Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
azoic
U
دوران ماقبل تاریخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prehistory
U
ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
postdate
U
تاریخ ماقبل
postdates
U
تاریخ ماقبل
postdated
U
تاریخ ماقبل
prehistory
U
ماقبل تاریخ
postdating
U
تاریخ ماقبل
prehistoric times
U
ازمنه ماقبل تاریخ
The prehistoric creatures .
U
موجودات ماقبل تاریخ
A prehistoric fossil.
U
یک سنگواره (فسیل ) ماقبل تاریخ
protohistory
U
تاریخ ماقبل تاریخ
mammoths
U
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
mammoth
U
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
broch
U
[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
cist
U
[قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
prehistorical
U
پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
backdated
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedates
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated cheque
U
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedate
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology
U
تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
date
U
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
hagiology
U
تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
dates
U
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
Safavid period
U
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
past
U
پیش ماقبل
prehistoric
U
ماقبل تاریخی
penult
U
ماقبل اخر
predecessor
U
ماقبل سلف
precedents
U
ماقبل مقدم
precedent
U
ماقبل مقدم
predecessors
U
ماقبل سلف
ogygian
U
ماقبل تاریخی
the last .but one
U
ماقبل اخر
antepenul
U
پیش از ماقبل اخر
postdating
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
internal rhyme
U
قافیه ماقبل اخر
postdated
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
precapitalism
U
ماقبل سرمایه داری
postdate
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
postdates
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
antepenultimate
U
پیش از ماقبل اخر
eozoic
U
مربوط به دوره ماقبل کامبرین
protolithic
U
وابسته بدوران ماقبل عصرسنگ
prevocalic
U
ماقبل حرف صدا دار
input reactor
U
سلف ورودی پیچک ماقبل
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
cromlech
U
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
zero supperssion
U
موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند
penultimate
U
یکی به اخر مانده ماقبل اخر
cycles
U
دوران
rotation
U
دوران
cycle
U
دوران
vertigo
U
دوران
eras
U
دوران
era
U
دوران
gyrations
U
دوران
swimming
U
دوران
gyration
U
دوران
circulation
U
دوران
period
U
دوران
circulations
U
دوران
periods
U
دوران
cycled
U
دوران
races
U
دوران مسیر
lucid interval
U
دوران افاقه
raced
U
دوران مسیر
race
U
دوران مسیر
distance between centers
U
طول دوران
paleozoic
U
دوران اول
circulation
U
دوران خون
rotates
U
دوران کردن
rotated
U
دوران کردن
rotate
U
دوران کردن
circulations
U
دوران خون
the whirligig of fashion
U
دوران دایمی مد
rotation
U
چرخش دوران
till in old
[great]
age
U
تا در دوران سالمندی
plane of rotation
U
سطح دوران
fulcrum
U
نقطه دوران
space age
U
دوران کیهان
peacetime
U
دوران صلح
life
U
دوران زندگی
off season
U
در دوران کم کاری
off season
U
در دوران کسادی
revolutions
U
دوران شورش
revolutions
U
چرخش دوران
wifehood
U
دوران زوجیت
revolution
U
دوران شورش
revolution
U
چرخش دوران
climacteric
U
دوران یائسگی زن
lives
U
دوران زندگی
stound
U
دوران درد
sense of rotation
U
جهت دوران
axis of rotation
U
محور دوران
angle of rotation
U
زاویه دوران
rotation about a line
U
دوران دور یک خط
dizzy
U
دچار دوران سر
wartime
U
دوران جنگ
qyaternary
U
دوران چهارم
aftertime
U
دوران پیری
golden age
U
دوران رونق و رفاه
golden ages
U
دوران رونق و رفاه
rotation about a point
U
دوران دور یک نقطه
obligated tour
U
دوران مشمولیت وفیفه
iceman
U
یخی بستر دوران یخ
geocentric
U
دوران زمین مرکزی
geriatrician
U
امراض دوران پیریgyrfalcon
geriatrist
U
امراض دوران پیری
off season
U
وابسته به این دوران
instantaneous center of rotation
U
مرکز دوران لحظهای
rotational
U
دوران گردش بدور
rotation
U
دوران گردش بدور
vertiginous
U
سرگیجهای دوران کننده
rotation around
[about]
a point
U
دوران دور نقطه ای
circulatory
U
مربوط یه دوران خون
seasons
U
دوران چاشنی زدن
revolution
U
دور دوران کامل
spinning
U
چرخش
[گردش]
[دوران ]
jumped-up
U
تازه به دوران رسیده
revolutions
U
دور دوران کامل
seasoned
U
دوران چاشنی زدن
season
U
دوران چاشنی زدن
with effect from
U
از تاریخ ...
