Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mutton chop
U
دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
epicyclic transmission
U
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
They fight like cat and dog .
U
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند
locknut
U
قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
axis
U
مهره دوم گردن مهره محوری
phillips nut
U
مهره یا سوراخ صلیبی مهره فیلیپس
to set by the ears
U
باهم بدکردن باهم مخالف کردن
battery
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
ungear
U
از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
pinion
U
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning
U
دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear
U
دنده مهمیزی دنده خاردار
pinions
U
دنده پینیون دنده لایتناهی
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
half
U
نیمی
one half of
U
نیمی از
half of my time
U
نیمی ازوقت من
one is half of two
U
یکی نیمی است از دو
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
solgel
U
نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
foible
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
foibles
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
forte
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
ichthyocentaur
U
جانورافسانهای که نیمی ادم ونیمی ماهی
fortes
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
rougher
U
دنده دنده کننده
half
U
حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
theriaanthropism
U
پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
No less than half the students failed the test.
U
کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
reversals
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversal
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
haploid
U
دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
en
U
واحد اندازه گیری که معادل نیمی از یک ein است
half
U
دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
therianthropic
U
وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
minotaur
U
جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
pandean
U
نام رب النوع چراگاه هاوجنگلها که نیمی ادم ونیمی بزبود
to halve two timbers
U
دوتیر رادرهم جا انداختن بدانگونه که نیمی ازکلفتی هریک بریده شو
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
to set at loggerheads
U
باهم بد کردن باهم مخالف کردن
pyxidium
U
کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
half
U
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
sprocket
U
دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
spondyl
U
مهره
bead
U
مهره
beads
U
مهره
beading
U
مهره مهره
jetton
U
مهره
invertebral
U
بی مهره
vertebra
U
مهره
invertebrate
U
بی مهره
screw bolt
U
مهره
vertebrates
U
مهره
vertebrate
U
مهره
spineless
U
بی مهره
weld bead
U
مهره جوش
die
U
مهره
nut
مهره
to take eggs for money
U
خر مهره
beadings
U
مهره مهره
vertebrae
U
مهره ها
screw nut
U
مهره
burnishing stone
U
مهره
hot press
U
مهره
burnisher
U
مهره
castle nut
U
مهره چاکدار
beads
U
مهره فتیله
centrum
U
جسم مهره
fly nut
U
مهره خروسکی
vertebrates
U
مهره دار
polishing stone
U
سنگ مهره
nuts and bolts
U
پیچ و مهره
burnishing
U
مهره زدن
sleeves
U
مهره ماسوره
spiny
U
مهره مانند
lumbar
U
مهره کمر
lumbar
U
در مهره پشت
sleeve
U
مهره ماسوره
castellated nut
U
مهره ریخته گی
taw
U
مهره بازی
diesinking
U
مهره ساز
beads
U
مهره ساختن
check nut
U
مهره چاکدار
conduit coupling
U
مهره ماسوره
glaze
U
مهره برق
spinal column
U
ستون مهره ها
field bolt
U
پیچ و مهره
glazes
U
مهره برق
spinose
U
مهره مانند
spinal columns
U
ستون مهره ها
slotted round nut
U
مهره شیاردار
driving sleeve
U
مهره ماسوره
vertebrate
U
استخوانهای مهره
chess man
U
مهره شطرنج
vertebration
U
مهره بندی
vertebrata
U
مهره داران
vertebral column
U
ستون مهره
vertebral
U
استخوانهای مهره
vertebral
U
مهره فقره
vertebrate
U
مهره دار
bead
U
مهره ساختن
vertebrates
U
استخوانهای مهره
unions
U
مهره ماسوره
nut
U
اجیل مهره
pieces
U
مهره پارچه
knurled nut
U
مهره اج دار
chessman
U
مهره شطرنج
lock nut
U
مهره قفلی
pieces
U
مهره شطرنج
spinescent
U
مهره دار
spanner
U
مهره پیچ
chessmen
U
مهره شطرنج
invertebrata
U
جانوران بی مهره
piece
U
مهره شطرنج
bead
U
مهره فتیله
vertebra
U
استخوانهای مهره
piece
U
مهره پارچه
crown of arch
U
مهره طاق
man
U
مهره شطرنج
mans
U
مهره شطرنج
acantha
U
مهره پشت
thimblerigger
U
مهره باز
diamond knurled nut
U
مهره اج دار
nut and union
U
مهره ماسوره
nut thread
U
پیچ مهره
spanner
U
مهره گشا
spanners
U
مهره پیچ
calender
U
مهره کشیدن
spanners
U
مهره گشا
beady
U
مهره دار
spina bifida
U
مهره ترک
bolts and nuts
U
پیچ و مهره
joint
U
مهره اتصال
bolt and nut
U
پیچ و مهره
hot press
U
مهره کشیدن
gloss
U
مهره کشیدن
union
U
مهره ماسوره
bead maker
U
مهره ساز
blind nut
U
مهره کور
conjointly
U
باهم
vis a vis
U
باهم
vis-a-vis
U
باهم
simultaneously
U
باهم
at once
U
باهم
one with a
U
باهم
inchorus
U
باهم
jointly
U
باهم
tutti
U
باهم
together
U
باهم
concerted
U
باهم
simoltaneously
U
باهم
concurrently
U
باهم
simoltaneous
U
باهم
block counting test
U
ازمون مهره شماری
countersink nut
U
مهره خزینه دار
locknut
U
مهره پشت بند
lock nut
U
مهره پشت گیر
intervertebral
U
واقع در میان مهره ها
thumb nut
U
مهره بال دار
joint bolt
U
پیچ و مهره اتصالی
thumb nut
U
مهره گوشی دار
cross hole nut
U
مهره با سوراخ عرضی
english thread
U
پیچ و مهره انگلیسی
intervertebral
U
بین مهره داران
eye bolt
U
مهره چشمی دار
satined paper
U
گاغذ مهره کشیده
ringbolt
U
مهره حلقه دار
condyloid
U
مانند مهره استخوان
radiator union
U
پیچ و مهره رادیاتور
check nut
U
مهره پشت گیر
bead
U
دانه تسبیحی مهره
beads
U
دانه تسبیحی مهره
over worked man
U
مهره شطرنج پر مسئولیت
cap nut
U
مهره کلاهک دار
check lock
U
مهره پشت گیر
slotted round nut
U
مهره چاک دار
spanners
U
مهره گشا بست
touch move
U
لمس مهره شطرنج
turnbuckle
U
مهره رزوه دار
wing nut
U
مهره گوشه دار
wheel nut spanner
U
اچار مهره چرخ
spanner
U
مهره گشا بست
to play marbles
U
مهره بازی کردن
kissing kind
U
باهم دوست
contemporaneously
U
بطورمعاصر باهم
at loggerheads
<idiom>
U
باهم جنگیدن
cowork
U
باهم کارکردن
concomitancy
U
باهم بودن
to be together
U
باهم بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com