Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
maintenance period
U
دوره نگهداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gurantee period
U
دوره نگهداری تاسیسات
Other Matches
corrective maintenance
U
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
cooling off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
colporteur
U
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
guarding subsidy
U
حق نگهداری
detainer
U
نگهداری
maintenance
U
نگهداری
safe guard
U
نگهداری
safe keeping
U
نگهداری
protection
U
نگهداری
keeping
U
نگهداری
guardianship
U
نگهداری
sustentation
U
نگهداری
sustention
U
نگهداری
retention
U
نگهداری
sustenance
U
نگهداری
preservation
U
نگهداری
landing, storage, delivery
U
نگهداری
custody
U
نگهداری
holding
U
نگهداری
detention
U
نگهداری
internment
U
نگهداری
retinues
U
نگهداری
retinue
U
نگهداری
detentions
U
نگهداری
storage
U
نگهداری
conservation
U
نگهداری
upkeep
U
نگهداری
keeps
U
نگهداری کردن
maintenance cost
U
ارزش نگهداری
maturing
U
نگهداری بتن
tenure
U
نگهداری اشغال
upkeep
U
نگهداری کردن
keep
U
نگهداری کردن
preventive maintenance
U
نگهداری حفافتی
organizational maintenance
U
نگهداری سازمانی
maintenance status
U
وضعیت نگهداری
safeguards
U
نگهداری کردن
maintrain
U
نگهداری کردن
depot maintenance
U
نگهداری امادگاهی
maintained
U
نگهداری کردن
maintenance support
U
پشتیبانی نگهداری
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیری
maintenance functions
U
کارکردهای نگهداری
maintenance cost
U
هزینه نگهداری
restraint
U
نگهداری خودداری
energy preservation
U
نگهداری انرژی
depot maintenance
U
نگهداری دپویی
support
U
نگهداری کردن
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
care of supplies
U
نگهداری اماد
categories of maintenance
U
طبقات نگهداری
categories of maintenance
U
انواع نگهداری
tended
U
نگهداری کردن از
tending
U
نگهداری کردن از
safeguarding
U
نگهداری کردن
safeguarded
U
نگهداری کردن
safeguard
U
نگهداری کردن
tends
U
نگهداری کردن از
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
maintain
U
نگهداری کردن
maintains
U
نگهداری کردن
restraints
U
نگهداری خودداری
interludes
U
نگهداری مقدماتی
levels of maintenance
U
ردههای نگهداری
account
U
نگهداری حسابها
interlude
U
نگهداری مقدماتی
tend
U
نگهداری کردن از
holding time
U
زمان نگهداری
LSD
U
نگهداری تحویل
holding costs
U
مخارج نگهداری
holding capacity
U
فرفیت نگهداری
granfather file
U
نگهداری می شوند
holds
U
ایست نگهداری
field maintenance
U
نگهداری در صحرا
field maintenance
U
نگهداری صحرایی
field capacity
U
فرفیت نگهداری
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
to maintain one's family
U
نگهداری کردن
hold
U
ایست نگهداری
conserving
U
نگهداری کردن
the keeping of a festival
U
نگهداری عید
category
U
طبقه نگهداری
tenability
U
قابلیت نگهداری
conserved
U
نگهداری کردن
keep track of
<idiom>
U
نگهداری یاداشت
conserves
U
نگهداری کردن
conserve
U
نگهداری کردن
care
U
نگهداری موافبت
cared
U
نگهداری موافبت
cares
U
نگهداری موافبت
warehousing
U
نگهداری در انبار
to maintain a road
U
نگهداری کردن
manage
U
نگهداری کردن
maintain
U
نگهداری کردن
retentivity
U
قدرت نگهداری
record keeping
U
نگهداری سوابق
to take keep
U
نگهداری کردن
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیرانه
program maintenance
U
نگهداری برنامه
managements
U
اجرا و نگهداری شبکه
hold something back
<idiom>
U
نگهداری اطلاعات از کسی
keep time
<idiom>
U
نگهداری میزان و وزن
entertainable
U
قابل پذیرائی و یا نگهداری
management
U
اجرا و نگهداری شبکه
depositery
U
محل نگهداری سپرده
maintenance work
U
کار تعمیر و نگهداری
remote servicing
U
نگهداری از راه دور
ammunition depot
U
محل نگهداری مهمات
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
support
U
تایید کردن نگهداری
gasholder
U
محل نگهداری بنزین
bestride
U
نگهداری ودفاع کردن از
mew
U
دراصطبل نگهداری کردن
mewed
U
دراصطبل نگهداری کردن
mewing
U
دراصطبل نگهداری کردن
upkeep
U
هزینه نگهداری وتعمیر
remote maintenance
U
نگهداری از راه دور
upkeep
U
هزینه نگهداری و تعمیر
maintenance
U
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
gasholders
U
محل نگهداری بنزین
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
poor law
U
قانون نگهداری از تهیدستان
software maintenance
U
نگهداری نرم افزار
moist curing
U
نگهداری مرطوب بتن
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
power of reservation
U
حق نگهداری وذخیره کردن
maintenance routine
U
روال تعمیر و نگهداری
to bear up
U
نا امیدنشدن نگهداری کردن
membrane curing
U
نگهداری غشایی بتن
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
confessio
U
[محل نگهداری جسد شهید]
columbarium
U
جای نگهداری خاکستر مردگان
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
to safeguard
[against]
U
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
tape library
U
اتاق مخصوص نگهداری نوار
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
administrative crypto account
U
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
accountable supply distribution activity
U
سازمان نگهداری سوابق امادی
preventive
U
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
accountable depot
U
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
remote maintenance
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
patronizes
U
نگهداری کردن مشتری شدن
hold at disposal
U
در اختیار دیگری نگهداری کردن
patronised
U
نگهداری کردن مشتری شدن
administrator
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
customer
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
administrators
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
fit call
U
رده یکم تعمیر و نگهداری
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
patronises
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronize
U
نگهداری کردن مشتری شدن
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
remote servicing
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
patronized
U
نگهداری کردن مشتری شدن
customers
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
serviced
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
service
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
conservancy
U
نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
three
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
buffer
U
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
threes
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
hand-held
U
آنچه قابل نگهداری در دست است
sacrist
U
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
spoin bank
U
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
apicultural
U
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
for keeps
U
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
keep in trust
U
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
lay up
<idiom>
U
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
file maintenaee
U
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
white paternoster
U
دعای نگهداری ازشر روح پلید
bone-house
U
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
lay up
<idiom>
U
گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
magazine area
U
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
maintenance calibration
U
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
cost of maintenance
U
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
gross negligence
U
تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
maintenance float
U
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
deep cycling
U
روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
cycle stock
U
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
DBA
U
ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
fe
U
فردمسئول نگهداری و تعمیرسخت افزار و نرم افزارکامپیوتر
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
databases
U
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
housekeeping
U
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
database
U
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com