Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
devotion to music
U
دلبستگی به موسیقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
play by ear
<idiom>
U
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melody
U
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies
U
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
to sight-read something
U
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
musicom
U
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper
U
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file
U
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
interest
U
دلبستگی
interests
U
دلبستگی
languidinterest
U
دلبستگی کم
interestedness
U
دلبستگی
interestedly
U
با دلبستگی
attachment
U
دلبستگی
profound interest
U
دلبستگی زیاد
fixation
U
دلبستگی زیاد
attachment
U
حکم دلبستگی
civism
U
دلبستگی به میهن
fixations
U
دلبستگی زیاد
to take an i. in something
U
به چیزی دلبستگی داشتن
particularism
U
دلبستگی بمرام خاصی
religionism
U
دلبستگی زیادبه دینداری
(no) skin off one's nose
<idiom>
U
دلبستگی به چیزی ،دلواپسی
rubrician
U
کسی که دلبستگی زیادبدستورهای
to have a thing at heart
U
بچیزی زیاد دلبستگی داشتن
exteriority
U
حالت بیرونی یافاهری دلبستگی به
humanism
U
دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
outwardness
U
کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
scripturalism
U
اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
parochialism
U
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
peregrin falcon
U
یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
i take no interest in that
U
هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
reunionism
U
دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
treble staff
U
موسیقی
ear for music
U
موسیقی
ragtime
U
در موسیقی
treble clef
U
موسیقی
music
U
موسیقی
concerto
U
قطعه موسیقی
ambient music
U
موسیقی پس زمینه
concertos
U
قطعه موسیقی
background music
U
موسیقی پس زمینه
background sound
U
موسیقی پس زمینه
quire
U
گروه کر
[موسیقی]
musician
U
موسیقی دان
carillons
U
زنگهای موسیقی
musicians
U
موسیقی دان
opuses
U
قطعه موسیقی
opus
U
قطعه موسیقی
musical instrument
U
الت موسیقی
ragtime
U
موسیقی ضربی
ambient music
U
موسیقی متن
background music
U
موسیقی متن
background sound
U
موسیقی متن
play music
U
موسیقی ساختن
make music
U
موسیقی ساختن
music hall
U
سالن موسیقی
musical instruments
U
الت موسیقی
music halls
U
سالن موسیقی
discos
U
موسیقی دیسکو
instrumentally
U
با الت موسیقی
electronic music
U
موسیقی الکترونیکی
subdominant
U
نت چهارم موسیقی
music synthesizer
U
ایجادکننده موسیقی
music therapy
U
موسیقی درمانی
musical ability
U
توانش موسیقی
musical language
U
زبان موسیقی
musicality
U
برابری با موسیقی
musicality
U
ذوق موسیقی
musicalness
U
برابری با موسیقی
musicalness
U
ذوق موسیقی
musicologist
U
موسیقی شناس
musicology
U
موسیقی شناسی
philharmonic
U
عاشق موسیقی
instructor of music
U
مشاق موسیقی
unvocal
U
بدون موسیقی
disco
U
موسیقی دیسکو
chamber music
U
موسیقی مجلسی
boogies
U
موسیقی بوگی
computer music
U
موسیقی کامپیوتری
boogies
U
موسیقی راک
boogieing
U
موسیقی بوگی
boogieing
U
موسیقی راک
euterpe
U
الهه موسیقی
fa
U
چهارمین نت موسیقی
boogied
U
موسیقی بوگی
boogied
U
موسیقی راک
boogie
U
موسیقی بوگی
boogie
U
موسیقی راک
boleros
U
موسیقی بولرو
noteless
U
غیر موسیقی
beat
U
ضربت موسیقی
jazz
U
موسیقی جاز
prick
U
نقطه نت موسیقی
beats
U
ضربت موسیقی
pricked
U
نقطه نت موسیقی
pricking
U
نقطه نت موسیقی
note
U
نت موسیقی نوشتن
notes
U
نت موسیقی نوشتن
forte
U
موسیقی بلند
noting
U
نت موسیقی نوشتن
carillon
U
زنگهای موسیقی
fortes
U
موسیقی بلند
pricks
U
نقطه نت موسیقی
to play
[the]
harp
U
چنگ زدن
[موسیقی]
to harp
U
چنگ زدن
[موسیقی]
soul music
U
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
kettledrums
U
دهل ها
[ساز موسیقی]
postlude
U
قطعه موسیقی پایان
tin pan alley
U
جماعت موسیقی دانان
timpani
U
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
kettledrums
U
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
timpani
U
دهل ها
[ساز موسیقی]
timpani
U
کوسها
[ساز موسیقی]
kettledrums
U
کوسها
[ساز موسیقی]
timpano
U
کوس
[ساز موسیقی]
tablature
U
نوعی علائم موسیقی
timpano
U
دهل
[ساز موسیقی]
talent for musics
U
استعداد یا ذوق موسیقی
anvil
U
سندان
[آلت موسیقی]
stroke
[guitar]
U
زدن
[گیتار]
[موسیقی]
soundtrack
U
موسیقی ضبط شده
soundtracks
U
موسیقی ضبط شده
Beautiful music ( weather ) .
