English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rejuvenation U دوباره جوان سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rejuvenate U دوباره جوان کردن
rejuvenesce U دوباره جوان شدن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
rejuveoize U دوباره جوان شدن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
rejuvenation U جوان سازی
reconstructions U دوباره سازی
remake U دوباره سازی
refreshingly U دوباره سازی
refreshing U دوباره سازی
reconstruction U دوباره سازی
remakes U دوباره سازی
re construction U دوباره سازی
refresh circuitry U مدار دوباره سازی
remake U هر چیز دوباره سازی شده
remakes U هر چیز دوباره سازی شده
yonker U نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker U نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princox U جوان ژیگولو جوان جلف
princock U جوان ژیگولو جوان جلف
CD WO U مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
refresh rate U تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
circulating U چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
callan U جوان
callant U جوان
frying U جوان
moll U زن جوان
dell U زن جوان
youth U جوان
adolescent U جوان
adolescents U جوان
lasses U زن جوان
fries U جوان
youths U جوان
fry U جوان
juvenescent U نو جوان
beardless U جوان
molls U زن جوان
lass U زن جوان
younger U جوان
young persons U جوان
young U جوان
yoth U جوان
dells U زن جوان
swain U جوان روستایی
young and old U پیر و جوان
puss U دخترک زن جوان
gigolo U جوان جلف
floozy U زن جوان بوالهوس
to die young U جوان مردن
snot U جوان گستاخ
young population U جمعیت جوان
young smith U اسمیت جوان
youngish U جوان وار
juvenescent U جوان شونده
lionet U شیر جوان
peachick U جوان خودفروش
ephebophilia U جوان خواهی
gigolos U جوان جلف
youngish U نسبتا جوان
insenescible U همیشه جوان
playboys U جوان عیاش
beau U جوان شیک
boyo U پسربچه جوان
youthful U جوان باطراوت
playboys U جوان دخترباز
immature soil U خاک جوان
nagged U اسب جوان
juvenescent U تازه جوان
nag U اسب جوان
nags U اسب جوان
playboy U جوان دخترباز
punks U جوان ولگرد
playboy U جوان عیاش
punk U جوان ولگرد
yong lion U شیر جوان
trull U دختر جوان
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
juvenescence U حالت جوان شدن
to wear one's years well U خوب ماندن جوان
[be] no chicken U دیگر جوان نبودن
sow U ماده خوک جوان
sowed U ماده خوک جوان
hooligan U جوان اوباش صفت
fillies U دختر شوخ و جوان
yoth U شخص جوان جوانمرد
skipjack U جوان ژیگولووخود نما
filly U دختر شوخ و جوان
hooligans U جوان اوباش صفت
young turk U افسر جوان افراطی
youth U شباب شخص جوان
cora U [سر ستونی در شکل زن جوان]
youths U شباب شخص جوان
sows U ماده خوک جوان
agerasia U پیر جوان نما
She doesnt like that young man. U از آن جوان خوشش نمی آید
yuppies U جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
spring chicken <idiom> U شخص جوان (بصورت منفی)
yuppie U جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
sweetbread U تیموس حیوانات جوان دنبلان
maid U دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
maids U دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
sylphid U زن جوان وزیبا وباریک اندام
You are 5 years younger than me. U شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
kitty U دختر جوان زن سبک و جلف
chaperones U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
cocotte U زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
chaperon U همراه دختران جوان رفتن
chaperon U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones U همراه دختران جوان رفتن
kitties U دختر جوان زن سبک و جلف
chaperons U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
narcissus U جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
chaperons U همراه دختران جوان رفتن
chaperone U همراه دختران جوان رفتن
He is not young anymore. U او [مرد] دیگر جوان ن [یست] .
chaperone U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
macaroni U ماکارونی جوان خارج رفته
junker U جوان نجیب زاده المانی
johnny U جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
gill flirt U زن جوان سبک وهرزه دخترول
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
YWCA U مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCAs U مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
adonic U جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
an unlicked cub U جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
oaks U مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb> U سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
chaperones U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperon U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperone U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
fuzz U ریش تازه جوان کرکی شدن
have an old head on young shoulders <idiom> U جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
hidden momentum of population growth U به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
hope chest U جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
passanger U شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
duenna U زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
adonis U جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
interplant U کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
reformatory schools U کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
jugend stil U [ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing schools U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
sugar daddy <idiom> U پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
probation U کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
pullets U جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com