English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
doubling U دولا تابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
luminescence U شب تابی
impatience U بی تابی
bioluminescence U شب تابی
magniloquence U پر اب و تابی
phosphorism U شب تابی
twisting U چندلا تابی
luminescence U روشن تابی
fox fire U شب تابی چوب ها
chrominance U رنگ تابی
bioluminescence U زیست تابی
phosphorescence U روشنایی شب تابی
restlessly U از روی بی تابی یا بیقراری
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
chrominance channel U کانال رنگ تابی
chrominance signal U پیام رنگ تابی
carrier color signal U پیام رنگ تابی
The baby is restless. U نوزاد بی تابی می کند
schiller U زرق وبرق یا شب تابی
She is extremly restive. U خیلی بی تابی می کند
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
chrominance amplifier U فزون ساز رنگ تابی
phew U برای نشان دادن بی تابی
sea fire U شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
creepingly U دولا دولا
two ply U دولا
diploid U دولا
double bottom U ته دولا
reclinate U دولا
geminate U دولا
in a stooping position U دولا
doubled up U دولا
doubled U دولا
two-ply U دولا
dual U دولا
duplexes U دولا
double U دولا
duplex U دولا
double up U دولا شدن
double cloth U پارچه دولا
crouched U دولا شدن
crouches U دولا شدن
recvrvature U دولا شدگی
buckles U دولا کردن
buckled U دولا کردن
crouching U دولا شدن
doubling U دولا سازی
bend U دولا کردن
duplex U دولا دولایی
bowed U دولا کردن
bowing U دولا کردن
bows U دولا کردن
crouch U دولا شدن
duplexes U دولا دولایی
bow U دولا کردن
buckle U دولا کردن
marline or line U طناب کوچک دولا
folded dipole U انتن دو قطبی دولا
furring U تخته پوشی دولا
slouchy U دولا دولاراه رونده
conduplicate U از درازا دولا شده
buckled plate U صفحه دولا شده
double v machine U دستگاه دولا کننده ورق
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
slouching U با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouches U با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouched U با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouch U با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
double U مضاعف کردن دولا کردن
doubled U مضاعف کردن دولا کردن
doubled up U مضاعف کردن دولا کردن
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com