U
موسیقی ( هوای ) قشنگ
chime
U
ترتیب زنگهای موسیقی
bandsman
U
عضو دستهء موسیقی
dulcet
U
نوعی الت موسیقی
etude
U
قطعهء موسیقی کوتاه
euphonium
U
یکجورالت موسیقی بادی
castanet
U
یک نوع الت موسیقی
gavote
U
موسیقی این رقص
gavotte
U
موسیقی این رقص
glockenspiel
U
نوعی الت موسیقی
melody
U
صدای موسیقی نوا
melodies
U
صدای موسیقی نوا
duos
U
اواز یا موسیقی دونفری
duo
U
اواز یا موسیقی دونفری
octaves
U
نتهای هشتگانه موسیقی
bandsmen
U
عضو دستهء موسیقی
chimes
U
ترتیب زنگهای موسیقی
duets
U
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
duet
U
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
chiming
U
ترتیب زنگهای موسیقی
note
U
اهنگ صدا نت موسیقی
octave
U
نتهای هشتگانه موسیقی
banstand
U
محل دستهء موسیقی
notes
U
اهنگ صدا نت موسیقی
noting
U
اهنگ صدا نت موسیقی
medley
U
قطعه موسیقی مختلط
chimed
U
ترتیب زنگهای موسیقی
plainsong
U
سرودمناجاتی و بدون موسیقی
musically
U
مطابق اصول موسیقی
bands
U
دستهء موسیقی اتحاد
immusical
U
خارج ازقواعد موسیقی
play
U
الت موسیقی نواختن
marching
U
موسیقی نظامی یا مارش
medleys
U
قطعه موسیقی مختلط
marches
U
موسیقی نظامی یا مارش
marched
U
موسیقی نظامی یا مارش
march
U
موسیقی نظامی یا مارش
played
U
الت موسیقی نواختن
lyrical
U
غزلی موسیقی یا شعربزمی
percussion instrument
U
الات موسیقی ضربی
serenading
U
قطعه موسیقی عاشقانه
playing
U
الت موسیقی نواختن
plays
U
الت موسیقی نواختن
intermezzo
U
قطعه موسیقی کوتاه
band
U
دستهء موسیقی اتحاد
symphony
U
قطعه طولانی موسیقی
serenades
U
قطعه موسیقی عاشقانه
serenaded
U
قطعه موسیقی عاشقانه
serenade
U
قطعه موسیقی عاشقانه
symphonies
U
قطعه طولانی موسیقی
wind instruments
U
الات موسیقی بادی
reed
U
الت موسیقی بادی
wind instrument
U
الات موسیقی بادی
saxophones
U
نوعی الت موسیقی بادی
rhapsody
U
قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
rhapsodies
U
قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
fugues
U
نوعی الت بادی موسیقی
fugue
U
نوعی الت بادی موسیقی
glee
U
ساز و نواز اسباب موسیقی
saxophone
U
نوعی الت موسیقی بادی
preattunement
U
کوک از قبل
[آلت موسیقی]
accent mark
U
یکی از علائم تکیه در موسیقی
go-go
U
وابسته به رقص با موسیقی راک
reed organ
U
یکنوع الت موسیقی بادی
cithara
U
یکنوع الت موسیقی قدیمی
combos
U
دسته کوچک موسیقی جاز
combo
U
دسته کوچک موسیقی جاز
masque
U
نمایش توام با موسیقی ورقص
midi
U
میانجی رقمی الات موسیقی
sext
U
یک ششم نوعی الت موسیقی
orpheus
U
ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
range of music
U
حدود یا میدان علم موسیقی
go-go
U
وابسته به رقصگر موسیقی راک
harmonica
U
الت موسیقی شبیه سنتور
He is a mediocre musician .
U
موسیقی دان پرمایه یی نیست
offbeat
U
قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
harmonicas
U
الت موسیقی شبیه سنتور
nocturne
U
قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com