Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
race glass
U
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
outrun
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
She was fascinated by the view.
U
غرق تماشای منظره بود
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
theodolite
U
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolites
U
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method
U
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
U
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
wand shoot
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
cross line
U
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
humane killer
U
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
lethal chamber
U
اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
running
U
مناسب برای مسابقه دو
I must make a special note of that.
U
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
to go down
[in a particular way]
with somebody
U
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
laughter
U
مسابقه اسان برای بردن
genoa
U
بادبان عریض برای مسابقه
to paynize wood
U
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
synchroscope
U
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
little brown jug
U
مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
free handicap
U
مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
This is important, not only today, but also and especially for the future.
U
این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
bay
U
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
prepares
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
inspector
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
preparing
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
to bar somebody from a competition
U
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
inspectors
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
microsoft
U
اتصالات پایگاه داده به اینترنت و پست الکترونیکی به ویژه برای کاربران ویندوز
lifting body
U
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
block
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
check point
U
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
time fire
U
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
blocked
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
gun
U
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
solocross
U
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
guns
U
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
winter book
U
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
stocker
U
اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
power 0
U
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
standard bred
U
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
T committee
U
انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
handicaps
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
fly casting
U
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
yaght club
U
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
starting fee
U
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
underdistance
U
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
walking ring
U
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
texture mapping
U
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
gold lace
[braids]
U
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
observer
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
MMX
U
قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
pit
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
match foursome
U
مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
ponying
U
همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
wild cord
U
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
lens distortion
U
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
telescopes
U
دوربین
far seeing
U
دوربین
far sighted
U
دوربین
opera glasses
U
دوربین
far-sighted
U
دوربین
the penetration of a telescope
U
دوربین
telescope
U
دوربین
binocular
U
دوربین
long sighted
U
دوربین
cameras
U
دوربین
camera
دوربین
night glass
U
دوربین شب
longsighted
U
دوربین
presbyopic
U
دوربین
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
sight
U
دوربین دیدن
camera nadir
U
خط لولای دوربین
miniature camera
U
دوربین مینیاتوری
camera tube
U
دوربین تلویزیونی
camera-shy
U
بیزار از دوربین
hypermetrope
U
ادم دوربین
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
spyglass
U
دوربین کوچک
reflex sight
U
دوربین منشوری
coarse sight
U
دوربین یدکی
metascope
U
دوربین تک چشمی
the penetration of a telescope
U
قوه دوربین
binocular
U
دوربین دو چشم
field glass
U
دوربین صحرایی
telescope
U
دوربین نجومی
reticle
U
عدسی دوربین
electron camera
U
دوربین الکترونی
box camera
U
دوربین قوطی
box cameras
U
دوربین قوطی
elbow telescope
U
دوربین بازویی
kodak
U
دوربین عکاسی
eye piece
U
عدسی سر دوربین
television camera tube
U
دوربین تلویزیونی
cross hair
U
خط داخل دوربین
telescopy
U
فن استعمال دوربین
telescopes
U
دوربین نجومی
opticians
U
دوربین فروش
pickup tube
U
دوربین تلویزیونی
security camera
U
دوربین امنیتی
vial
U
حباب دوربین
observation camera
U
دوربین نظارت
CCTV camera
U
دوربین امنیتی
CCTV camera
U
دوربین نظارت
director sight
U
دوربین هادی
drawtube
U
لوله دوربین
optician
U
دوربین فروش
lens
U
عدسی دوربین
gun sight
U
دوربین توپ
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
surveillance camera
U
دوربین امنیتی
sights
U
دوربین دیدن
color camera
U
دوربین رنگی
security camera
U
دوربین نظارت
observation camera
U
دوربین امنیتی
surveillance camera
U
دوربین نظارت
binocular
U
دوربین دوچشمی
theodo;ite
U
دوربین مهندسی
computing sight
U
دوربین محاسب
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
tachometric sight
U
دوربین مسافت سنج
camera window
U
دریچه دیافراگم دوربین
riflescope
U
دوربین روی تفنگ
sight
U
دوربین نشانه روی
sights
U
دوربین نشانه روی
reticle
U
تار موی دوربین
opera glass
U
دوربین مخصوص اپرا
camera nadir
U
محورلولایی دوربین عکاسی
camera magazine
U
کاست فیلم دوربین
miniature camera
U
دوربین تصاویر کوچک
tacheometer
U
دوربین نقشه برداری
infrared viewer
U
دوربین مادون قرمز
infrared viewer
U
دوربین دیدبانی شبانه
tachometric sight
U
دوربین مسافت یاب
minicam
U
دوربین خیلی کوچک
snooper scope
U
دوربین تعقیب و دیدبانی
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
minicamera
U
دوربین خیلی کوچک
telescopic alidade
U
عضاده دوربین دار
line of collimation
U
خط تنظیم عدسی دوربین
(iris) diaphragm
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
iris
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
tachymeter
U
دوربین مسافت یاب
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
drawtube
U
دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
computing gunsight
U
دوربین محاسب توپ
sightings
U
دیدن از داخل دوربین
sighting
U
دیدن از داخل دوربین
colminator
U
دوربین شاخص توپ
glass
U
ایینه شیشه دوربین
vidicon
U
لوله دوربین عکاسی
macrometer
U
دوربین مسافت سنج
dumpy level
U
تراز دوربین دار
fixed reticle
U
عدسی ثابت دوربین
spotting scope
U
دوربین روی سه پایه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com