Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gelatination
U
دلمه سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
clods
U
دلمه
clod
U
دلمه
floccule
U
دلمه
congelation
U
دلمه
gelatin
U
دلمه
encrustation
U
دلمه
encrustations
U
دلمه
curdy
U
دلمه
grumous
U
دلمه
coagulum
U
دلمه
gelatine
U
دلمه
jellies
U
دلمه
jelly
U
دلمه
jellied
U
دلمه وار
clotty
U
دلمه شده
pectin
U
دلمه گیاهی
cruor
U
دلمه خون
gelatinoid
U
دلمه وار
crud
U
شیر دلمه
gelatiniform
U
دلمه مانند
coagulated
U
دلمه کردن
curd
U
دلمه شدن
coagulate
U
دلمه کردن
timbale
U
خوراک دلمه
clabber
U
دلمه شدن
grume
U
دلمه خون
curdling
U
دلمه کردن
coagulable
U
دلمه شونده
coagulation
U
دلمه شدن
clotted
U
دلمه شده
coagulating
U
دلمه کردن
curdles
U
دلمه کردن
pepper
فلفل دلمه ای
coagulates
U
دلمه کردن
clotty
U
دلمه شونده
coagulation
U
دلمه شدگی
farci
U
دلمه کرده
curdle
U
دلمه کردن
posset
U
دلمه شدن
chondroma
U
دلمه غضروفی
farcie
U
دلمه کرده
shotten
U
دلمه شده
curdled
U
دلمه کردن
quails
U
دلمه شدن
gelatinous
U
دلمه مانند
encrustations
U
دلمه شدگی
quail
U
دلمه شدن
gelable
U
دلمه شونده
jell
U
دلمه شدن
encrustation
U
دلمه شدگی
scab
U
دلمه بستن زخم
scabs
U
دلمه بستن زخم
gelled
U
ژلاتین دلمه شدن
grenadine
U
مرغ دلمه کرده
gelatinoid
U
دلمه جسم ژلاتینی
jelled
U
ژلاتین دلمه شدن
agglutination
U
دلمه شدن خون
gel
U
ژلاتین دلمه شدن
gelling
U
ژلاتین دلمه شدن
gels
U
ژلاتین دلمه شدن
gelatinoid
U
دلمه مانند ژلاتینی
jelling
U
ژلاتین دلمه شدن
jells
U
ژلاتین دلمه شدن
gelatinate
U
دلمه کردن یا شدن
coagulase
U
مواد دلمه یالخته کننده
cottage cheese
U
نوعی پنیر دلمه شده
coagulability
U
دلمه شدنی انعقاد پذیری
curdles
U
دلمه شدن منجمد کردن
curdled
U
دلمه شدن منجمد کردن
scabious
U
جرب دار دلمه بسته
curdle
U
دلمه شدن منجمد کردن
curdling
U
دلمه شدن منجمد کردن
thermocoagulation
U
دلمه شدن نسوج در اثر حرارت
cow heel
پاچه گاو پخته و دلمه شده
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
gelatinize
U
تبدیل به دلمه یا ژلاتین کردن ژلاتین زدن به
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
clot
U
دلمه شدن لخته شدن
vegetable jelly
U
دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
clotting
U
دلمه شدن لخته شدن
clots
U
دلمه شدن لخته شدن
individualize
U
تک سازی
individuation
U
تک سازی
retortion
U
کج سازی
retortion
U
خم سازی
flection
U
خم سازی
pavements
U
کف سازی
pavement
U
کف سازی
deflexion
U
خم سازی
padding
U
له سازی
individualises
U
تک سازی
individualising
U
تک سازی
truncation
U
بی سر سازی
individualized
U
تک سازی
individualizes
U
تک سازی
individualizing
U
تک سازی
repk lection
U
پر سازی
individualised
U
تک سازی
individualization
U
تک سازی
idolization
U
بت سازی
stylization
U
مد سازی
compaction
U
تو پر سازی
bridgework
U
پل سازی
flooring
U
کف سازی
local anasthesia
U
سر سازی
bridge building
U
پل سازی
pacification
U
ارام سازی
dwelling construction
U
خانه سازی
exclusion
U
محروم سازی
elution
U
پاکیزه سازی
derichment
U
رقیق سازی
divestiture
U
بی بهره سازی
emulsification
U
امولسیون سازی
milling
U
ارد سازی
individualization
U
فرد سازی
deprival
U
بی بهره سازی
denudation
U
برهنه سازی
dwelling construction
U
اپارتمان سازی
fading
U
محو سازی
duplexing
U
مضاعف سازی
enrichment
U
غنی سازی
dilution
U
رقیق سازی
divestiture
U
برهنه سازی
die shop
U
حدیده سازی
divestment
U
بی بهره سازی
die making
U
حدیده سازی
industrialization
U
صنعتی سازی
nationalization
U
ملی سازی
detersion
U
پاک سازی
assimilation
U
همگون سازی
domestication
U
اهلی سازی
assimilation
U
درون سازی
enthralment
U
بنده سازی
humanization
U
مردمی سازی
emulation
U
نمونه سازی
equality gate
U
برابر سازی
discolourment
U
بدرنگ سازی
reduction
U
ساده سازی
forgeries
U
سند سازی
horology
U
ساعت سازی
hymnography
U
سرود سازی
solutions
U
چاره سازی
solution
U
چاره سازی
stripping
U
برهنه سازی
ichnography
U
زمینه سازی
image formation
U
تصویر سازی
immortalization
U
جاوید سازی
curtailment
U
کوتاه سازی
forgeries
U
صورت سازی
roofing
U
سقف سازی
implementation
U
پیاده سازی
harmonization
U
هم اهنگ سازی
heterodyne reception
U
زنه سازی
forgery
U
صورت سازی
forgery
U
سند سازی
histogenesis
U
بافت سازی
impregnation
U
ابستن سازی
incavation
U
پوک سازی
inflexion
U
خم سازی خمیدگی
infuriation
U
خشمگین سازی
inspissation
U
غلیظ سازی
intensification
U
پر قوت سازی
inurement
U
معتاد سازی
vaporization
U
بخار سازی
invalidation
U
باطل سازی
irksomeness
U
کسل سازی
wearisomeness
U
کسل سازی
irreticence
U
فاش سازی
inebriation
U
مست سازی
individuation
U
جدا سازی
inceration
U
موم سازی
inculcation
U
جایگیر سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com