Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
re establish
U
دوباره برپا کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
erecting
U
برپا کردن
emplacement
U
برپا کردن
erect
U
برپا کردن
erections
U
برپا کردن
rigs
U
برپا کردن
erection
U
برپا کردن
erects
U
برپا کردن
set up
U
برپا کردن
erected
U
برپا کردن
rigged
U
برپا کردن
rig
U
برپا کردن
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
encamped
U
خیمه برپا کردن
juryrig
U
برپا کردن موقت
encamp
U
خیمه برپا کردن
wages
U
جنگ برپا کردن
waged
U
جنگ برپا کردن
wage
U
جنگ برپا کردن
encamping
U
خیمه برپا کردن
encamps
U
خیمه برپا کردن
waging
U
جنگ برپا کردن
set up
U
برپا کردن برپایی
to pull caps
U
هایهو برپا کردن
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
to raise a monument
U
برپا کردن بنای یادگاری
set up
<idiom>
U
راه انداختن ،برپا کردن چیزی
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
ground
U
بنا کردن برپا کردن
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
afoot
U
برپا
rise and shine
U
فرمان برپا
raise
U
برپا داشتن
raises
U
برپا داشتن
founder
U
برپا کننده موسس
foundering
U
برپا کننده موسس
foundered
U
برپا کننده موسس
founders
U
برپا کننده موسس
tempering (metallurgy)
U
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamping
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relays
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking
U
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relay
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پر کردن
refilling
U
دوباره پر کردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
refresh
U
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
refill
U
دوباره پر کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenishing
U
دوباره پر کردن
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
re strain
U
دوباره صاف کردن
regain
U
دوباره تصرف کردن
retaken
U
دوباره تسخیر کردن
retaking
U
دوباره تسخیر کردن
retake
U
دوباره تسخیر کردن
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
retakes
U
دوباره تسخیر کردن
resurfaced
U
دوباره روکاری کردن
redirected
U
دوباره راهنمایی کردن
redirect
U
دوباره راهنمایی کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
resurfaces
U
دوباره روکاری کردن
reinstate
U
دوباره برقرار کردن
redevelops
U
دوباره پیشرفته کردن
republish
U
دوباره چاپ کردن
reinstated
U
دوباره برقرار کردن
reinstates
U
دوباره برقرار کردن
redirecting
U
دوباره راهنمایی کردن
rephrase
U
دوباره عبارتبندی کردن
resorb
U
دوباره جذب کردن
reinstating
U
دوباره برقرار کردن
republish
U
دوباره منتشر کردن
restart
U
روشن کردن دوباره
retry
U
دوباره محاکمه کردن
retry
U
دوباره ازمایش کردن
redirects
U
دوباره راهنمایی کردن
reappraises
U
دوباره ارزیابی کردن
cold start
U
دوباره روشن کردن
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
redevelop
U
دوباره پیشرفته کردن
rewake
U
دوباره بیدار کردن
reactivate
U
دوباره فعال کردن
oversrike
U
دوباره چاپ کردن
reactivated
U
دوباره فعال کردن
reactivates
U
دوباره فعال کردن
reactivating
U
دوباره فعال کردن
rebind
U
دوباره صحافی کردن
recollect
U
دوباره جمع کردن
reasure
U
دوباره بیمه کردن
reappraised
U
دوباره ارزیابی کردن
recalculate
U
دوباره حساب کردن
redeliver
U
دوباره مستخلص کردن
recompose
U
دوباره انشاء کردن
recommit
U
دوباره زندان کردن
rewiring
U
دوباره سیمکشی کردن
rewires
U
دوباره سیمکشی کردن
back fill
U
عمل دوباره پر کردن
rewired
U
دوباره سیمکشی کردن
reconditioned
U
دوباره درست کردن
rewire
U
دوباره سیمکشی کردن
recondition
U
دوباره درست کردن
reassociate
U
دوباره معاشرت کردن
recollected
U
دوباره جمع کردن
recollecting
U
دوباره جمع کردن
revalidate
U
دوباره پادار کردن
reuse
U
دوباره استفاده کردن
reorganising
U
دوباره متشکل کردن
remarry
U
دوباره عروسی کردن
remarries
U
دوباره عروسی کردن
remarried
U
دوباره عروسی کردن
reorganises
U
دوباره متشکل کردن
reorganised
U
دوباره متشکل کردن
regains
U
دوباره تصرف کردن
reappraise
U
دوباره ارزیابی کردن
regaining
U
دوباره تصرف کردن
regained
U
دوباره تصرف کردن
retranslate
U
دوباره ترجمه کردن
retransmit
U
دوباره مخابره کردن
reorganize
U
دوباره متشکل کردن
recollects
U
دوباره جمع کردن
redeveloped
U
دوباره پیشرفته کردن
retrocede
U
دوباره واگذار کردن
reassociate
U
دوباره متحد کردن
reopen
U
دوباره باز کردن
reopened
U
دوباره باز کردن
reorganizing
U
دوباره متشکل کردن
reopening
U
دوباره باز کردن
reorganizes
U
دوباره متشکل کردن
reconditions
U
دوباره درست کردن
reorganized
U
دوباره متشکل کردن
reopens
U
دوباره باز کردن
redeveloping
U
دوباره پیشرفته کردن
re-examining
U
دوباره بازپرسی کردن
revise
U
دوباره چاپ کردن
reoccupy
U
دوباره اغاز کردن
renegotiate
U
دوباره مذاکره کردن
remonetize
U
دوباره رایج کردن
relives
U
دوباره تجربه کردن
reliving
U
دوباره تجربه کردن
reexamine
U
دوباره امتحان کردن
rebuilds
U
دوباره ساختمان کردن
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
reproduces
U
دوباره چاپ کردن
revisits
U
دوباره ملاقات کردن
revisiting
U
دوباره ملاقات کردن
revisited
U
دوباره ملاقات کردن
revisit
U
دوباره ملاقات کردن
rebuild
U
دوباره ساختمان کردن
redistributed
U
دوباره پخش کردن
relived
U
دوباره تجربه کردن
redefine
U
دوباره تعریف کردن
revising
U
دوباره چاپ کردن
reproduced
U
دوباره چاپ کردن
re-examines
U
دوباره بازپرسی کردن
redistributing
U
دوباره پخش کردن
reorder
U
دوباره مرتب کردن
reforge
U
دوباره جعل کردن
re-examined
U
دوباره بازپرسی کردن
re-examine
U
دوباره بازپرسی کردن
redefining
U
دوباره تعریف کردن
redefines
U
دوباره تعریف کردن
regarding
U
دوباره تسطیح کردن
re examine
U
دوباره بازپرسی کردن
redefined
U
دوباره تعریف کردن
redistributes
U
دوباره پخش کردن
relive
U
دوباره تجربه کردن
revises
U
دوباره چاپ کردن
resurface
U
دوباره روکاری کردن
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
revalues
U
دوباره ارزیابی کردن
reinstall
U
دوباره برقرار کردن
reproduce
U
دوباره چاپ کردن
reinterpret
U
دوباره تفسیر کردن
rescheduled
U
دوباره برنامهریزی کردن
rephrasing
U
دوباره عبارتبندی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com