Perdic | دفاع فشاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	achi komi U	دفاع فشاری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	compound compression U	فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
	samisch variation U	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
	russian defence U	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
	schleman defence U	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
	defense U	دفاع وزارت دفاع
	one on one U	دفاع یارگری دفاع تک به تک
	self defense U	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
	compressive U	فشاری
	komi U	فشاری
	compression spring U	فنر فشاری
	compression strength U	مقاومت فشاری
	compression strength U	توان فشاری
	compression strength U	تاب فشاری
	compression strength U	استحکام فشاری
	pushes U	ضربه فشاری
	pushed U	ضربه فشاری
	pressure fraction U	کسر فشاری
	compression stress U	تنش فشاری
	pressure sweeping U	روبیدن فشاری
	compression wave U	موج فشاری
	head U	ارتفاع فشاری
	push U	ضربه فشاری
	pression pipe U	لوله فشاری
	pressboard U	تخته فشاری
	thrust bolt U	پیچ فشاری
	push key	تکمه فشاری
	push shot U	ضربه فشاری
	press key	تکمه فشاری
	push button switch U	تکمه فشاری
	pressure device U	ماسوره فشاری
	compression flange U	عضو فشاری
	compression flange U	سپر فشاری
	pressure welding U	جوشکاری فشاری
	pressure welding U	جوش فشاری
	compression molding U	قالبگیری فشاری
	pressure butt welding U	جوشکاری لب به لب فشاری
	head pressure U	ارتفاع فشاری
	push button U	کلید فشاری
	constrictor knot U	گره فشاری
	push button U	دکمه فشاری
	snap fastener U	دکمه فشاری
	die cast U	ریختن فشاری
	duplex pressure proportioner U	مخلوط کن دو فشاری
	filter press U	صافی فشاری
	filterpress U	پالونه فشاری
	force feed oiler U	روغندان فشاری
	force pump U	تلمبه فشاری
	hard board U	تخته فشاری
	thumb U	دگمه فشاری
	data compaction U	داده فشاری
	compressive stress U	خستگی فشاری
	compressive stress U	تنش فشاری
	compressive yield point U	حدجهمندگی فشاری
	thumbs U	دگمه فشاری
	thumbing U	دگمه فشاری
	compressive load application U	بار فشاری
	thumbed U	دگمه فشاری
	pressure weldable U	قابل جوشکاری فشاری
	firing pressure device U	ماسوره فشاری مین
	compressive yield point U	نقطه لهیدگی فشاری
	barometric altimeter U	ارتفاع سنج فشاری
	centralized oil shot system U	روغنکاری متمرکز فشاری
	pressure lubrication U	دستگاه روغنکاری فشاری
	net push U	ضربه فشاری از لب تور
	pressure device U	عامل فشاری مین
	fumikumi U	لگد فشاری به پایین
	thrust hardness U	درجه سختی فشاری
	compression test specimen U	نمونه ازمون فشاری
	brass pressure casting U	برنج ریختگی فشاری
	pressure weld U	جوش دادن فشاری
	compression riveter U	دستگاه پرچ فشاری
	press cutting	برش دهنده فشاری
	compression molding U	ریخته گری فشاری
	resistance pressure welding U	جوشکاری فشاری مقاومتی
	standard size whole brick U	اجر فشاری معمولی
	cold pressure welding U	جوشکاری فشاری سرد
	mae west U	جلیقه نجات فشاری
	press casting U	ریخته گری فشاری
	compression specimen U	نمونه ازمایش فشاری
	cold pressed forging U	اهنگری فشاری سرد
	tobi komi U	ضربه فشاری پا در حال پرش
	superincumbent U	دارای فشار زیاد فشاری
	alumino thermit pressure welding U	جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
	thermit pressure welding U	روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
	thermit pressure welding U	روش جوشکاری فشاری حرارتی
	pitometer log U	سرعت سنج فشاری پیتومتری
	pieze U	واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
	pressure die casting U	ریخته گری حدیدهای فشاری
	molten metal pressure welding U	روش جوشکاری ذوبی-فشاری
