English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
recompose U دوباره انشاء کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
redact U انشاء کردن
indite U انشاء کردن
paragraphs U انشاء کردن
paragraph U انشاء کردن
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
creation U انشاء
creations U انشاء
composition U انشاء
redaction U انشاء
essay U انشاء
theme U انشاء
themes U انشاء
essays U انشاء
compositions U انشاء
introduce law U انشاء قانون
performance U انشاء معامله
performances U انشاء معامله
archaism U انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
phraseology U کلمه بندی انشاء
may U انشاء الله ایکاش
incondite U دارای انشاء سخیف
acyrology U انشاء و گفتار غلط
amen U خداکند انشاء الله
cacology U تلفظ یا انشاء غلط
Nothing ungoward ( unfortunate)I hope . U انشاء الله خیر است
Congratulations ( to you ) . U انشاء الله مبارک است
creation of contractual tie U انشاء ایجاد رابطه قراردادی
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
estate in reversion U هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
One of these fin days . U انشاء الله یکی از این روزها ( قول آینده )
euphuism U انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refill U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refresh U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
re export U دوباره صادر کردن
re paving U دوباره فرش کردن
regains U دوباره تصرف کردن
re strain U دوباره صاف کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
recollected U دوباره جمع کردن
recollect U دوباره جمع کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
regained U دوباره تصرف کردن
re form U دوباره درست کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
revises U دوباره چاپ کردن
re sort U دوباره جور کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
revising U دوباره چاپ کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
revise U دوباره چاپ کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
reopening U دوباره باز کردن
reopens U دوباره باز کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
re establish U دوباره برپا کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
reopened U دوباره باز کردن
regain U دوباره تصرف کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
recollects U دوباره جمع کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
reopen U دوباره باز کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
republish U دوباره منتشر کردن
retaken U دوباره تسخیر کردن
republish U دوباره چاپ کردن
recondition U دوباره درست کردن
reorder U دوباره مرتب کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
retakes U دوباره تسخیر کردن
resorb U دوباره جذب کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
retry U دوباره محاکمه کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
restart U روشن کردن دوباره
resurfaced U دوباره روکاری کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
resurfaces U دوباره روکاری کردن
reconditions U دوباره درست کردن
renegotiate U دوباره مذاکره کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
reforge U دوباره جعل کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
reexamine U دوباره امتحان کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
reimport U دوباره وارد کردن
reinstall U دوباره برقرار کردن
remonetize U دوباره رایج کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
retaking U دوباره تسخیر کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
reinsure U دوباره بیمه کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
recommit U دوباره زندان کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com