English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
defence U دفاع کردن استحکامات
defenses U دفاع کردن استحکامات
defense U دفاع کردن استحکامات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
field work U استحکامات صحرایی استحکامات
castellate U دارای استحکامات کردن
vallum U دارای استحکامات کردن
rampart U دارای استحکامات کردن
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
fortifying U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to defend [from] U دفاع کردن [از]
pleads U دفاع کردن
answer U دفاع کردن
answers U دفاع کردن
answered U دفاع کردن
answering U دفاع کردن
buckler U دفاع کردن
to stick up for U دفاع کردن از
defend U دفاع کردن از
fend U دفاع کردن
pleaded U دفاع کردن
to make a d. U دفاع کردن
ward off U دفاع کردن
propugn U دفاع کردن از
implead U دفاع کردن
say a good word for U دفاع کردن
advocating U دفاع کردن
advocates U دفاع کردن
advocated U دفاع کردن
advocate U دفاع کردن
makki U دفاع کردن
plead U دفاع کردن
deraign U دفاع کردن
assert U دفاع کردن از
defended U دفاع کردن از
defends U دفاع کردن
asserts U دفاع کردن از
defending U دفاع کردن
defending U دفاع کردن از
asserting U دفاع کردن از
defend U دفاع کردن
asserted U دفاع کردن از
defended U دفاع کردن
defends U دفاع کردن از
bayed U دفاع کردن درمقابل
bay U دفاع کردن درمقابل
champion U مبارزه دفاع کردن از
bays U دفاع کردن درمقابل
to keep at bay U دفاع کردن درمقابل
assert oneself U از حق خود دفاع کردن
parried U سد کردن دفاع مستقیم
parries U سد کردن دفاع مستقیم
breasts U باسینه دفاع کردن
breast U باسینه دفاع کردن
parry U سد کردن دفاع مستقیم
parrying U سد کردن دفاع مستقیم
speak out <idiom> U دفاع کردن از چیزی
championed U مبارزه دفاع کردن از
championing U مبارزه دفاع کردن از
champions U مبارزه دفاع کردن از
baying U دفاع کردن درمقابل
forts U استحکامات
work U استحکامات
worked U استحکامات
casemate U استحکامات
fieldwork U استحکامات
fortification U استحکامات
fortifications U استحکامات
rampart U استحکامات
bield U شجاع شدن دفاع کردن
detachment parry U دفاع با دور کردن شمشیرحریف
eot geo reo U باز کردن دفاع ضربدری
to defend oneself [against] U از خود دفاع کردن [درمقابل]
mayhen U ازوسیله دفاع محروم کردن
pioneers U مهندس استحکامات
rampire U استحکامات خاکریز
pioneer U مهندس استحکامات
pioneered U مهندس استحکامات
ensconce U استحکامات ساختن
counter approach U استحکامات متقابله
fortified U دارای استحکامات
ensconced U استحکامات ساختن
ensconces U استحکامات ساختن
bastions U سنگر و استحکامات
ensconcing U استحکامات ساختن
bastion U سنگر و استحکامات
fiedl fortifications U استحکامات صحرایی
vallation U استحکامات خندق
jetty U استحکامات جنگی
jetties U استحکامات جنگی
fortress U استحکامات نظامی
fortresses U استحکامات نظامی
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
horn-work U [استحکامات بیرونی با دو سنگر]
advanced work U استحکامات اصلی ساختمان
Cashel U [استحکامات دفاعی ایرلندی]
dug in U استحکامات سنگر اماده
redundancy U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
to vindicate a religion U دیانتی را بثبوت رساندن یاازان دفاع کردن
redundancies U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
trenches U استحکامات خندقی شیار طولانی
fortified U سنگربندی شده دارای استحکامات
sally port U درب اصلی قلعه یا استحکامات
fortified church U [کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
defilade U جان پناه استحکامات تدافعی
trench U استحکامات خندقی شیار طولانی
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense U دفاع وزارت دفاع
vallum U بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
vindicates U دفاع کردن از محقق کردن
vindicate U دفاع کردن از محقق کردن
vindicated U دفاع کردن از محقق کردن
vindicating U دفاع کردن از محقق کردن
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
blocking U سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
contravallation U استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
redan U استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
flanker U عده مامور تک جناحی استحکامات جناحی یکان
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
uncovered U بی دفاع
parried U دفاع
pleading U دفاع
parries U دفاع
munition U دفاع
parry U دفاع
parrying U دفاع
answers U دفاع
answered U دفاع
answer U دفاع
defended U دفاع
defend U دفاع
defending U دفاع
answering U دفاع
vindication U دفاع
defends U دفاع
defence U دفاع
defenses U دفاع
blocked U دفاع
advocation U دفاع
czech defence U دفاع چک
fencing U دفاع
blocks U دفاع
advocacy U دفاع
defense U دفاع
tae U دفاع با پا
apologias U دفاع
block U دفاع
one man block U تک دفاع
apologia U دفاع
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
soto uke U دفاع از خارج
benoni defence U دفاع بنونی
opens U بی دفاع واریز نش
opens U خط بازبی دفاع
opened U بی دفاع واریز نش
opened U خط بازبی دفاع
daylight U نفوذ در دفاع
penetrates U نفوذ در دفاع
alekhine's defence U دفاع الخین
special plea U دفاع خاص
age ake U دفاع بالارونده
fullback U دفاع پوششی
tenability U دفاع پذیری
three man block U دفاع سه نفره
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
replication U رونوشت دفاع
active defense U دفاع عامل
backfield U دفاع نفوذی
summetrical defence U دفاع متقارن
ball hawking U دفاع خوب
parry of debate U دفاع درمنافره
achi komi U دفاع فشاری
penetrated U نفوذ در دفاع
self-defence U دفاع از خود
opening U شکافتن دفاع
the right of self-defence U حق دفاع از خود
dory defence U دفاع دوری
double guard U دفاع با دو دست
defensive U منطقه دفاع
russian defence U دفاع روسی
composite defense U دفاع مرکب
dutch attack U دفاع برد
ego defence U دفاع خود
position defense U دفاع یا پدافندثابت
position defense U دفاع موضعی
openings U شکافتن دفاع
indefensible U غیرقابل دفاع
department of defense U وزارت دفاع
deliberate defense U دفاع بافرصت
right of self defence U حق دفاع مشروع
right of self preservation U حق دفاع از خود
defensive board U دفاع سبد
meran defence U دفاع مران
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com