histories
U
تاریخ
coeval
U
هم تاریخ
coetaneous
U
هم تاریخ
dates
[appointments]
U
تاریخ ها
appointed day
U
تاریخ
dates
U
تاریخ
appointed days
U
تاریخ ها
date
[appointment]
U
تاریخ
appointment
U
تاریخ
no date
U
بی تاریخ
undated
U
بی تاریخ
dateless
U
بی تاریخ
history
U
تاریخ
date
U
تاریخ
appointments
U
تاریخ ها
as of
U
از تاریخ
era
U
تاریخ
eras
U
تاریخ
as from
U
از تاریخ ,
yawed
U
دوران هواپیما حول محورقائم
age earnings profile
U
برنامه درامد در دوران زندگی
The whirligig of time revolves.
U
دوران دایمی زمان می چرخد.
yaw
U
دوران هواپیما حول محورقائم
mesozoic era
U
دوران دوم زمین شناسی
Early Christian architecture
U
سبک معماری دوران مسیحیت
peripheral course
U
دوران پیش دانشگاهی نظامی
rotation about ...
U
دوران دور ...
[محوری یا جایی]
whirling
U
چرخش یا دوران جریان سیال
long run period
U
دوران محاسبه بلند مدت
Victoriana
U
وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
protectorate
U
دوران حکومت کرامول درانگلستان
protectorates
U
دوران حکومت کرامول درانگلستان
Difficult times lie ahead.
U
دوران سختی درپیش است
whirled
U
چرخش یا دوران جریان سیال
gyrate
U
چرخ زدن دوران داشتن
gyrated
U
چرخ زدن دوران داشتن
gyrates
U
چرخ زدن دوران داشتن
gyrating
U
چرخ زدن دوران داشتن
whirl
U
چرخش یا دوران جریان سیال
whirls
U
چرخش یا دوران جریان سیال
unemployment benefit
U
کمک دریافتی در دوران بیکاری
anthropic
U
مربوط به دوران پیدایش انسان
whirligig of something
U
دوران دایمی
[اصطلاح مجازی]
retrograde
U
دوران در خلاف جهت معمول
maturity date
U
تاریخ سررسید
intellectual history
U
تاریخ اندیشه ها
maintenance history
U
تاریخ تعمیرات
historicity
U
تاریخ گرایی
Ancient history
U
تاریخ باستان
julain date
U
تاریخ ژولین
literary history
U
تاریخ ادبیات
in chronological order
U
به ترتیب تاریخ
modern history
U
تاریخ معاصر
natural historian
U
تاریخ نویس
termination date
U
تاریخ پایان
the date was not specified
U
تاریخ ان معلوم
value date
U
تاریخ ارزش
system date
U
تاریخ سیستم
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
date of birth
U
تاریخ تولد
date of maturity
U
تاریخ انقضاء
creation date
U
تاریخ ایجاد
shelf life
U
تاریخ مصرف
acceptance date
U
تاریخ قبولی
date of shipment
U
تاریخ حمل
out of date
U
از تاریخ گذشته
current date
U
تاریخ جاری
historians
U
تاریخ گزار
due date
U
تاریخ سررسید
backdating date
U
پیش تاریخ
due date
U
تاریخ تادیه
dateable
U
تاریخ گذاردنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com