Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Ottawa
U
دولت کانادا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
identic notes
U
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation
U
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
Canada
U
کشور کانادا
canadian
U
اهل کانادا
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
U
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
Ottawa
U
شهراتاوا پایتخت کانادا
mountie
U
پلیس سوار کانادا
quebec
U
استان " کبک " در مشرق کانادا
flickertail
U
نوعی سنجاب زمینی کانادا وامریکا
federal state
U
دولت متحده یا دولت اتحادی
rio treaty
U
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
exchange control
U
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
states
U
دولت
stated
U
دولت
governments
U
دولت
mammon
U
دولت
state-
U
دولت
government
U
دولت
respublica
U
دولت
state
U
دولت
powers
U
دولت
powering
U
دولت
stating
U
دولت
powered
U
دولت
power
U
دولت
mafia
U
دولت ستیزی
territory of state
U
قلمرو دولت
buffer state
U
دولت حایل
public servant
U
مستخدم دولت
mandatary
U
دولت قیم
the body politic
U
ملت و دولت
the policy of the government
U
رویه دولت
nation state
U
دولت ملی
nation-state
U
دولت ملی
vassal atate
U
دولت پوشالی
war state
U
دولت جنگی
nation-states
U
دولت ملی
Warsaw
U
دولت لهستان
Kremlin
U
دولت شوروی
Downing Street
U
دولت انگلیس
totaliarian state
U
دولت توتالیتر
the policy of the government
U
سیاست دولت
state property
U
دارائی دولت
chief of state
U
رئیس دولت
public debt
U
بدهی دولت
forfeit to the state
U
ضبط دولت
independent state
U
دولت مستقل
government budget
U
بودجه دولت
state budget
U
بودجه دولت
national state
U
دولت ملی
government stock
U
سهام دولت
government treasury
U
خزانه دولت
money bag
U
دارایی دولت
puppet government
U
دولت پوشالی
state government
U
دولت مرکزی
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
U
پادشاه یا دولت
pillars of the state
U
ارکان دولت
military government
U
دولت نظامی
government expenditures
U
هزینههای دولت
quirinal
U
دولت ایتالیا
enemy state
U
دولت دشمن
head of the state
U
رئیس دولت
public officer
[American E]
U
کارمند دولت
civil servant
[British E]
U
کارمند دولت
loyalists
U
دولت دوست
loyalist
U
دولت دوست
government department
U
وزارتخانه دولت
cabinet
U
هیات دولت
stateless
U
بی دولت بی وطن
cabinets
U
هیات دولت
ambassador
U
ماموررسمی یک دولت
mafias
U
دولت ستیزی
official
U
کارمند دولت
office-holder
U
کارمند دولت
state
U
دولت استان
office-holders
U
کارمند دولت
Whitehall
U
دولت انگلیس
govt
U
government دولت
state-
U
دولت استان
ambassadors
U
ماموررسمی یک دولت
officer
U
کارمند دولت
stating
U
دولت استان
stated
U
دولت استان
states
U
دولت استان
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
secret services
U
دستگاه محرمانه دولت
secret service
U
دستگاه محرمانه دولت
civil servants
U
مستخدم یا کارمند دولت
cabinets
U
کابینه هیئت دولت
plateform
U
اعلامیه سیاست دولت
peculation
U
دستبرد در مال دولت
civil servant
U
مستخدم یا کارمند دولت
non serverign acts
U
اعمال تصدی دولت
mandatory powers
U
اختیارات دولت قیم
cabinet
U
کابینه هیئت دولت
land grant
U
زمین اعطایی دولت
interpellate
U
استیضاح کردن دولت
federal council
U
مجلس دولت متحده
protected state
U
دولت تحت الحمایه
federal authorities
U
قدرت دولت متحده
colonial government
U
دولت یا حکومت مستعمراتی
stratocracy
U
حکومت یا دولت نظامی
bounties
U
کمک اقتصادی دولت
federalist
U
طرفدار دولت فدرال
He rose against the regime.
