English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
followed by <adj.> U دنباله گرفته شده با
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
patinated U جرم گرفته کبره گرفته
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
stems U دنباله
stemming U دنباله
trailing U دنباله
trailed U دنباله
trail U دنباله
continued form U دنباله
rear U دنباله
suites U دنباله
suite U دنباله
reared U دنباله
rearing U دنباله
rears U دنباله
trails U دنباله
trains U دنباله
trained U دنباله
train U دنباله
stemmed U دنباله
stem U دنباله
tails U دنباله
tail end U دنباله
trainbearer U دنباله کش
tailed U دنباله
wakes U دنباله کش تی
waked U دنباله کش تی
wake U دنباله کش تی
appendices U دنباله
sequels U دنباله
sequel U دنباله
follow-ups U دنباله
follow-up U دنباله
following U دنباله
appendixes U دنباله
appendix U دنباله
series U دنباله
tail U دنباله
the trail of a meteor U دنباله شهاب
trail U دنباله داشتن
trailed U دنباله داشتن
trailing U دنباله داشتن
trails U دنباله داشتن
calling sequence U دنباله فراخوانی
to continue U دنباله داشتن
tailing factor U ضریب دنباله
followism U دنباله روی
sequence U دنباله [ریاضی]
extension lines U خطوط دنباله
tailing U دنباله تعقیب
subsequent to U [مستقیما] پس از [به دنباله]
to follow U دنباله داشتن
full bottomed U دنباله دار
tail cone U دنباله مخروطی
comet U ذوذنب دنباله دار
comet U ستاره دنباله دار
comets U ستاره دنباله دار
ship haven U طرادههای دنباله کشتی
series U مجموع یک دنباله [ریاضی]
cometology U گفتاردرستارههای دنباله دار
sum of the terms of an infinite sequence U مجموع یک دنباله [ریاضی]
comets U ذوذنب دنباله دار
full bottomed U دارای دنباله دراز
trailed U دنباله دار بودن
trailing U دنباله دار بودن
trails U دنباله دار بودن
trail U دنباله دار بودن
blazing star U ستاره دنباله دار
fibonacci series U دنباله فیبو ناجی
deference need U نیاز دنباله روی
sea tail U دنباله دریایی یکانهای هوارو
sequence U به ترتیب مرتب کردن دنباله
the track of a comet U مسیر ستاره دنباله دار
cometography U شرح ستاره دنباله دار
cometary U وابسته بستاره دنباله دار
cometic U وابسته بستاره دنباله دار
sequences U به ترتیب مرتب کردن دنباله
trailing zeros U صفرهای پشتی [دنباله دار] [ریاضی]
trainbearer U کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
follow up U رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
cama U توده ابرمانندی که هسته ستاره دنباله داررافراگرفته است
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
fugue U قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugues U قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
coma U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
comas U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
enjambment U دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
vortex trail U دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
fugal U وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
folded in mist U مه گرفته
bunged up U قی گرفته
darksome U گرفته
rancid U بو گرفته
air less U گرفته
muzzy U گرفته
mistful U مه گرفته
heartsore U دل گرفته
choky U گرفته
chock full U گرفته
comate U مه گرفته
addicted U خو گرفته
clouded U گرفته
gruff U گرفته
muggy U گرفته
fogbound U مه گرفته
adopted U گرفته
sombrous U گرفته
brumous U مه گرفته
thick U گرفته
thicker U گرفته
thickest U گرفته
dulling U گرفته
fusty U بو گرفته
uptight U گرفته
dullest U گرفته
accustomed خو گرفته
hoarsest U گرفته
duller U گرفته
low spirited U گرفته
low-spirited U گرفته
dull U گرفته
fustiest U بو گرفته
dulls U گرفته
pokey U گرفته
hoarse U گرفته
hoarser U گرفته
dulled U گرفته
fustier U بو گرفته
medalled U مدال گرفته
filmier U غبار گرفته
filmiest U غبار گرفته
divorcee U زن طلاق گرفته
divorcees U زن طلاق گرفته
patinous U کبره گرفته
filmy U غبار گرفته
patinated U زنگار گرفته
airless U گرفته یا دم کرده
derivatives U گرفته شده
mistful U میغ گرفته
mity U کزم گرفته
derivative U گرفته شده
on the panel U جزوصورت گرفته
maggoty U کرم گرفته
in mourning U چرک گرفته
measly U کرم گرفته
solemn U گرفته موقرانه
addict خو گرفته معتاد
drippy U هوای گرفته
cerated U موم گرفته
blear eyes U چشمان قی گرفته
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
Are you kidding ? Are you being funny? U شوخیت گرفته ؟
addicts U : خو گرفته معتاد
caught U گرفته شده
smoky U دود گرفته
aeruginous U زنگ گرفته
wont U خو گرفته عادت
blear U گرفته وتاریک
eerie U ترساننده گرفته
dulls U کندشدن گرفته
dulling U کندشدن گرفته
dulled U کندشدن گرفته
resolved that ...... U تصمیم گرفته شد که
dull U کندشدن گرفته
reposing upon U قرار گرفته بر
dullest U کندشدن گرفته
duller U کندشدن گرفته
began U دست گرفته
rainy U تر رگبار گرفته
hoarsely U بطور گرفته
tristful U گرفته محزون
verminous U شپش گرفته
rheumatic U رماتیسم گرفته
triste U گرفته محزون
to d. itself U گرفته شدن
fond U انس گرفته
poky U گرفته دلگیر
pokiest U گرفته دلگیر
pokier U گرفته دلگیر
fonder U انس گرفته
leaded U سرب گرفته
fondest U انس گرفته
cut nails U ناخنهای گرفته یا چیده
included U دور گرفته شده
mossy U خزه گرفته باتلاقی
sultrily U بطور دم گرفته یا گرم
AC U گرفته شده است
underlying U در زیر قرار گرفته
to be tuned in to a channel U کانالی را گرفته باشند
putrid flesh U گوشت گندیده یا بو گرفته
skim milk U شیرخامه گرفته ورقیق
foul house U چشمی گرفته لنگر
He was choking . U گلویش گرفته بود
skimmed milk U شیرخامه گرفته ورقیق
skim U شیر خامه گرفته
skimmed U شیر خامه گرفته
lower U هوای گرفته وابری
skims U شیر خامه گرفته
nidicolous U در اشیانه قرار گرفته
my time is occupied U وقتم گرفته است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com