Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
snooper scope
U
دوربین تعقیب و دیدبانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infrared viewer
U
دوربین دیدبانی شبانه
snooper
U
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
spot
U
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spots
U
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
scanned
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
infinity method
U
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
U
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line
U
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
neutralize track
U
هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
witch-hunt
U
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunts
U
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt
U
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
synchroscope
U
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
elevation tracking
U
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
night vision
U
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
flank observation
U
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
lens distortion
U
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
espial
U
دیدبانی
observations
U
دیدبانی
observation
U
دیدبانی
pursuits
U
تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuit
U
تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
flank observation
U
دیدبانی جناحی
observed
U
دیدبانی کردن
watch tower
U
برج دیدبانی
observation post
U
پست دیدبانی
radar quardship
U
دیدبانی بارادار
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
o o line
U
خط دیدبانی سپاه
direct observation
U
دیدبانی مستقیم
observing sector
U
منطقه دیدبانی
observing sector
U
قطاع دیدبانی
observations
U
دیدبانی اتش
observation sector
U
قطاع دیدبانی
visual observation
U
دیدبانی بصری
aerial observation
U
دیدبانی هوایی
ground observation
U
دیدبانی زمینی
reports
U
گزارش دیدبانی
reported
U
گزارش دیدبانی
report
U
گزارش دیدبانی
neglects
U
دیدبانی نکنید
neglecting
U
دیدبانی نکنید
neglected
U
دیدبانی نکنید
neglect
U
دیدبانی نکنید
observe
U
دیدبانی کردن
observing
U
دیدبانی کردن
observes
U
دیدبانی کردن
visual observation
U
دیدبانی با چشم
observation
U
دیدبانی اتش
air observation
U
دیدبانی هوایی
beacons
U
برج دیدبانی
loophole
U
سوراخ دیدبانی
loopholes
U
سوراخ دیدبانی
bilateral observation
U
دیدبانی دوجانبه
beacon
U
برج دیدبانی
watchtowers
U
برج دیدبانی
astronomic observation
U
دیدبانی نجومی
loop-hole
U
سوراخ دیدبانی
army of observation
U
عده دیدبانی
watchtower
U
برج دیدبانی
bilateral observation
U
دیدبانی مضاعف
surveillance
U
دیدبانی و مراقبت از منطقه
scope
U
وسیله دیدبانی یا بینایی
apex angle
U
زاویه راسی دیدبانی
tog method
U
روش دیدبانی محوری
radar beacon
U
برج دیدبانی رادار
astronomic station
U
ایستگاه دیدبانی نجومی
terrain spotting
U
دیدبانی کردن زمین
ground observation
U
دیدبانی ازروی زمین
pilothouse
U
اطاق دیدبانی کشتی
observed fire
U
تیر دیدبانی شده
optical
U
مربوط به دیدبانی بصری
visibility range
U
شعاع عمل دیدبانی یا دید
observed chart
U
طرح تیر دیدبانی شده
spotting
U
دیدبانی کردن دید زدن
weather observation
U
مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
tog method
U
روش دیدبانی در خط توپ هدف
folded optics
U
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
air spot
U
تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
spotting
U
تنظیم تیر و دیدبانی اتش درتوپخانه دریایی
air spot
U
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
neglects
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
spotting line
U
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
neglect
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
pibal
U
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
long sighted
U
دوربین
presbyopic
U
دوربین
longsighted
U
دوربین
cameras
U
دوربین
opera glasses
U
دوربین
far-sighted
U
دوربین
camera
دوربین
far sighted
U
دوربین
far seeing
U
دوربین
the penetration of a telescope
U
دوربین
binocular
U
دوربین
night glass
U
دوربین شب
telescopes
U
دوربین
telescope
U
دوربین
intermediate area
U
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
hypermetrope
U
ادم دوربین
miniature camera
U
دوربین مینیاتوری
electron camera
U
دوربین الکترونی
kodak
U
دوربین عکاسی
computing sight
U
دوربین محاسب
drawtube
U
لوله دوربین
color camera
U
دوربین رنگی
coarse sight
U
دوربین یدکی
elbow telescope
U
دوربین بازویی
television camera tube
U
دوربین تلویزیونی
pickup tube
U
دوربین تلویزیونی
eye piece
U
عدسی سر دوربین
lens
U
عدسی دوربین
camera tube
U
دوربین تلویزیونی
field glass
U
دوربین صحرایی
camera nadir
U
خط لولای دوربین
binocular
U
دوربین دو چشم
cross hair
U
خط داخل دوربین
binocular
U
دوربین دوچشمی
gun sight
U
دوربین توپ
director sight
U
دوربین هادی
camera-shy
U
بیزار از دوربین
theodo;ite
U
دوربین مهندسی
the penetration of a telescope
U
قوه دوربین
telescopy
U
فن استعمال دوربین
surveillance camera
U
دوربین امنیتی
telescopes
U
دوربین نجومی
vial
U
حباب دوربین
opticians
U
دوربین فروش
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
box cameras
U
دوربین قوطی
box camera
U
دوربین قوطی
optician
U
دوربین فروش
telescope
U
دوربین نجومی
sight
U
دوربین دیدن
observation camera
U
دوربین نظارت
security camera
U
دوربین نظارت
surveillance camera
U
دوربین نظارت
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
metascope
U
دوربین تک چشمی
CCTV camera
U
دوربین امنیتی
reticle
U
عدسی دوربین
observation camera
U
دوربین امنیتی
reflex sight
U
دوربین منشوری
security camera
U
دوربین امنیتی
CCTV camera
U
دوربین نظارت
sights
U
دوربین دیدن
spyglass
U
دوربین کوچک
colminator
U
دوربین شاخص توپ
camera axis
U
محور دوربین عکاسی
closed-circuit camera
U
دوربین مدار بسته
observation camera
U
دوربین مدار بسته
CCTV camera
U
دوربین مدار بسته
cameras
U
دوربین یا جعبه عکاسی
security camera
U
دوربین مدار بسته
surveillance camera
U
دوربین مدار بسته
camera magazine
U
کاست فیلم دوربین
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
(iris) diaphragm
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
camera nadir
U
محورلولایی دوربین عکاسی
iris
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
reticle
U
شبکه دوربین نجومی
tachymeter
U
دوربین مسافت یاب
tachometric sight
U
دوربین مسافت سنج
tacheometer
U
دوربین نقشه برداری
sight
U
دوربین نشانه روی
isocentre
U
خط المرکزین دوربین عکاسی
sights
U
دوربین نشانه روی
line of collimation
U
خط تنظیم عدسی دوربین
spotting scope
U
دوربین روی سه پایه
macrometer
U
دوربین مسافت سنج
tachometric sight
U
دوربین مسافت یاب
opera glass
U
دوربین مخصوص اپرا
miniature camera
U
دوربین تصاویر کوچک
minicam
U
دوربین خیلی کوچک
minicamera
U
دوربین خیلی کوچک
riflescope
U
دوربین روی تفنگ
reticle
U
تار موی دوربین
glass
U
ایینه شیشه دوربین
drawtube
U
دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
dumpy level
U
تراز دوربین دار
camera window
U
دریچه دیافراگم دوربین
computing gunsight
U
دوربین محاسب توپ
vidicon
U
لوله دوربین عکاسی
sighting
U
دیدن از داخل دوربین
sightings
U
دیدن از داخل دوربین
fixed reticle
U
عدسی ثابت دوربین
telescopic alidade
U
عضاده دوربین دار
flash bulb
U
فلاش دوربین عکاسی
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
infrared viewer
U
دوربین مادون قرمز
seen fire
U
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com