Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
regarding
U
دوباره تسطیح کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surfaced
U
تسطیح کردن بالاامدن
surfaces
U
تسطیح کردن بالاامدن
surface
U
تسطیح کردن بالاامدن
grades
U
شیب منظم دادن تسطیح کردن
grade
U
شیب منظم دادن تسطیح کردن
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
clearing
U
تسطیح
clearings
U
تسطیح
levelling
U
تسطیح
tabulation
U
تسطیح
logged
U
تسطیح شده
clearings
U
تسویه تسطیح
clearing
U
تسویه تسطیح
truncation
U
تسطیح زوایا
land grading
U
تسطیح زمین
levelling course
U
لایه تسطیح کننده
abnodation
U
تسطیح کوه از درخت و یاناهمواری
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy)
U
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamp
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
overpacking
U
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relay
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
replenishing
U
دوباره پر کردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
refresh
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پر کردن
refilling
U
دوباره پر کردن
refill
U
دوباره پر کردن
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reproduce
U
دوباره چاپ کردن
reoccupy
U
دوباره اغاز کردن
reschedules
U
دوباره برنامهریزی کردن
reinstated
U
دوباره برقرار کردن
reinstate
U
دوباره برقرار کردن
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
revalidate
U
دوباره پادار کردن
retranslate
U
دوباره ترجمه کردن
rescheduled
U
دوباره برنامهریزی کردن
retaken
U
دوباره تسخیر کردن
renegotiate
U
دوباره مذاکره کردن
reproduced
U
دوباره چاپ کردن
remonetize
U
دوباره رایج کردن
reuse
U
دوباره استفاده کردن
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
reinstates
U
دوباره برقرار کردن
oversrike
U
دوباره چاپ کردن
resurfaces
U
دوباره روکاری کردن
cold start
U
دوباره روشن کردن
resorb
U
دوباره جذب کردن
republish
U
دوباره منتشر کردن
resurface
U
دوباره روکاری کردن
restart
U
روشن کردن دوباره
retry
U
دوباره محاکمه کردن
republish
U
دوباره چاپ کردن
retake
U
دوباره تسخیر کردن
retry
U
دوباره ازمایش کردن
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
reinstating
U
دوباره برقرار کردن
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
reorder
U
دوباره مرتب کردن
rescheduling
U
دوباره برنامهریزی کردن
resurfaced
U
دوباره روکاری کردن
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
reopen
U
دوباره باز کردن
revises
U
دوباره چاپ کردن
re-examine
U
دوباره بازپرسی کردن
re-examined
U
دوباره بازپرسی کردن
re-examines
U
دوباره بازپرسی کردن
re-examining
U
دوباره بازپرسی کردن
reorganising
U
دوباره متشکل کردن
redeveloped
U
دوباره پیشرفته کردن
revise
U
دوباره چاپ کردن
redefining
U
دوباره تعریف کردن
redefines
U
دوباره تعریف کردن
reorganize
U
دوباره متشکل کردن
reorganises
U
دوباره متشکل کردن
reorganised
U
دوباره متشکل کردن
reopens
U
دوباره باز کردن
reopening
U
دوباره باز کردن
regain
U
دوباره تصرف کردن
regained
U
دوباره تصرف کردن
reappraise
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraised
U
دوباره ارزیابی کردن
regaining
U
دوباره تصرف کردن
reappraises
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
redevelop
U
دوباره پیشرفته کردن
revising
U
دوباره چاپ کردن
regains
U
دوباره تصرف کردن
reorganized
U
دوباره متشکل کردن
redeveloping
U
دوباره پیشرفته کردن
reorganizes
U
دوباره متشکل کردن
relived
U
دوباره تجربه کردن
relives
U
دوباره تجربه کردن
reliving
U
دوباره تجربه کردن
reopened
U
دوباره باز کردن
re examine
U
دوباره بازپرسی کردن
rewake
U
دوباره بیدار کردن
rephrase
U
دوباره عبارتبندی کردن
rephrased
U
دوباره عبارتبندی کردن
retrocede
U
دوباره واگذار کردن
rephrases
U
دوباره عبارتبندی کردن
rephrasing
U
دوباره عبارتبندی کردن
relive
U
دوباره تجربه کردن
redistributing
U
دوباره پخش کردن
redistributes
U
دوباره پخش کردن
redefined
U
دوباره تعریف کردن
reorganizing
U
دوباره متشکل کردن
redefine
U
دوباره تعریف کردن
retransmit
U
دوباره مخابره کردن
revalue
U
دوباره ارزیابی کردن
revalued
U
دوباره ارزیابی کردن
redevelops
U
دوباره پیشرفته کردن
redistribute
U
دوباره پخش کردن
redistributed
U
دوباره پخش کردن
revalues
U
دوباره ارزیابی کردن
revaluing
U
دوباره ارزیابی کردن
reschedule
U
دوباره برنامهریزی کردن
redirect
U
دوباره راهنمایی کردن
reactivates
U
دوباره فعال کردن
reconditioned
U
دوباره درست کردن
recondition
U
دوباره درست کردن
recompose
U
دوباره انشاء کردن
recommit
U
دوباره زندان کردن
reinstall
U
دوباره برقرار کردن
rewiring
U
دوباره سیمکشی کردن
reconditions
U
دوباره درست کردن
rewires
U
دوباره سیمکشی کردن
reinsure
U
دوباره بیمه کردن
rewired
U
دوباره سیمکشی کردن
re export
U
دوباره صادر کردن
recalculate
U
دوباره حساب کردن
reimport
U
دوباره وارد کردن
back fill
U
عمل دوباره پر کردن
redirected
U
دوباره راهنمایی کردن
reexamine
U
دوباره امتحان کردن
redirecting
U
دوباره راهنمایی کردن
redirects
U
دوباره راهنمایی کردن
remarried
U
دوباره عروسی کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
remarries
U
دوباره عروسی کردن
revisits
U
دوباره ملاقات کردن
revisiting
U
دوباره ملاقات کردن
revisited
U
دوباره ملاقات کردن
redeliver
U
دوباره مستخلص کردن
rejuveoize
U
دوباره جوان کردن
revisit
U
دوباره ملاقات کردن
reactivate
U
دوباره فعال کردن
reactivated
U
دوباره فعال کردن
rewire
U
دوباره سیمکشی کردن
rebind
U
دوباره صحافی کردن
reproducing
U
دوباره چاپ کردن
re establish
U
دوباره برپا کردن
recollects
U
دوباره جمع کردن
retaking
U
دوباره تسخیر کردن
reforge
U
دوباره جعل کردن
recollecting
U
دوباره جمع کردن
re strain
U
دوباره صاف کردن
re establish
U
دوباره تاسیس کردن
re sort
U
دوباره جور کردن
re paving
U
دوباره فرش کردن
recollected
U
دوباره جمع کردن
retakes
U
دوباره تسخیر کردن
reinterpret
U
دوباره تفسیر کردن
recollect
U
دوباره جمع کردن
remarry
U
دوباره عروسی کردن
rebuilds
U
دوباره ساختمان کردن
reactivating
U
دوباره فعال کردن
rebuild
U
دوباره ساختمان کردن
reasure
U
دوباره بیمه کردن
reassociate
U
دوباره معاشرت کردن
reassociate
U
دوباره متحد کردن
reproduces
U
دوباره چاپ کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com