U
بر ضد دولت قیام کرد
federalism
U
اصل دولت ائتلافی
vassal atate
U
دولت دست نشانده
office-holders
U
صاحب منصب دولت
office-holder
U
صاحب منصب دولت
secret service money
U
اعتبار سری دولت
most favoured nation
U
دولت کامله الوداد
family allowances
U
کمک دولت به خانوارها
subsidy
U
کمک بلاعوض دولت
dependent state
U
دولت غیر مستقل
welfare state
U
دولت بهبود بخش
the sublime porte
U
باب عالی دولت عثمانی
mafias
U
سازمان سری دولت ستیز
war state
U
دولت نظامی declaration preventivetotal
mafia
U
سازمان سری دولت ستیز
porte
U
باب عالی دولت عثمانی
To accord recognition to a new government.
U
دولت جدیدی را برسمیت شناختن
hand-out
<idiom>
U
پاداش ،معمولا از طرف دولت
subject to the british rule
U
تحت تسلط دولت انگلیس
confedration of states
U
دولت جدیدی تشکیل نمیشود
subsidies
U
مکهای مالی دولت , سوبسید
commissioners
U
مامور عالی رتبه دولت
confiscation
U
مصادره و ضبط توسط دولت
federal constitution
U
قانون اساسی دولت متحده
export incentive
U
تشویق دولت در جهت صادرات
commissioner
U
مامور عالی رتبه دولت
bank annuities
U
سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
Utopia
U
دولت یا کشور کامل و ایده الی
state midicine
U
سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
statism
U
تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
government
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
governments
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
price support
U
قیمت حمایت شده از طرف دولت
bounties
U
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
White Paper
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
purges
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
Utopias
U
دولت یا کشور کامل و ایده الی
sovereigns
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
purged
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
residents
U
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
resident
U
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
coats of arms
U
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
guild socialism
U
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
monetization
U
پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
bank holiday
U
ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
sovereign
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
coat of arms
U
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
hall mark
U
دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
quotas
U
کمیت تعیین شده توسط دولت
quota
U
کمیت تعیین شده توسط دولت
jacobin
U
عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
state to which one belongs
U
دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
subvention
U
اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
residency
U
محل اقامت نماینده دولت استعمارگر در کشورمستعمره
state aid
U
کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
conscription of wealth
U
مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
eminent domain
U
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
regie
U
اداره کردن مالیات مستقیم توسطخود دولت
food stamp program
U
برنامه کمک مواد غذائی ازطرف دولت به نیازمندان
active fiscal policy
U
منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
Uncle Sam
U
لقب دولت ایالات متحده امریکا عمو سام
functional finance
U
سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
state's attorney
U
نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state attorney
U
نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
price support
U
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
libertarian
U
طرفدارآزادی
[جدا از حکم دولت]
فردی
[فلسفه]
[سیاست]
Solicitor General
U
مشاور حقوقی دولت که دررتبه پایین تر از دادستان است
concert of europe
U
اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
rescous
U
مقاومت در برابر قانون تمرد نسبت به مامورین دولت
Solicitors General
U
مشاور حقوقی دولت که دررتبه پایین تر از دادستان است
interventionism
U
سیستم مداخله دولت درامور اقتصادی و عدم وجودازادی درتجارت
mandatory power
U
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
smart money
U
غرامت پولی که دولت بسربازان وملوانان زخمی ومصدوم میدهد
privateer
U
کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
embassy
U
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassies
U
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
good offices
U
عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
service
U
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced
U
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
jingo
U
کسی که به عنوان میهن پرستی از سیاست جنگجویانه و تجاوزکارانه دولت خودطرفداری میکند
deodand
U
چیزیکه دولت برای استفاده عموم ضبط میکردزیرامایه مرگ کسی شده
GOSIP
U
استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
legion ofholour
U
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
classical economics
U
نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
hallmark
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
capital levy
U
مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
hallmarks
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
sheriff
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com