	press cast process U	فرایند ریخته گری فشاری
	drag in <idiom> U	پا فشاری روی موضوع دیگری
	pressure casting U	قطعه ریخته گری فشاری
	bend U	خمش فشاری انحنای لوله زانویی
	pressure die casting process U	فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
	pressure die casting machine U	دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
	rolling press U	الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
	banging U	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
	bangs U	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
	bang U	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
	banged U	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
	drill press U	متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
	brace U	گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
	braced U	گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
	constant temperature pressure U	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
	dial up U	استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
	pascal's law U	هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
	compressive strength U	قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
	czech defence U	دفاع چک
	munition U	دفاع
	one man block U	تک دفاع
	tae U	دفاع با پا
	advocation U	دفاع
	pleading U	دفاع
	fencing U	دفاع
	apologias U	دفاع
	defense U	دفاع
	apologia U	دفاع
	uncovered U	بی دفاع
	defending U	دفاع
	answers U	دفاع
	defenses U	دفاع
	answering U	دفاع
	answered U	دفاع
	parried U	دفاع
	vindication U	دفاع
	parries U	دفاع
	parry U	دفاع
	parrying U	دفاع
	advocacy U	دفاع
	block U	دفاع
	blocks U	دفاع
	defend U	دفاع
	defends U	دفاع
	answer U	دفاع
	defence U	دفاع
	blocked U	دفاع
	defended U	دفاع
	d. armour U	اسلحه دفاع
	damiano's defence U	دفاع دامیانو
	pirc defence U	دفاع پیرک
	penetrate U	نفوذ در دفاع
	zone defence U	دفاع منطقهای
	yogoslav defence U	دفاع پیرک
	yogoslav defence U	دفاع یوگوسلاو
	zones U	دفاع منطقهای
	pillsbury defence U	دفاع پیلزبری
	zone U	دفاع منطقهای
	the right of self-defence U	حق دفاع از خود
	self-defence U	دفاع از خود
	plea of accused U	دفاع متهم
	defensible U	دفاع کردنی
	defensible U	دفاع پذیر
	defensible U	قابل دفاع
	position defense U	دفاع یا پدافندثابت
	position defense U	دفاع موضعی
	fend U	دفاع کردن
	polish defence U	دفاع لهستانی
	extended defense U	دفاع گسترده
	morote uke U	دفاع دوتایی
	to defend [from] U	دفاع کردن [از]
	hasty defense U	دفاع تعجیلی
	answer U	دفاع کردن
	morote uke U	دفاع با دست
	nagashi uke U	دفاع پرسی
	national defence U	دفاع ملی
	national defense U	دفاع ملی
	answered U	دفاع کردن
	fullback U	دفاع پوششی
	implead U	دفاع کردن
	in self defence U	برای دفاع
	indefensibility U	دفاع ناپذیری
	kwon U	دفاع با دست
	legitimate defence U	دفاع مشروع
	kake uke U	دفاع قلابی
	juji uke U	دفاع ضربدری
	makki U	دفاع کردن
	janisch defence U	دفاع شلیمان
	janisch defence U	دفاع یانیش
	internal defense U	دفاع داخلی
	meran defence U	دفاع مران
	mikazuki uke ushiro geri U	دفاع هلالی
	offensive block U	دفاع تهاجمی
	dory defence U	دفاع دوری
	perceptual defense U	دفاع ادراکی
	deraign U	دفاع کردن
	department of defense U	وزارت دفاع
	deliberate defense U	دفاع بافرصت
	defensive board U	دفاع سبد
	philidor's defence U	دفاع فیلیدور
	defense in place U	دفاع در محل
	defense in depth U	دفاع در عمق
	double guard U	دفاع با دو دست
	openings U	شکافتن دفاع
	opening U	شکافتن دفاع
	answering U	دفاع کردن
	answers U	دفاع کردن
	fencible U	قابل دفاع
	defended U	دفاع کردن از
	parry of debate U	دفاع درمنافره
	ego defence U	دفاع خود