Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cadastre
U
دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
land office
U
اداره املاک وثبت اراضی
cadastral
U
مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
occupied territories
U
اراضی اشغالی
land development
U
احیای اراضی
land distribution
U
توزیع اراضی
land grant
U
اعطای اراضی
occupied territory
U
اراضی اشغالی
quiet enjoyment
U
حق انتفاع اراضی
seisin
U
مالکیت اراضی
tidal flats
U
اراضی جزرومدی
unutilized land
U
اراضی موات
utilized lands
U
اراضی دایر
waste land
U
اراضی موات
waste lands
U
اراضی موات
cultivated land
U
اراضی محیات
conservation of land
U
حفظ اراضی
accumulative area
U
اراضی سوارشونده
innings
U
اراضی مستحدثه
vesture
U
تصرف اراضی
cultivation of waste land
U
احیا اراضی موات
reclaims
U
احیاء اراضی موات
reclaimed
U
احیاء اراضی موات
reclaim
U
احیاء اراضی موات
uti possidetis
U
تملک اراضی مفتوحه
uti possidetis
U
تملک اراضی اشغالی
escheat
U
اراضی بلا وارث
reclaiming
U
احیاء اراضی موات
redemption
U
پرداخت مالیات اراضی
terre tenant
U
متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
vender's lien
U
حق حبس بایع در معامله اراضی
cession of territory
U
واگذار کردن اراضی مملکت
polder
U
اراضی پست کنار دریا
planning permission
U
اجازه عمران و ابادی اراضی
beachheads
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachhead
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
land poor
U
دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
He has laid hands on these lands.
U
دست انداخته روی این اراضی
backwoods
U
اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
subinfeudate
U
اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
agrarianism
U
تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
fee tail
U
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
arrentation
U
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
expandsionism
U
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
waste of manor
U
اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
leases
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
lease
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
occupation franchise
U
حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
fee tail
U
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
root of title
U
منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
irredentism
U
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com