Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
procurement cycle
U
دوره خرید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
course of dealing
U
دوره خرید و فروش
course of dealing
U
دوره مذاکرات خرید
Other Matches
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order
U
خرید سفارش خرید
colporteur
U
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
procurement
U
خرید
shopping
U
خرید
buys
U
خرید
purchasing
U
خرید
buying
U
خرید
underwrote
U
خرید
underwritten
U
خرید
underwrites
U
خرید
underwrite
U
خرید
buy
U
خرید
purchased
U
خرید
bond servant
U
زر خرید
bondwoman
U
زن زر خرید
purchase
U
خرید
purchases
U
خرید
underwriting
U
خرید
purchase requisition
U
درخواست خرید
dealing
U
خرید و فروش
redemption yield
U
بازده خرید
purchasing analyst
U
تحلیل گر خرید
purchasing office
U
قسمت خرید
purchasing department
U
قسمت خرید
purchasing department
U
دفتر خرید
purchasing patterns
U
الگوی خرید
purchasing officer
U
مسئول خرید
purchasing officer
U
مامور خرید
forward purchase
U
خرید سلف
regional purchase
U
خرید محلی
businesses
U
خرید یا فروش
business
U
خرید یا فروش
bulk buying
U
خرید فله
rebuy
U
خرید مکرر
hire purchase
U
خرید اقساطی
bid
U
پیشنهاد خرید
purchasing power
U
قدرت خرید
bids
U
پیشنهاد خرید
purchasing power
U
توان خرید
redemption
U
باز خرید
achate
U
عقیق خرید
acquisition authority
U
اجازه خرید
to make a purchase
U
خرید کردن
credit purchase
U
خرید نسیه
advance purchase
U
خرید سلف
short covering
U
پیش خرید
purchasing office
U
دفتر خرید
blanket buying
U
خرید کلی
purchase rate
U
نرخ خرید
impulse buying
U
خرید بی مقدمه
buy
U
خرید کردن
buys
U
خرید کردن
buying rate
U
نرخ خرید
futures exchange
U
خرید اتی
forward purchasing
U
پیش خرید
forward purchase
U
پیش خرید
buyer's market
U
بازار خرید
field buying
U
خرید در صحرا
dear bought
U
گران خرید
counter purchase
U
خرید متقابل
conditions of purchase
U
شرایط خرید
buyers market
U
بازار خرید
buying and selling
U
خرید و فروش
coemption
U
خرید کل محصول
nundination
U
خرید و فروش
local procurement
U
خرید محلی
local purchase
U
خرید محلی
purchase order
U
سفارش خرید
purchase order
U
دستور خرید
purchase notice agreements
U
پیمان خرید
purchase notice agreements
U
قراردادهای خرید
purchasable
U
باب خرید
oniomania
U
جنون خرید
open purchase
U
خرید ازاد
offer to purchase
U
پیشنهاد خرید
monopsony
U
انحصار خرید
monopolist
U
انحصار خرید
lump sum purchase
U
خرید یکجا
lump sum purchase
U
خرید کلی
local purchase
U
خرید از محل
buying price
U
قیمت خرید
bargain
U
خرید ارزان
real estate
U
خرید زمین
shopping basket
U
سبد خرید
shopping cart
U
گاری خرید
corners
U
خرید یکجا
cornering
U
خرید یکجا
corner
U
خرید یکجا
oligopsony
U
خرید نیمه انحصاری
preclusive buying
U
خرید پیشگیری کننده
open purchase
U
خرید از بازار ازاد
overbuy
U
در خرید افراط کردن
hedging
U
خرید و فروش تامینی
offer to purchase
U
پیشنهاد جهت خرید
purchased
U
خرید خریداری کردن
credits
U
خرید وفروش اعتباری
crediting
U
خرید وفروش اعتباری
credited
U
خرید وفروش اعتباری
credit
U
خرید وفروش اعتباری
purchase ledger
U
دفتر بزرگ خرید
purchase journal
U
دفتر روزنامه خرید
shops
U
کارخانه خرید کردن
procurement lead time
U
زمان انجام خرید
on approval
U
خرید کالا به شرط
demand
U
تقاضای خرید کالا
procuration
U
تحصیل چیزی خرید
procuance
U
تحصیل چیزی خرید
demanded
U
تقاضای خرید کالا
duopsony
U
انحصار دو قطبی خرید
current purchasing power
U
قدرت خرید فعلی
purchase
U
خرید خریداری کردن
collaborative purchase
U
خرید با تشریک مساعی
off-market purchases
U
خرید در بیرون از بورس
call option
U
خرید به شرط خیار
purchases
U
خرید خریداری کردن
duopsony
U
انحصار دو جانبه خرید
open indent
U
سفارش خرید باز
demands
U
تقاضای خرید کالا
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
brokerage
U
کارمزد خرید سهام
income effect
U
تناسب خرید با درامد
home trade
U
خرید وفروش داخلی
automated purchasing
U
خرید بصورت اتوماتیک
furriery
U
خرید وفروش خز خزدوزی
average purchase rate
U
نرخ متوسط خرید
buy in advance
U
پیش خرید کردن
the longs
U
پیش خرید کنندگان
hedge
U
خرید و فروش تامینی
hedged
U
خرید و فروش تامینی
hedges
U
خرید و فروش تامینی
Examine it first before buying.
U
قبل از خرید امتحانش کن
shop
U
کارخانه خرید کردن
salable
U
قابل خرید معاملهای
value for money
U
قدرت خرید پول
handles
U
خرید و فروش کردن
saleable
U
قابل خرید معاملهای
handle
U
خرید و فروش کردن
bulk buying
U
خرید بصورت عمده
bulk buying
U
خرید درحجم زیاد
stock trading
U
خرید و فروش سهام
irredeemable
U
باز خرید نشدنی
blanket buying
U
خرید بصورت عمده
purchasing power of money
U
قدرت خرید پول
purchasing power parity
U
برابری قدرت خرید
real account
U
حساب خرید املاک
purchasing research
U
تحقیق در خصوص خرید
shopped
U
کارخانه خرید کردن
real purchasing power
U
قدرت خرید واقعی
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
offer to buy something
U
حاضر به خرید چیزی شدن
claimed
U
قرارداد رسمی خرید اسب
claim
U
قرارداد رسمی خرید اسب
dealer
U
کسی که خرید و فروش میکند
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
acquisition authority
U
اعتبار خرید کالاو خدمات
impulse buying
U
خرید بدون برنامه ریزی
dealers
U
کسی که خرید و فروش میکند
claiming
U
قرارداد رسمی خرید اسب
mall
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
bargain
U
قرارداد معامله خرید ارزان
consumer credit
U
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
burse
U
مغازه یابازار خرید وفروش
contango
U
هزینههای دیرکرد خرید سهم
preemptor
U
شریک دارای حق تقدم در خرید
credit cards
U
کارت یاورقه خرید نسیه
bargained
U
قرارداد معامله خرید ارزان
bargaining
U
قرارداد معامله خرید ارزان
credit card
U
کارت یاورقه خرید نسیه
bargains
U
قرارداد معامله خرید ارزان
futures market
U
بازار خرید و فروش سلف
claims
U
قرارداد رسمی خرید اسب
circulating medium
U
وسیله انتقال قدرت خرید
retail shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
regional purchase
U
خرید از داخل منطقه پادگانی
commercial center
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
boycott
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotted
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotting
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com