Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reasure
U
دوباره اطمینان یا قوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reassure
U
دوباره اطمینان دادن
reassured
U
دوباره اطمینان دادن
reassures
U
دوباره اطمینان دادن
Other Matches
confident test
U
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reliability
U
اطمینان قابلیت اطمینان
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
confidence
U
اطمینان
certainty
U
اطمینان
trusted
U
اطمینان
certainties
U
اطمینان
fideism
U
اطمینان
certes
U
اطمینان
instable
U
بی اطمینان
confidence limit
U
حد اطمینان
confidences
U
اطمینان
sureties
U
اطمینان
trusts
U
اطمینان
safety
U
اطمینان
security
U
اطمینان
trustingly
U
با اطمینان
assurance
U
اطمینان
assuredness
U
اطمینان
assurances
U
اطمینان
trust
U
اطمینان
surety
U
اطمینان
affiance
U
اطمینان
certitude
U
اطمینان
accrediting
U
اطمینان کردن
coniviction
U
عقیده اطمینان
fiducial interval
U
فاصله اطمینان
factor of safety
U
ضریب اطمینان
assurer
U
اطمینان دهنده
assuror
U
اطمینان دهنده
reputable
U
قابل اطمینان
reliable
U
قابل اطمینان
cretain
U
تاحدی اطمینان
factor of safety
U
عامل اطمینان
dependability
U
قابلیت اطمینان
assurance factor
U
ضریب اطمینان
liable
U
قابل اطمینان
accredit
U
اطمینان کردن
reassurances
U
اطمینان افرینی
valid
U
قابل اطمینان
reassurances
U
اطمینان مجدد
reassurance
U
اطمینان مجدد
bleeder valve
U
شیر اطمینان
safety-valves
U
دریچه اطمینان
confidence interval
U
فاصله اطمینان
safety-valve
U
دریچه اطمینان
safety belts
U
کمربند اطمینان
safety belt
U
کمربند اطمینان
confidence coefficicent
U
ضریب اطمینان
dependable
U
قابلیت اطمینان
aplomb
U
اطمینان بخود
confidence belt
U
کمربند اطمینان
reassurance
U
اطمینان افرینی
confidingly
U
از روی اطمینان
trusty
U
اطمینان بخش
confidence limits
U
حدود اطمینان
assurable
U
قابل اطمینان
assuring
U
اطمینان دادن
assures
U
اطمینان دادن
confidence level
U
درجه اطمینان
assure
U
اطمینان دادن
solid
U
قابل اطمینان
solids
U
قابل اطمینان
coefficient of safety
U
ضریب اطمینان
reliability
U
قابلیت اطمینان
quality assurance
U
اطمینان از کیفیت
positiveness
U
قطعیت اطمینان
fire escape
U
پلکان اطمینان
fire escapes
U
پلکان اطمینان
play up
U
اطمینان دادن به
confide
U
اطمینان کردن
overconfidence
U
اطمینان بیش از حد
confided
U
اطمینان کردن
confides
U
اطمینان کردن
limits of confidence
U
حدود اطمینان
uncertainties
U
عدم اطمینان
unreliability
U
عدم اطمینان
safe valve
U
دریچه اطمینان
safety valve
U
دریچه اطمینان
safety plug
U
پولک اطمینان
safety lamp
U
چراغ اطمینان
truster
U
اطمینان کننده
sicker
U
قابل اطمینان
reliability
U
قابل اطمینان
reliability
U
قابلیت اطمینان
safety hook
U
قلاب اطمینان
unpromising
U
غیرقابل اطمینان
safety glass
U
شیشه اطمینان
safety fuse
U
فیوز اطمینان
failure safety
U
قابلیت اطمینان
uncertainty
U
عدم اطمینان
interval confidence
U
دامنه اطمینان
level of confidence
U
سطح اطمینان
figure on
اطمینان داشتن
ensure
U
اطمینان یافتن
accredits
U
اطمینان کردن
ensured
U
اطمینان یافتن
ensures
U
اطمینان یافتن
ensuring
U
اطمینان یافتن
insures
U
اطمینان یافتن
insuring
U
اطمینان یافتن
trustful
U
معتمد اطمینان
relief valve
U
شیر اطمینان
interval confidence
U
فاصله اطمینان
insurance stockage
U
ذخیره اطمینان
i'll warrant
U
اطمینان میدهم
trust
U
اطمینان پشت گرمی
misgivings
U
عدم اطمینان ترس
area of uncertainity
U
منطقه عدم اطمینان
mistrusted
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
ultimate factor of safety
U
ضریب اطمینان اختیاری
reliability
U
قابلیت اطمینان اعتبار
persuasions
U
اطمینان عقیده دینی
mistrust
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
persuasion
U
اطمینان عقیده دینی
misgiving
U
عدم اطمینان ترس
fiduciary
U
اطمینان بخش ثقه
qualm
U
عدم اطمینان بیم
mistrusting
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
qualms
U
عدم اطمینان بیم
safest
U
صحیح اطمینان بخش
safes
U
صحیح اطمینان بخش
safer
U
صحیح اطمینان بخش
safe
U
صحیح اطمینان بخش
trusts
U
اطمینان پشت گرمی
trusted
U
اطمینان پشت گرمی
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
trusty
U
موتمن مورد اطمینان
mistrusts
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
checks
U
اطمینان از صحت چیزی
check
U
اطمینان از صحت چیزی
checked
U
اطمینان از صحت چیزی
safe yield
U
بده قابل اطمینان
accrediting
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
accredits
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
trut
U
اطمینان داشتن توکل کردن
dependable
U
قابل اطمینان مورد اعتماد
accredit
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
vouch
U
اطمینان دادن تایید کردن
persuasions
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
i assured him of that
U
به او در این باره اطمینان دادم
persuasion
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
i rely or your secrecy
U
من به رازداری شما اطمینان میکنم
unreliable
U
غیر قابل اطمینان نامعتبر
swear by
<idiom>
U
کاملا از چیزی اطمینان داشتن
avouch
U
اقرار کردن اطمینان دادن
i reckon
U
اطمینان به دوستی کسی داشتن
quality assurance
U
عملیات اطمینان از کیفیت جنس
bleeder type steam engine
U
ماشین بخار با شیر اطمینان
anti flood valve
U
شیر اطمینان مانع طغیان
to believe in somebody
[something]
U
اطمینان داشتن به کسی
[چیزی]
sail in
U
با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
mistrustfully
U
ازروی بدگمانی از روی عدم اطمینان
authentication
U
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
control
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controlling
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
confidence man
U
کسی که از اطمینان دیگرسوء استفاده میکند
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
measure
U
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
chunking along
U
عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
maintain
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintained
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintains
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
bank on
<idiom>
U
اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
arithmetic
U
عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars.
U
هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
balance
U
روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
balances
U
روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
tested
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
verification
U
بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
tests
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
acatalectic
U
قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند
aligner
U
وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند
dry run
U
اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
synchronizes
U
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com