English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rejuvenesce U دوباره جوان شدن
rejuveoize U دوباره جوان شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rejuvenation U دوباره جوان سازی
rejuvenate U دوباره جوان کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
Other Matches
yonker U نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker U نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princox U جوان ژیگولو جوان جلف
princock U جوان ژیگولو جوان جلف
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
callant U جوان
beardless U جوان
juvenescent U نو جوان
moll U زن جوان
callan U جوان
fry U جوان
adolescent U جوان
adolescents U جوان
young persons U جوان
frying U جوان
youths U جوان
lass U زن جوان
fries U جوان
lasses U زن جوان
dell U زن جوان
dells U زن جوان
youth U جوان
young U جوان
yoth U جوان
younger U جوان
molls U زن جوان
gigolos U جوان جلف
gigolo U جوان جلف
trull U دختر جوان
young population U جمعیت جوان
swain U جوان روستایی
playboy U جوان عیاش
young and old U پیر و جوان
rejuvenation U جوان سازی
young smith U اسمیت جوان
punks U جوان ولگرد
playboys U جوان دخترباز
yong lion U شیر جوان
playboys U جوان عیاش
playboy U جوان دخترباز
punk U جوان ولگرد
nag U اسب جوان
ephebophilia U جوان خواهی
youthful U جوان باطراوت
boyo U پسربچه جوان
beau U جوان شیک
snot U جوان گستاخ
puss U دخترک زن جوان
youngish U نسبتا جوان
youngish U جوان وار
nags U اسب جوان
nagged U اسب جوان
floozy U زن جوان بوالهوس
lionet U شیر جوان
immature soil U خاک جوان
insenescible U همیشه جوان
juvenescent U جوان شونده
peachick U جوان خودفروش
juvenescent U تازه جوان
to die young U جوان مردن
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
to wear one's years well U خوب ماندن جوان
hooligan U جوان اوباش صفت
youth U شباب شخص جوان
sow U ماده خوک جوان
sowed U ماده خوک جوان
sows U ماده خوک جوان
[be] no chicken U دیگر جوان نبودن
cora U [سر ستونی در شکل زن جوان]
skipjack U جوان ژیگولووخود نما
youths U شباب شخص جوان
fillies U دختر شوخ و جوان
agerasia U پیر جوان نما
yoth U شخص جوان جوانمرد
juvenescence U حالت جوان شدن
hooligans U جوان اوباش صفت
filly U دختر شوخ و جوان
young turk U افسر جوان افراطی
cocotte U زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
johnny U جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
chaperon U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperon U همراه دختران جوان رفتن
macaroni U ماکارونی جوان خارج رفته
kitty U دختر جوان زن سبک و جلف
kitties U دختر جوان زن سبک و جلف
junker U جوان نجیب زاده المانی
gill flirt U زن جوان سبک وهرزه دخترول
sweetbread U تیموس حیوانات جوان دنبلان
yuppies U جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
yuppie U جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
chaperones U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
You are 5 years younger than me. U شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
spring chicken <idiom> U شخص جوان (بصورت منفی)
maid U دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
maids U دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
chaperone U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperone U همراه دختران جوان رفتن
sylphid U زن جوان وزیبا وباریک اندام
chaperons U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones U همراه دختران جوان رفتن
She doesnt like that young man. U از آن جوان خوشش نمی آید
He is not young anymore. U او [مرد] دیگر جوان ن [یست] .
chaperons U همراه دختران جوان رفتن
narcissus U جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb> U سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
chaperones U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
fuzz U ریش تازه جوان کرکی شدن
chaperone U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
an unlicked cub U جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
adonic U جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
YWCAs U مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
oaks U مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
YWCA U مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
chaperon U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
have an old head on young shoulders <idiom> U جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
hidden momentum of population growth U به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
hope chest U جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
duenna U زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
interplant U کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
adonis U جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
passanger U شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
reformatory schools U کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
jugend stil U [ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing schools U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
sugar daddy <idiom> U پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
probation U کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
pullet U جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullets U جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
anew U دوباره
revet U دوباره
de novo U دوباره
continually U دوباره و دوباره
afresh U دوباره
bis U دوباره
on more U دوباره
again U دوباره
recaptured U دوباره تسخیرکردن
refresh U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
come back U دوباره مد شدن
replenishes U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
reconstruction U دوباره سازی
refreshes U دوباره پر کردن
rejoins U دوباره پیوستن به
rejoining U دوباره پیوستن به
rejoined U دوباره پیوستن به
reproductions U تولید دوباره
reproduction U تولید دوباره
recapturing U دوباره تسخیرکردن
reconstructions U دوباره سازی
recapture U دوباره تسخیرکردن
reproducing U دوباره تولیدکردن
reproduced U دوباره تولیدکردن
reproduce U دوباره تولیدکردن
refreshed U دوباره پر کردن
reproduces U دوباره تولیدکردن
refreshingly U دوباره سازی
recaptures U دوباره تسخیرکردن
recurring U دوباره فاهرشونده
refreshing U دوباره سازی
rebirth U تولد دوباره
reworked U دوباره ورزیدن
second check U بررسی دوباره
regorge U دوباره فروبردن
re-ran U دوباره دویدن
re-run U دوباره دویدن
refillable U دوباره پر کردنی
reenagement U استخدام دوباره
reelect U دوباره گزیدن
re-running U دوباره دویدن
re-runs U دوباره دویدن
redintegrate U دوباره مستقرشونده
recoat U دوباره اندودن
recature U دوباره تسخیرکردن
re fuse U دوباره گداختن
re establishment U دوباره برقرارسازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com