English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
I need my e U من دوست دارم
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
Other Matches
A friend in need is a friend indeed.. <proverb> U دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
own a house U خانهای دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
I have tobacco. من یک توتون دارم.
close the door please U خواهش دارم
my a is 0 years U من 04سال دارم
it is in my recollection U یاد دارم
I agree. U قبول دارم.
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
i intend to stay here U خیال دارم که ...
I have a headache. U من سر درد دارم.
i maintain U عقیده دارم که ...
i wish to stay here U میل دارم ...
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I have a son your age. U پسری دارم بسن ( وسال) شما
i p to arrange an intrriew U قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i have as many books as you U کتاب شما دارید منهم دارم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
i intend my son for the bar U خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
Is there enough time to change trains? U آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
philoginous U زن دوست
hydrophilic compound U اب دوست
ally U دوست
philogynist U زن دوست
unfriended U بی دوست
allying U دوست
friends U دوست
friend U دوست
amicable U دوست
bozo U دوست
heart to heart U دوست
heart-to-heart U دوست
schoolmates U دوست
schoolmate U دوست
formalist U دوست
chums U دوست
friendless U بی دوست
buddy U دوست
hydrophilic U اب دوست
chum U دوست
dienophile U دی ان دوست
leal U دوست
buddies U دوست
heart-to-hearts U دوست
disliked U دوست نداشتن
dislikes U دوست نداشتن
disliking U دوست نداشتن
fraternizes U دوست بودن
dislike U دوست نداشتن
fraternizing U دوست بودن
likable U دوست داشتنی
social U جمعیت دوست
social U گروه دوست
likeable U دوست داشتنی
take kindly to <idiom> U دوست داشتن
liked U دوست داشتن
sporting U بازی دوست
affects U دوست داشتن
gregarious U گروده دوست
crony U دوست صمیمی
cronies U دوست صمیمی
like U دوست داشتن
likes U دوست داشتن
affect U دوست داشتن
lovable U دوست داشتنی
philanthropists U بشر دوست
expressionism U حالت دوست
hydrophile U اب دوست علاقمند به اب
expressionist U حالت دوست
his friend's murder U قتل دوست او
patriot U وطن دوست
patriots U وطن دوست
patriotic U میهن دوست
philanthropist U بشر دوست
loveable U دوست داشتنی
rats U دوست بی وفا
lovelier U دوست داشتنی
loveliest U دوست داشتنی
lovely U دوست داشتنی
cobber U دوست صمیمی
friends U دوست کردن
fraternised U دوست بودن
fraternises U دوست بودن
fraternising U دوست بودن
fraternize U دوست بودن
loyalist U دولت دوست
loyalists U دولت دوست
humanitarian U بشر دوست
warlike U جنگ دوست
peaceable U صلح دوست
friend U دوست کردن
fraternized U دوست بودن
girlfriends U دوست دختر
xenophile U بیگانه دوست
intimado U دوست صمیمی
isophilic U همجنس دوست
kissing kind U باهم دوست
lithophilous U سنگ دوست
chessist U شطرنج دوست
sweet tooth U شیرینی دوست
solomon U صلح دوست
dislikable U دوست نداشتنی
zoophilic U حیوان دوست
zoophilous U حیوان دوست
electrophile U الکترون دوست
girlfriend U دوست دختر
family men U زن و بچه دوست
family man U زن و بچه دوست
lipophilic U چربی دوست
careerists U حرفه دوست
careerist U حرفه دوست
dislikeable U دوست نداشتنی
dendrophilous U درخت دوست
myrmecophilous U مورجه دوست
necrophilous U لاشه دوست
phiadelphian U نوع دوست
psychrophilic U سرما دوست
pornerastic U جنده دوست
phihellenic U یونانی دوست
philotechnic U صناعت دوست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com