Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
decade
U
ده موضوع یا رویداد
decades
U
ده موضوع یا رویداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
happening
U
رویداد
happenings
U
رویداد
occurence
U
رویداد
circumstances
U
رویداد
occurrences
U
رویداد
trend
U
رویداد
trends
U
رویداد
incidents
U
رویداد
event
U
رویداد
occurrence
U
رویداد
events
U
رویداد
incident
U
رویداد
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
occurrences
U
تصادف رویداد
mishaps
U
رویداد ناگوار
contretemps
U
رویداد ناگوار
a life full of incidents
U
زندگی پر رویداد
occurrence
U
تصادف رویداد
mishap
U
رویداد ناگوار
commentaries
U
گزارش رویداد
commentary
U
گزارش رویداد
misadventures
U
رویداد ناگوار
misadventure
U
رویداد ناگوار
circumstance
U
تفصیل رویداد
endogenous event
U
رویداد درونی
event horizen
U
افق رویداد
exogenous event
U
رویداد برونی
occurence
U
رویداد واقعه
uneventful
U
بدون رویداد مهم
As events unfolded I realized that ...
U
درطی رویداد ها پی بردم که ...
passages
U
رویداد کارکردن مزاج
passage
U
رویداد کارکردن مزاج
balance
U
احتمال رویداد خطا
balances
U
احتمال رویداد خطا
rummy start
U
رویداد شگفت انگیز
mischances
U
رویداد بد حادثه ناگوار
air pollution episode
U
رویداد الودگی هوا
mischance
U
رویداد بد حادثه ناگوار
non-event
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-events
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
black swan event
U
رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
native
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
real time
U
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
natives
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
The incident set off a debate.
U
این رویداد بحثی را به راه انداخت
[برانگیخت]
.
collision detection
U
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
event focus
U
که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
parachronism
U
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
maintenance
U
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
generating
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generate
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generates
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generated
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
This new frontier incident probably means war.
U
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
message
U
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
messages
U
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
conditional
U
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
alert
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
warns
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
propositions
U
موضوع
issued
U
موضوع
mattering
U
موضوع
matters
U
موضوع
proposition
U
موضوع
propositioned
U
موضوع
issues
U
موضوع
questions
U
موضوع
objected
U
موضوع
questioned
U
موضوع
afair
U
موضوع
propositioning
U
موضوع
text
U
موضوع
theme
U
موضوع
matter
U
موضوع
objecting
U
موضوع
criteria
U
موضوع
mattered
U
موضوع
question
U
موضوع
themes
U
موضوع
objects
U
موضوع
texts
U
موضوع
subjected
U
موضوع
subject
U
موضوع
topic
U
موضوع
issue
U
موضوع
topic
U
موضوع
subject
[topic]
U
موضوع
topics
U
موضوع ها
subjects
U
موضوع ها
themes
U
موضوع ها
subjecting
U
موضوع
plotless
U
بی موضوع
topics
U
موضوع
direct objects
U
موضوع
indirect objects
U
موضوع
object
U
موضوع
motifs
U
موضوع
motif
U
موضوع
subjects
U
موضوع
head
U
موضوع
point
U
موضوع
subjecting
U
رعایا موضوع
subject of debate
U
موضوع دعوی
subjecting
U
شیی موضوع
subjected
U
رعایا موضوع
subjects
U
رعایا موضوع
subjects
U
شیی موضوع
privity
U
موضوع محرمانه
off the track
U
از موضوع پرت
What is happening?
U
موضوع چه است؟
What's on?
U
موضوع چه است؟
objective complement
U
مکمل موضوع
out of question
U
خارج از موضوع
not to the point
U
خارج از موضوع
not to point
U
بیرون از موضوع
monomaniac
U
دیوانه یک موضوع
res ipsa loquitur
U
موضوع گویاست
side show
U
موضوع فرعی
sides of the question
U
اطراف موضوع
neither here nor there
<idiom>
U
بیربط به موضوع
fair game
<idiom>
U
موضوع تهاجم
a horse of another colour
[different colour]
U
موضوع علیحده
What gives?
U
موضوع چه است؟
universe of discourse
U
موضوع بحث
subject and predicate
U
موضوع و محمول
subduce
U
موضوع کردن
matter on hand
U
موضوع بحث
lemma
U
مقدمه موضوع
it is a question of money
U
موضوع بسته به
affaire d'honneur
U
موضوع شرافتی
What's the matter?
U
موضوع چیه؟
What is it all about ?
U
موضوع چیست ؟
side issues
U
موضوع فرعی
side issue
U
موضوع فرعی
at issue
U
موضوع بحث
beside the question
U
خارج از موضوع
What's up?
U
موضوع چه است؟
in question
U
موضوع بحث
in contestation
U
موضوع بحث
What's wrong?
U
موضوع چه است؟
What's going on?
U
موضوع چه است؟
What is the matter?
U
موضوع چه است؟
What's cooking?
U
موضوع چه است؟
sign position
U
موضوع علامت
What's behind all this?
U
موضوع چه است؟
case
U
موضوع حالت
postulating
U
اصل موضوع
postulates
U
اصل موضوع
postulated
U
اصل موضوع
issues
U
موضوع شماره
problems
U
معما موضوع
cases
U
موضوع حالت
business
U
موضوع تجارت
irrelevant
U
خارج از موضوع
subject matter
U
مطلب موضوع
subject matter
U
موضوع اصلی
issues
U
موضوع دعوی
businesses
U
موضوع تجارت
problem
U
معما موضوع
issue
U
موضوع شماره
subject
U
رعایا موضوع
objecting
U
موضوع منظره
objected
U
موضوع منظره
object
U
موضوع منظره
indirect objects
U
موضوع منظره
subject
U
شیی موضوع
direct objects
U
موضوع منظره
objects
U
موضوع منظره
subjected
U
شیی موضوع
postulate
U
اصل موضوع
grievance
U
موضوع شکایت
issued
U
موضوع دعوی
issued
U
موضوع شماره
recitation
U
تعریف موضوع
issue
U
موضوع دعوی
recitations
U
تعریف موضوع
object of worship
U
موضوع پرستش یاستایش
monographs
U
رساله درباره یک موضوع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com