Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to be back to square one
<idiom>
U
دوباره به اول داستان رسیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
to be back to square one
<idiom>
U
دوباره به سر
[آغاز]
کار رسیدن
this story is improbable
U
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
the end sanctifies the means
U
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
beat
U
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beats
U
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
to come in first
U
پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
to come to a he
U
باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
marchen
U
داستان
anecdotage
U
داستان
story
U
داستان
apologue
U
داستان
fables
U
داستان
conte
U
داستان
novella
U
داستان
tale
U
داستان
fable
U
داستان
tales
U
داستان
narratives
U
داستان داستانسرایی
fairy tales
U
داستان جن و پری
conte
U
داستان کوتاه
fairy tale
U
داستان جن و پری
fiction
U
داستان اختراع
heroes
U
پهلوان داستان
underplot
U
داستان فرعی
hero
U
پهلوان داستان
short stories
U
داستان کوتاه
an interesting story
U
داستان با مزه
an iliad of woes
U
داستان بدبختبی
narrative
U
داستان داستانسرایی
storybook
U
کتاب داستان
storybook
U
داستان نامه
novel
U
کتاب داستان
novels
U
کتاب داستان
in a narrative style
U
بسبک داستان
hermitically
U
هلوان داستان
catastrophes
U
عاقبت داستان
catastrophe
U
عاقبت داستان
parables
U
داستان اخلاقی
fictionist
U
داستان نویس
epitasis
U
حداعلای داستان
parable
U
داستان اخلاقی
decameron
U
داستان نامه
fictions
U
داستان اختراع
episodes
U
داستان فرعی
episode
U
داستان فرعی
whodunits
U
داستان پلیسی
whodunit
U
داستان پلیسی
narration
U
داستان داستانسرایی
narrators
U
گوینده داستان
flashback
U
بازگوی داستان
novelet
U
داستان کوتاه
storytellers
U
داستان سرا
storyteller
U
داستان سرا
flashbacks
U
بازگوی داستان
whodunnits
U
داستان پلیسی
short story
داستان کوتاه
novelettes
U
داستان کوتاه
narrator
U
گوینده داستان
to invent stories
U
داستان ساختن
novelette
U
داستان کوتاه
make-up
U
داستان ساختگی
to spin yarns
U
داستان ساختن
serialist
U
داستان نویس سریال
ruise
U
شایعات داستان ساختگی
fictionalized
U
بصورت داستان دراوردن
story recall test
U
ازمون یاداوری داستان
That's not so!
U
داستان اینطوری نیست!
fictionalises
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalising
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalising
U
داستان سرایی کردن
sob stories
U
داستان گریه اور
sob story
U
داستان گریه اور
fictionalize
U
بصورت داستان دراوردن
fairy tale
U
داستان باور نکردنی
fictionalises
U
داستان سرایی کردن
fairy tales
U
داستان باور نکردنی
fictionalised
U
داستان سرایی کردن
fictionalized
U
داستان سرایی کردن
fictionize
U
داستان سرایی کردن
fictionize
U
بصورت داستان دراوردن
story
U
اشکوب داستان گفتن
donnee
U
موضوع داستان یا درام
science fiction
U
داستان تخیلی علمی
catastrophical
U
مربوط به عاقبت داستان
personage
U
شخصیت بازیگران داستان
personages
U
شخصیت بازیگران داستان
anecdotal evidence
U
شواهد داستان گونه
story
U
بصورت داستان در اوردن
fictionalised
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalize
U
داستان سرایی کردن
fictionalizing
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalizing
U
داستان سرایی کردن
cliff hanger
U
مطلب یا داستان جالب
cliff-hanger
U
مطلب یا داستان جالب
fictionalizes
U
داستان سرایی کردن
novelize
U
بشکل داستان در اوردن
cliff-hangers
U
مطلب یا داستان جالب
novelistic
U
وابسته به داستان و رمان
sob story
<idiom>
U
داستان اشک آور
invention of a false story
U
جعل داستان دروغی
fictionalizes
U
بصورت داستان دراوردن
iliad
U
داستان حماسی منسوب به هومر
romance
U
کتاب رمان داستان عاشقانه
cartoons
U
تصویر مضحک داستان مصور
romances
U
کتاب رمان داستان عاشقانه
make up
U
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
make a picture story test
آزمون داستان سازی مصور
cartoon
U
تصویر مضحک داستان مصور
pastorale
U
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
heroine
U
زنی که قهرمان داستان باشد
heroines
U
زنی که قهرمان داستان باشد
character
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
lay
U
تخم گذاردن داستان منظوم
lays
U
تخم گذاردن داستان منظوم
characters
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
tract
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tracts
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
heroically
U
زنی که قهرمان داستان باشد
The scene of the nover is laid in scotland.
U
صحنه داستان دراسکاتلند است
yarn
U
الیاف داستان افسانه امیز
What's behind all this?
U
معنی این داستان چه است؟
yarns
U
الیاف داستان افسانه امیز
That's another story.
U
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
cock-and-bull stories
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
skald
U
شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
this play does not stage well
U
این داستان خوب در نمایش در نمیاید
That story is as old as the hills.
U
داستان خیلی طول و دراز است.
folktale
U
افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
cycled
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cock-and-bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cycles
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
The whole story was faked up .
U
تمام داستان قلابی وساختگه بود
Her sad story moved us to tears.
U
داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
The moral of the story is that …
U
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
cycle
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
subplot
U
داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
The moral point of this story is that…
U
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
achilles
اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
rhapsodies
U
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody
U
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
pick wickian
U
شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
sikt
U
قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
roman a clef
U
داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
agamemnon
U
اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
follow up
U
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
Let me back up and explain how ...
U
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
arrival
U
رسیدن
reaches
U
رسیدن به
reaches
U
رسیدن
reached
U
رسیدن
getting
U
رسیدن
get at
U
رسیدن به
reaching
U
رسیدن به
reaching
U
رسیدن
reached
U
رسیدن به
attaint
U
رسیدن به
accru
U
رسیدن
peering
U
رسیدن
peer
U
رسیدن
attains
U
رسیدن
attaining
U
رسیدن
peered
U
رسیدن
attained
U
رسیدن
attain
U
رسیدن
catch up
U
رسیدن به
get
U
رسیدن
reach
U
رسیدن به
reach
U
رسیدن
gets
U
رسیدن
light or lighted
U
رسیدن
arrive
U
رسیدن
to catch up
U
رسیدن به
aim
U
رسیدن
aimed
U
رسیدن
aims
U
رسیدن
befall
U
در رسیدن
escalating
U
رسیدن
befallen
U
در رسیدن
run up
U
رسیدن
befalling
U
در رسیدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com