Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nose
U
دماغه جلو کشتی
noses
U
دماغه جلو کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
prow
U
دماغه کشتی
prows
U
دماغه کشتی
check port/starboard
U
جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
clock code position
U
سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
cutwater
U
دماغه کشتی
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
foreship
U
دماغه کشتی
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
hawse hole
U
سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
acrostolium
U
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
Other Matches
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
nose
U
دماغه
noses
U
دماغه
head land
U
دماغه
headland
U
دماغه
downstream pier nosing
U
پس دماغه
headlands
U
دماغه
foreland
U
دماغه
point
U
دماغه
nosing
U
دماغه
naze
U
دماغه
dog-wheel
U
دماغه
ness
U
دماغه
mull
U
دماغه
head
U
دماغه
spits
U
دماغه
promontory
U
دماغه
fuselages
U
دماغه
promontories
U
دماغه
fuselage
U
دماغه
port
U
دماغه
capes
U
دماغه
spit
U
دماغه
cape
U
دماغه
cut water
U
پیش دماغه
prows
U
دماغه ناو
beak
U
توک یا دماغه
beaks
U
توک یا دماغه
prow
U
دماغه ناو
beakiron
U
دماغه سندان
nose cone
U
مخروط دماغه
upstream nosing
U
پیش دماغه
snouty
U
دماغه وار
snoutish
U
دماغه وار
fuselage
U
دماغه هواپیما
head
U
انتها دماغه
fuselages
U
دماغه هواپیما
promontories
U
دماغه بلند
cut-water
U
پیش دماغه
promontory
U
دماغه بلند
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
nose down
<idiom>
U
پایین آوردن دماغه
drip-cap
U
[ابزار بند دماغه آب]
nose
U
دماغه کلاهک موشک
noses
U
دماغه کلاهک موشک
fiddle headed
U
دارای دماغه طوماری
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
beakiron
U
سندان دو کوه یادو دماغه
fillet under the nose of a step
U
مغزی لبه یا دماغه پله
noses
U
دماغه جلویی تخته موج سواری
nose
U
دماغه جلویی تخته موج سواری
pitot
U
انتن فشارسنج دماغه هواپیما یاکشتی
foreland
U
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
nose cone
U
دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
notch
U
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notches
U
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
adverse yaw
U
شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
nose gear
U
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
kopfring
U
حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
pearl
U
شیرجه با دماغه تخته موج به گودی موج
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
boarded
U
کشتی
vessels
U
کشتی
wrestling
U
کشتی
bottoms
U
کشتی
flattest
U
پل کشتی
aft
U
در پس کشتی
argo
U
کشتی
ship haven
U
یک کش کشتی
bilge
U
اب ته کشتی
board
U
کشتی
ships
U
کشتی
hulks
U
کشتی
flat
U
پل کشتی
ship
کشتی
ark
U
کشتی
hulk
U
کشتی
vessel
U
کشتی
bottom
U
کشتی
foreship
U
سر کشتی
collier
U
کشتی
sail ho!
U
کشتی !کشتی !
puppis
U
کشتی دم
carina
U
کشتی
on shipboard
U
در کشتی
carinae
U
کشتی
catch
U
کشتی کج
on board a ship
U
در کشتی
afloat
U
در کشتی
decks
U
پل کشتی
decked
U
پل کشتی
deck
U
پل کشتی
on the water
U
در کشتی
on the sea
U
در کشتی
by water
U
با کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
fire ship
U
کشتی اتش زن
deck gang
U
ملوان پل کشتی
three point
U
فن 3 امتیازی کشتی
exs
U
تحویل از کشتی
on board a ship
U
سوار کشتی
the ship was wrecked
U
کشتی شکست
keels
U
حمال کشتی
parent ship
U
کشتی مادر
deadman
U
مهاربند کشتی
ferry boat
U
کشتی گذاره
flag ship
U
کشتی پیشرو
ocean greyhound
U
کشتی تندرو
bosun
U
افسر کشتی
passenger liner
U
کشتی مسافری
passenger liner
U
کشتی مسافربری
flying dutchman
U
شبح کشتی
noah's a
U
کشتی نوح
tonnage
U
فرفیت کشتی
bulkhead
U
تیغه در کشتی
bulkheads
U
تیغه در کشتی
the ship leaks
U
کشتی اب تو میدهد
the ship is in d.
U
کشتی در خطراست
the rudder of a ship
U
سکان کشتی
the roll of a ship
U
غلت کشتی
on shipboard
U
سوار کشتی
dressing ship
U
تزیین کشتی
doutful category
U
کشتی مشکوک
merchant ship
U
کشتی تجارتی
cuddy
U
اطاقک کشتی
tricks
U
فن و بندهای کشتی
deck plan
U
صفحه پل کشتی
bo's'n
U
افسر کشتی
deck plan
U
افق پل کشتی
bos'n
U
افسر کشتی
wrestling
U
کشتی گیری
deck seamanship
U
ملوان پل کشتی
bosuns
U
افسر کشتی
fob
U
تحویل کشتی
pancratist
U
کشتی گیر
packet boat
U
کشتی نامه بر
noah ark
U
کشتی نوح
screwpropeller
U
پروانه کشتی
jerque
U
بازرسی کشتی
merchantman
U
کشتی بازرگانی
midships
U
در میان کشتی
inboard
U
داخل کشتی
in the hold
U
در انبار کشتی
troopship
U
کشتی سرباز بر
tramp vessel
U
کشتی ازاد
tramp steamer
U
کشتی ازاد
merchantman
U
کشتی تجارتی
kedge
U
تغییرجهت کشتی
keel shaped
U
شبیه ته کشتی
lime juicer
U
کشتی انگلیسی
lumber carrier
U
کشتی تیر بر
lumper
U
باربر کشتی
lighter aboard ship
U
کشتی دوبه بر
lee shore
U
کشتی بادپناه
marker ship
U
کشتی نماینده
large ship
U
کشتی بزرگ
mate's receipt
U
رسیدکاپیتان کشتی
matman
U
کشتی گیر
lading
U
بار کشتی
kelson or keelson
U
سقف ته کشتی
training ship
U
کشتی اموزشی
towboat
U
کشتی یدک کش
strand
U
به گل نشستن کشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com