English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
re establish U دوباره تاسیس کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reestablish U دوباره بر قرار یا تاسیس کردن
Other Matches
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
institutive U تاسیس شده تاسیس کننده
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
establishing U تاسیس کردن
make U تاسیس کردن
makes U تاسیس کردن
constitute U تاسیس کردن
constituted U تاسیس کردن
incorporate U تاسیس کردن
constitutes U تاسیس کردن
incorporates U تاسیس کردن
incorporating U تاسیس کردن
constituting U تاسیس کردن
invents U تاسیس کردن
establishes U تاسیس کردن
found U تاسیس کردن
founds U تاسیس کردن
invent U تاسیس کردن
promoting U تاسیس کردن
promotes U تاسیس کردن
invented U تاسیس کردن
promoted U تاسیس کردن
promote U تاسیس کردن
inventing U تاسیس کردن
establish U تاسیس کردن
set up U تاسیس کردن
founds U تاسیس کردن ریختن
instituting U شورا تاسیس کردن
institutes U شورا تاسیس کردن
instituted U شورا تاسیس کردن
institute U شورا تاسیس کردن
to found a college U دانشکدهای تاسیس کردن
found U تاسیس کردن ریختن
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
constitute U تاسیس کردن ترکیب کردن
constituting U تاسیس کردن ترکیب کردن
constitutes U تاسیس کردن ترکیب کردن
constituted U تاسیس کردن ترکیب کردن
institute U برقرار کردن تاسیس کردن
instituting U برقرار کردن تاسیس کردن
instituted U برقرار کردن تاسیس کردن
institutes U برقرار کردن تاسیس کردن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
to lay the foundations of U بر پا کردن تاسیس کردن
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
replenish U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refresh U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
replenished U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
remonetize U دوباره رایج کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
revises U دوباره چاپ کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
revise U دوباره چاپ کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
reopening U دوباره باز کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
regains U دوباره تصرف کردن
reforge U دوباره جعل کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
reopened U دوباره باز کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
regain U دوباره تصرف کردن
regained U دوباره تصرف کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
restart U روشن کردن دوباره
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
recollect U دوباره جمع کردن
recollected U دوباره جمع کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
recollects U دوباره جمع کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
republish U دوباره چاپ کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
relives U دوباره تجربه کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
renegotiate U دوباره مذاکره کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
revising U دوباره چاپ کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
republish U دوباره منتشر کردن
relive U دوباره تجربه کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
relived U دوباره تجربه کردن
resorb U دوباره جذب کردن
reorder U دوباره مرتب کردن
reexamine U دوباره امتحان کردن
reopens U دوباره باز کردن
recommit U دوباره زندان کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
reimport U دوباره وارد کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
reopen U دوباره باز کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
retaking U دوباره تسخیر کردن
re establish U دوباره برپا کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
re strain U دوباره صاف کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
recondition U دوباره درست کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
reconditions U دوباره درست کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com