English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the ensving twelve months U دوازده ماه اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
future perfect U شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
juni U دوازده
twelve U دوازده
dodecasyllabic U دوازده هجائی
twelve U دوازده گانه
duodecimal U دوازده دوازدهی
duodenary U دوازده تایی
duodenary U دوازده تادوازده تا
dodecapetalous U دوازده برگی
round d. U دوازده تاتمام
dodecandrous U دوازده پرچمی
duodecimal U دوازده تایی
dodecastyle U دوازده ستونی
dodecagon U دوازده گوشه
dodecahedral U دوازده سطحی
dodecahedron U دوازده سطحی
dodecahedron U دوازده وجهی
dodecamerous U دوازده جزئی
dodecastyle U دوازده ستونه
grosser U دوازده دوجین
grossed U دوازده دوجین
gross U دوازده دوجین
dozens U دوازده عدد
grosses U دوازده دوجین
grossest U دوازده دوجین
dozen U دوازده عدد
grossing U دوازده دوجین
year in year out U سال دوازده ماه
twelve tables U الواح دوازده گانه
dodecapetalous U دارای دوازده گلبرگ
dodecagynous U دارای دوازده مادگی
All the year round. Yes in year out . U سالی دوازده ماه ( هر سال )
petit jury U هیئت منصفه دوازده نفری
duodecimal number system U سیستم اعدد با پایه دوازده
twelvmo U ورق کاغذ دوازده ورقی
english sonnet U غزل انگلیسی که شامل دوازده سطراست
withdrawing a juror U حذف یکی از دوازده عضوهیات منصفه
signs of the zodiac U صورتهای منطقه البروج برجهای دوازده گانه
elite type U یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
Type cable U دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
forthcomming U اینده
at a laterd U در اینده
futurity U اینده
following on U از پی اینده
future U اینده
coming U اینده
lavenir U اینده
approaching U اینده
forthcoming U اینده
comer U اینده
toward U اینده
in the time to come U اینده
next U اینده
aftertime U اینده
to be U اینده
incoming U اینده
the next world U جهان اینده
sup.latest or last U دیر اینده
f. tense U زمان اینده
the a season U فعل اینده
prospectiveness U وابستگی به اینده
the next world U عالم اینده
the f. winter U زمستان اینده
the future U جهان اینده
proximo U ماه اینده
proximo U درماه اینده
futurity U اتفاقات اینده
intercurrent U در میان اینده
futurity U نسل اینده
katabatic U پائین اینده
nether world U جهان اینده
nrxt monday U دوشنبه اینده
odd comeshortly U اینده نزدیک
futurism U اینده گرایی
futures contract U قرارداد اینده
paulo postfuture U اینده نزدیک
prospect of the future U دورنمای اینده
prospectively U با عطف به اینده
the a season U موسم اینده
even tual U درنتیجه اینده
erelong U در اینده نزدیک
prospects U اینده نگری
futures U قراردادهای اینده
emergent U بیرون اینده
upcoming U زود اینده
prospectuses U اینده نامه
providential U اینده نگر
prospectus U اینده نامه
futuristic U مربوط به اینده
prospective U مربوط به اینده
by next mail U باپست اینده
catabatic U پایین اینده
prospecting U اینده نگری
offing U در اینده نزدیک
prospect U اینده نگری
looking U بنظر اینده
prospected U اینده نگری
prospectiveness U چشم داشت به اینده
provident U صرفه جو اینده نگر
oncoming U پیشامد کننده اینده
proximo U مربوط بماه اینده
otherworldiness U وابستگی بجهان اینده
perfect foresight U اینده نگری کامل
prescient U عالم به غیب یا اینده
post date U تاریخ اینده گذاشتن
long range U مربوط به اینده دور
latest U تازه گذشته اینده
emergency U ناگه اینده اورژانس
tardier U دیر اینده کند
tardiest U دیر اینده کند
tardy U دیر اینده کند
without prejudice U بدون تاثیر به اینده
emergence U ناگه اینده اورژانس
scouts U ارزیابی حریف اینده
the rising generation U دوره جوانان اینده
scouted U ارزیابی حریف اینده
future U بعد اینده اتیه
scout U ارزیابی حریف اینده
emergencies U ناگه اینده اورژانس
intermediate U درمیان اینده مداخله کننده
providence U صرفه جویی اینده نگری
hold over U برای اینده نگاه داشتن
forward sales U فروش کالاجهت تحویل در اینده
hunching U فن احساس وقوع امری در اینده
hunches U فن احساس وقوع امری در اینده
hunched U فن احساس وقوع امری در اینده
hunch U فن احساس وقوع امری در اینده
on the th prox U در روز چهارم ماه اینده
exdividend U بدون سود اینده سهام
the law is prospective U اثر قانون مربوط به اینده است
future attacks U حملههای اینده را پیش بینی نکردند
hidden momentum of population growth U سبب گستردگی والدین اینده میشود
augural U تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
current liabilities U بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominates U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominating U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
nominate U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
disqualifications U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
futures U قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
exclusion U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
dynamic analisis U تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
purgation U روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
plunging fire U تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
palmette U گل شاه عباسی [این گل در طرح ها ختائی نقش اصلی را دارد منسوب به طراحان دوره صفویه بوده و عده ای آن را شبیه نیلوفر آبی می دانند. بصورت پنج پر، هشت پر و دوازده پر به همراه برگ ها و گلبرگ ها است.]
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient U در میان اینده واقع در میان
indemnity U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com