Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unregenerate
U
دوباره ساخته نشده
unregenerated
U
دوباره ساخته نشده
reproduction
U
تولید دوباره
reproductions
U
تولید دوباره
reproducer
U
دوباره تولید کننده
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
circulating
U
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
on more
U
دوباره
continually
U
دوباره و دوباره
revet
U
دوباره
anew
U
دوباره
bis
U
دوباره
afresh
U
دوباره
again
U
دوباره
de novo
U
دوباره
retransmit
U
دوباره فرستادن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
recaptures
U
دوباره تسخیرکردن
A fresh lease of life.
U
عمر دوباره
retake
U
دوباره گرفتن
rewake
U
دوباره برانگیختن
render
U
دوباره دادن
replenishment
U
دوباره پرکردن
recapturing
U
دوباره تسخیرکردن
rework
U
دوباره ورزیدن
reworked
U
دوباره ورزیدن
encores
U
دوباره بنوازید
encore
U
دوباره بنوازید
reworking
U
دوباره ورزیدن
reworks
U
دوباره ورزیدن
to come again
U
دوباره امدن
second check
U
بررسی دوباره
rewriter
U
دوباره نویس
renders
U
دوباره دادن
rendered
U
دوباره دادن
revest
U
دوباره گماشتن
resurge
U
دوباره برخاستن
recaptured
U
دوباره تسخیرکردن
replenished
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenishing
U
دوباره پر کردن
reproducing
U
دوباره تولیدکردن
reproducer
U
دوباره تولیدکننده
come back
U
دوباره مد شدن
reconstruction
U
دوباره سازی
reconstructions
U
دوباره سازی
refreshing
U
دوباره سازی
refreshingly
U
دوباره سازی
replenish
U
دوباره پر کردن
resorb
U
دوباره بعلیدن
recapture
U
دوباره تسخیرکردن
reproduces
U
دوباره تولیدکردن
resorption
U
بلع دوباره
reproduced
U
دوباره تولیدکردن
reproduce
U
دوباره تولیدکردن
restart
U
شروع دوباره
refresh
U
دوباره پر کردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
repullulate
U
دوباره درامدن
refloats
U
دوباره به اب انداختن
refills
U
دوباره پرکردن
refills
U
دوباره پر کردن
rewrite
U
دوباره نوشتن
rewrite
U
دوباره نویسی
rewrites
U
دوباره نوشتن
rewrites
U
دوباره نویسی
rewriting
U
دوباره نوشتن
rewriting
U
دوباره نویسی
rewritten
U
دوباره نوشتن
rewritten
U
دوباره نویسی
rewrote
U
دوباره نوشتن
rewrote
U
دوباره نویسی
re-ran
U
دوباره دویدن
refilling
U
دوباره پر کردن
refilling
U
دوباره پرکردن
refilled
U
دوباره پر کردن
refloating
U
دوباره به اب انداختن
refloated
U
دوباره به اب انداختن
refloat
U
دوباره به اب انداختن
reinstate
U
دوباره گماشتن
reinstated
U
دوباره گماشتن
reinstates
U
دوباره گماشتن
reinstating
U
دوباره گماشتن
rally
U
دوباره بکارانداختن
rallies
U
دوباره بکارانداختن
rallied
U
دوباره بکارانداختن
refill
U
دوباره پرکردن
refill
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پرکردن
re-run
U
دوباره دویدن
re-running
U
دوباره دویدن
re-runs
U
دوباره دویدن
reseated
U
دوباره نشاندن
reseating
U
دوباره نشاندن
reseats
U
دوباره نشاندن
reissues
U
دوباره منتشرکردن
reissuing
U
دوباره منتشرکردن
rejoin
U
دوباره پیوستن به
redeveloping
U
دوباره فاهرکردن
retaken
U
دوباره گرفتن
retakes
U
دوباره گرفتن
retaking
U
دوباره گرفتن
rejoined
U
دوباره پیوستن به
rejoining
U
دوباره پیوستن به
rejoins
U
دوباره پیوستن به
reseat
U
دوباره نشاندن
reissued
U
دوباره منتشرکردن
reissue
U
دوباره منتشرکردن
readjusts
U
دوباره تعدیل
readjusting
U
دوباره تعدیل
readjusted
U
دوباره تعدیل
readjust
U
دوباره تعدیل
redevelop
U
دوباره فاهرکردن
redeveloped
U
دوباره فاهرکردن
redevelops
U
دوباره فاهرکردن
repeats
U
دوباره ساختن
repeats
U
دوباره گفتن
repeat
U
دوباره ساختن
repeat
U
دوباره گفتن
remake
U
دوباره سازی
remakes
U
دوباره سازی
twice born
U
دوباره زاد
re count
U
دوباره شمردن
rehear
U
دوباره شنیدن
repeated test
U
ازمون دوباره
repass
U
دوباره عبورکردن
refillable
U
دوباره پر کردنی
re establishment
U
دوباره برقرارسازی
reenagement
U
استخدام دوباره
fox message
U
پیام دوباره
reelect
U
دوباره گزیدن
digamy
U
عروسی دوباره
rebirth
U
تولد دوباره
resells
U
دوباره فروختن
reselling
U
دوباره فروختن
re construction
U
دوباره سازی
plerosis
U
دوباره پرشدن
recurring
U
دوباره فاهرشونده
re echo
U
دوباره برگرداندن
re edify
U
دوباره ساختن
recature
U
دوباره تسخیرکردن
reedify
U
دوباره ساختن
reinvest
U
دوباره گماشتن
recoat
U
دوباره اندودن
repiece
U
دوباره سر هم دادن
regorge
U
دوباره فروبردن
once more
U
دوباره باردیگر
reassembled
U
دوباره سوارکردن
redintegrate
U
دوباره مستقرشونده
reassemble
U
دوباره سوارکردن
reassembles
U
دوباره سوارکردن
resold
U
دوباره فروختن
reassembling
U
دوباره سوارکردن
resell
U
دوباره فروختن
re fuse
U
دوباره گداختن
reappeared
U
دوباره نمودار شدن
redistributed
U
دوباره پخش کردن
embolden
U
دوباره نیرو دادن
redistributes
U
دوباره پخش کردن
relive
U
دوباره تجربه کردن
reasure
U
دوباره اطمینان یا قوت
regarding
U
دوباره تسطیح کردن
refitted
U
دوباره اماده کارکردن
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
reappearing
U
دوباره نمودار شدن
encourage
U
دوباره نیرو دادن
relived
U
دوباره تجربه کردن
reliving
U
دوباره تجربه کردن
redistributing
U
دوباره پخش کردن
elate
U
دوباره نیرو دادن
redeveloping
U
دوباره پیش بردن
redeveloping
U
دوباره پیشرفته کردن
reappears
U
دوباره نمودار شدن
redeveloped
U
دوباره پیش بردن
redevelop
U
دوباره پیشرفته کردن
redevelop
U
دوباره پیش بردن
revise
U
دوباره چاپ کردن
revises
U
دوباره چاپ کردن
refits
U
دوباره اماده کارکردن
countenance
[encourage]
U
دوباره نیرو دادن
revising
U
دوباره چاپ کردن
redistribute
U
دوباره پخش کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com