English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parade lap U رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
banked track U پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
to set by the ears U باهم بدکردن باهم مخالف کردن
to go out U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to date U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
telephone U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephones U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoning U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoned U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
in on <idiom> U برای کای باهم جمع شدن
starter's pistol U هفت تیر مخصوص اغازمسابقه
skate boat U قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
to set at loggerheads U باهم بد کردن باهم مخالف کردن
monitors U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitored U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
snow farming U اماده کردن پیست اسکی
consortiums U ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortium U ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortia U ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
tristimulus values U مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
diptych U دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
dead U دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
compatibility U توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
for a car U برای هر ماشین
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dustcover U پوشش محافظ برای یک ماشین
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
interchanging U باهم عوض کردن
spliced U باهم متصل کردن
splices U باهم متصل کردن
intercommon U باهم شرکت کردن
chum U باهم زندگی کردن
sums U باهم جمع کردن
cohabit U باهم زندگی کردن
splice U باهم متصل کردن
splicing U باهم متصل کردن
sum U باهم جمع کردن
cohabiting U باهم زندگی کردن
cohabits U باهم زندگی کردن
symmetrize U باهم قرینه کردن
chums U باهم زندگی کردن
confuses U باهم اشتباه کردن
interchanges U باهم عوض کردن
to keep company U باهم امیزش کردن
interchanged U باهم عوض کردن
interchange U باهم عوض کردن
to set at variance U با هم بد کردن باهم مخالف ت
interwed U باهم پیوند کردن
confuse U باهم اشتباه کردن
cohabited U باهم زندگی کردن
phoning U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phone U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
prompt to go U اماده برای رفتن
trip the light fantastic <idiom> U رفتن برای رقصیدن
to cotton together U باهم ساختن یارفاقت کردن
to spar at each other U باهم مشت بازی کردن
to cotton with each other U باهم ساختن یارفاقت کردن
component efficiency U میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
name U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
names U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
rocker arm U اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
smoke consumer U اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
to stretch one's legs U برای ورزش راه رفتن
gressorial U مناسب برای راه رفتن
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
disunites U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disuniting U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
to come to an explanation U درتوضیح چیزی باهم موافقت کردن
disunite U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunited U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
offices U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
compilations U ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
compilation U ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
to come towards U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach U به طرف کسی رفتن برای برخورد
sand shoes U یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
to come to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to step out U برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
turn out <idiom> U رفتن برای دیدن یا انجام کاری
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to be coming up to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
to go clubbing U به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
shore leave U مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to ride on the bus U سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
assembly U نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. U به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
ended U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
end U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ends U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
Which bus do I take for the opera? U برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
Which bus do I take to Victoria Station? U کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
user U نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
users U نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
qwerty U صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
circuits U پیست اتومبیلرانی
circuits U پیست اسبدوانی
circuit U پیست اسبدوانی
forerunners U پیست بازکن
piste U پیست اسکی
course U پیست مسابقه
field of play U پیست شمشیربازی
circuit U پیست اتومبیلرانی
courses U پیست مسابقه
coursed U پیست مسابقه
forerunner U پیست بازکن
infield U پیست مسابقه
motordrome U پیست مسابقه
bobrum U پیست لوژسواری
motordrome U پیست یا مسیر
apron U کناره داخلی پیست
aprons U کناره داخلی پیست
speedway U پیست بیضی اتومبیلرانی
strip U سطح پیست شمشیربازی
auto drome U پیست اتومبیل رانی
velodrome U پیست دوچرخه سواری
turf U پیست چمن اسبدوانی
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
backstraight U قسمت دراز و مستقیم پیست
apres ski U تفریحات بعد از اسکی در پیست
back nine U نیمه دوم پیست 81 قسمت
part U قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
man machine interface U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
toboggan U وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
under- U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
ski patrolman U عضو گروه نجات در پیست اسکی
under U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
banked turn U انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
toboggans U وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
tartan U ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
clubhouse turn U انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
embedded code U بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
ski patrol U گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
MMI U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
tirm oval U پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
operated U تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operates U تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
operate U تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com