English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
state U دولتی حالت
state- U دولتی حالت
stated U دولتی حالت
states U دولتی حالت
stating U دولتی حالت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
Other Matches
make a diplomatic representation U به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
the funds U قرضه دولتی سهام وام دولتی
crown debt U طلب دولتی بستانکاری دولتی
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> U دولتی
belonging to the state <adj.> U دولتی
national [state, federal state] <adj.> U دولتی
governmental <adj.> U دولتی
stating U دولتی
stated U دولتی
state U دولتی
states U دولتی
state- U دولتی
governmental U دولتی
civil servants U مستخدم دولتی
nationalized industries U صنایع دولتی
public domain U خالصه دولتی
public assistance U کمکهای دولتی
state university U دانشگاه دولتی
state socialism U سوسیالیسم دولتی
state prison U زندان دولتی
state ownership U مالکیت دولتی
public domain U مالکیت دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
civil servant U مستخدم دولتی
government control U نظارت دولتی
government control U کنترل دولتی
government regulation U مقررات دولتی
government property U مال دولتی
government owned industries U صنایع دولتی
quasi public U نیمه دولتی
public service U استخدام دولتی
public servants U مامورین دولتی
government officials U مامورین دولتی
government sector U بخش دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
public monopoly U انحصار دولتی
public institutions U نهادهای دولتی
government departments U دوایر دولتی
government office U اداره دولتی
public schools U مدارس دولتی
privates U غیر دولتی
private U غیر دولتی
civil services U خدمات دولتی
public ship U ناو دولتی
state enterprise U مالکیت دولتی
state enterprise U بنگاه دولتی
state bank U بانک دولتی
state college U دانشکده دولتی
public ownership U خالصه دولتی
public domain U خالصه دولتی
public sector U بخش دولتی
etatism U سوسیالیزم دولتی
political circles U دوایر دولتی
economic unit U موسسه دولتی و ...
debenture U حواله دولتی
the funds U وام دولتی
lycee l U دبیرستان دولتی درفرانسه
the king in council U شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
granted U کمک دولتی اعانه
grants U کمک دولتی اعانه
grant U کمک دولتی اعانه
order in council U تصویب نامه دولتی
arms U نشان دولتی نیرو
government securities U اوراق بهادار دولتی
adhesion U الحاق دولتی به یک پیمان
bureaucracy U مجموع گماشتگان دولتی
privatize U غیر دولتی کردن
privatization U غیر دولتی کردن
The corruption in government offices . U فساد دردستگاههای دولتی
privatises U غیر دولتی کردن
state planning U برنامه ریزی دولتی
privatised U غیر دولتی کردن
bill of oredit U اوراق قرضه دولتی
privatising U غیر دولتی کردن
bureaucracies U مجموع گماشتگان دولتی
privatized U غیر دولتی کردن
government broadcasting U پخش برنامههای دولتی
government enterprise U موسسات تولیدی دولتی
privatizing U غیر دولتی کردن
government bonds U اوراق قرضه دولتی
quasi public company U شرکت نیمه دولتی
privatizes U غیر دولتی کردن
fund U تنخواه قرضه دولتی سهام
funded U تنخواه قرضه دولتی سهام
security U گرو سهام قرضه دولتی
dole U کمک هزینه دولتی به بیکاران
blue book U هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
iranian state railways U راه اهن دولتی ایران
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
public ship U کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
welfare state U دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
floater U گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
barratry U خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
The subsidy will be phased out next year. U یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
demarche U عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
spoils system U سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
bureaucrat U مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
bureaucrats U مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
mandatory power U دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. U سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
transportation in kind U وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
free trade U شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
totaliarian state U دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
pluralism U عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
safe-conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conduct U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
governmentalize U تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
postures U حالت
mood U حالت
self U حالت
fettle U حالت
glass eyed U بی حالت
unexpressive U بی حالت
posturing U حالت
line condition U حالت خط
moods U حالت
cases U حالت
postured U حالت
posture U حالت
stances U حالت
stance U حالت
make U حالت
phased U حالت
phases U حالت
ill conditioned U بد حالت
if U حالت
makes U حالت
febricity U حالت تب
feverishness U حالت تب
predicament U حالت
predicaments U حالت
phase U حالت
estate U حالت
estates U حالت
attitude U حالت
expression U حالت
pyreticosis U حالت تب
stated U حالت
state- U حالت
temper U حالت
state U حالت
tempered U حالت
idiocrasy U حالت
queasiness U حالت قی
situations U حالت
situation U حالت
attitudes U حالت
condition U حالت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com