن
buddy system
U
سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
reinforcing
U
در حال تقویت کردن یک یکان دیگر
refreshed
U
نیروی تازه دادن تقویت کردن
refresh
U
نیروی تازه دادن تقویت کردن
refreshes
U
نیروی تازه دادن تقویت کردن
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
prestress
U
باسیم ومیله اهن تقویت کردن
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
uphold
U
تقویت کردن تایید کردن
augments
U
اضافه کردن تقویت کردن
augment
U
اضافه کردن تقویت کردن
augmented
U
اضافه کردن تقویت کردن
upholds
U
تقویت کردن تایید کردن
fort
U
سنگربندی کردن تقویت کردن
augmenting
U
اضافه کردن تقویت کردن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
wythe
U
پوسته
testa
U
پوسته
crust
U
پوسته
flaky
U
پوسته پوسته
shelling
U
پوسته
cod
U
پوسته
patagium
U
پوسته
cases
U
پوسته
skinned
U
پوسته
skinning
U
پوسته
skins
U
پوسته
scurf
U
پوسته
flake
U
پوسته
flaked
U
پوسته
flaking
U
پوسته
membranes
U
پوسته
membrane
U
پوسته
dish
U
پوسته
dishes
U
پوسته
leprose
U
پوسته پوسته
skin
U
پوسته
crusts
U
پوسته
bushing
U
پوسته
encrustation
U
پوسته
encrustations
U
پوسته
stator
U
پوسته
chaff
U
پوسته
case
U
پوسته
single skinned
U
یک پوسته
upper crust
U
پوسته
shuck
U
پوسته
shelly
U
پوسته پوسته
incrustation
U
پوسته
incrustment
U
پوسته
putamen
U
پوسته
shell
U
پوسته
mantles
U
پوسته
esquillage
U
پوسته
cryosphere
U
یخ پوسته
layer
U
پوسته
membrance
U
پوسته
layers
U
پوسته
sludge
U
پوسته یخ
mantle
U
پوسته
film
U
پوسته
filmed
U
پوسته
shells
U
پوسته
sleeves
U
پوسته
sleeve
U
پوسته
earth crust
U
پوسته
cortex
U
پوسته
cortices
U
پوسته
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
erratic scab
U
پوسته جوش
skin friction
U
مقاومت پوسته
oxide skin
U
پوسته اکسید
encrustations
U
پوسته بندی
sublevel
U
زیر پوسته
damp proof membrane
U
پوسته نمبند
curing membrane
U
پوسته نگهبان
subsell
U
زیر پوسته
crust
U
پوسته زمین
rinded
U
پوسته دار
crusts
U
پوسته زمین
acetate film
U
پوسته استاتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com