English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
copper mordant U دندانه سولفات مس جهت بوجود آوردن رنگ سبز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To bring into existence . U بوجود آوردن
make good <idiom> U بوجود آوردن چیزی درست دربیاد
tin mordent U دندانه قلع [در رنگرزی] [که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
brinelling U دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
i am p to know him U بوجود او افتخار می کنم بوجود او سرافراز یا مفتخرم
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
rack and pinion U میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
nep U پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
serrate leaves U برگهای ارهای یا دندانه دندانه
saw edged U دارای لبه دندانه دندانه
cooper sulphate U سولفات مس
sulphate U سولفات
sulphur U سولفات
sulfate U سولفات
feeds U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
glauber's salt U سولفات دوسود
glaubers salts U سولفات دوسود
hydrosulphate U سولفات ابدار
sulphate U توتیا سولفات
potassium sulfate U سولفات پتاسیم
sulfate U توتیا سولفات
glauber salt U سولفات دوسود
glauber salt U سولفات سدیم
barium sulfate U سولفات باریم
epsom salt U سولفات دومنیزی
sulphate of soduim U سولفات دو سود
glauber's salt U سولفات سدیم
sulphate of magnesium U سولفات دومنیزی
soaking charge U بار سولفات زدای
barite U سولفات باریم طبیعی
turquoises U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquois U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquoise U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
alum U سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
nick U دندانه دندانه کردن
nicks U دندانه دندانه کردن
nicked U دندانه دندانه کردن
nicking U دندانه دندانه کردن
dentate U دندانه دندانه مضرس
jaggy U دندانه دندانه ناهمواری
cut gears U دندانه دندانه کردن
kainite U نمک طبیعی که دارای سولفات دو پاطاس وسولفات دومنیزی .....
saw tooth U دندانه اره ای [گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
makes U بوجود اوردن
zygotic U بوجود اید
To come into existence . U بوجود آمدن
begat U بوجود اوردن
zygote U بوجود اید
give brith to U بوجود اوردن
regenarate U از نو بوجود اورنده
give birth to U بوجود اوردن
make U بوجود اوردن
arising U بوجود اوردن برامدن
inchoate U تازه بوجود امده
arises U بوجود اوردن برامدن
arise U بوجود اوردن برامدن
fathers U موجد بوجود اوردن
fathering U موجد بوجود اوردن
self born U از خود بوجود امده
fathered U موجد بوجود اوردن
father U موجد بوجود اوردن
to procreate an heir U وارثی بوجود اوردن
vampirism U اعتقاد بوجود vampire
beget U بوجود اوردن ایجاد کردن
begets U بوجود اوردن ایجاد کردن
begetting U بوجود اوردن ایجاد کردن
ingenerate U احداث کردن بوجود اوردن
inbreed U موجب شدن بوجود اوردن
triune U اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
generate U بوجود اوردن تناسل کردن
generated U بوجود اوردن تناسل کردن
generates U بوجود اوردن تناسل کردن
generating U بوجود اوردن تناسل کردن
masculinize U شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
gangrene U فاسد شدن قانقاریا بوجود امدن
theorised U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
churn U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churned U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
plastics U مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
electrostatic charge U بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
efflore scence U قشر سفید رنگی که در سطح بتن بوجود میاید
churns U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gelled U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gels U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelling U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
gel U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelling U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelled U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jells U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
sulphate of quinine U گنه گنه سولفات دوکنین
bump U حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
tooth U دندانه
mordant U دندانه
crenation U دندانه دندانه
indentations U دندانه
cogging U دندانه
threads U دندانه
notches U دندانه
dentate U دندانه
dentation U دندانه
indentation U دندانه
cog U دندانه
thread U دندانه
crinkled U دندانه دندانه
crinkle U دندانه دندانه
nibs U دندانه
nib U دندانه
crinkles U دندانه دندانه
crinkling U دندانه دندانه
notch U دندانه
cogs U دندانه
bidentate U دو دندانه
denticle U دندانه
dents U دندانه
nicking U دندانه
nid U دندانه
notche U دندانه
cams U دندانه
cam U دندانه
serration U دندانه
serrate U دندانه دندانه
serra U دندانه
nick U دندانه
saw toothed U دندانه دندانه
sawtooth U دندانه دندانه
leaf U دندانه
nicked U دندانه
jaggies U دندانه ها
jag U دندانه
sheaths U دندانه
denticulate U دندانه دندانه
denting U دندانه
dented U دندانه
undentate U تک دندانه
dent U دندانه
indented U دندانه دندانه
pegs U دندانه
peg U دندانه
trifid U سه دندانه
tine U دندانه
sheath U دندانه
nicks U دندانه
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
denting U دندانه بریدگی
helical tooth U دندانه حلزونی
herringbone tooth U دندانه ی جناغی
jagged U دندانه دار
jaggy U دندانه دار
roots U پای دندانه
jaw clutch coupling U درگیری دندانه
jaw clutch coupling U پیوست دندانه
root U پای دندانه
knurled U دندانه دار
knurling tool U دندانه ساز
dent U دندانه کردن
dent U دندانه بریدگی
denticulated U دندانه دار
denticulation U دندانه ریز
dentigerous U دندانه دار
depth of tooth U ارتفاع دندانه
denting U دندانه کردن
engrail U دندانه دارکردن
engrailed U دندانه دار
dented U دندانه بریدگی
dented U دندانه کردن
gearwheel U چرخ دندانه
laciniate U دندانه دار
laciniated U دندانه دار
monodentate ligand U لیگاند تک دندانه
tooth profile U شکل دندانه
tooth gap U شکاف دندانه
tooth gap U فاصله دندانه
tooth pitch U گام دندانه
toothed cornice brick U اجر دندانه
indents U دندانه گذاری
indents U دندانه دارکردن
zigzag soldering U لحیم دندانه
indenting U دندانه گذاری
indenting U دندانه دارکردن
tooth form U شکل دندانه
tooth flank U دامنه دندانه
indent U دندانه گذاری
notched U دندانه دار
nurl U دندانه کنگره
pectinate U دندانه دار
pectinated U دندانه دار
toothier U دندانه دار
serrated U دندانه دار
serrulation U دندانه داری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com