Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vexatious action
U
دعوائی که هدف ان فقط ایذاء و اذیت طرف باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
molestation
U
ایذاء
self torment
U
ایذاء نفس
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
aggro
U
اذیت
persecution
U
اذیت
fret
U
اذیت
nuisances
U
اذیت
vexation
U
اذیت
vexations
U
اذیت
harms
U
اذیت
harming
U
اذیت
harmed
U
اذیت
harm
U
اذیت
annoyance
U
اذیت
nuisance
U
اذیت
frets
U
اذیت
teaze
U
اذیت
devilment
[British E]
U
اذیت
injury
U
اذیت
harassment
U
اذیت
teases
U
اذیت
teased
U
اذیت
tease
U
اذیت
inconvenience
U
اذیت
mischievousness
U
اذیت
inconveniences
U
اذیت
inconvenienced
U
اذیت
hurtless
U
بی اذیت
inconveniencing
U
اذیت
chivvying
U
اذیت کردن
chivying
U
اذیت کردن
nuisance
U
اذیت کردن
chivvy
U
اذیت کردن
harms
U
اذیت کردن
chivied
U
اذیت کردن
mischief
U
اذیت شیطنت
chivvies
U
اذیت کردن
harmlessly
U
بطوربی اذیت
nuisances
U
اذیت کردن
chivies
U
اذیت کردن
chivvied
U
اذیت کردن
harming
U
اذیت کردن
hurting
U
صدمه اذیت
hurting
U
اذیت کردن
hurt
U
صدمه اذیت
hurt
U
اذیت کردن
i hurt my self
U
اذیت شدم
persecutor
U
اذیت کننده
persecutors
U
اذیت کننده
hock
U
اذیت کردن
hindrances
U
اذیت ازار
hindrance
U
اذیت ازار
to get on ones nerves
U
اذیت کردن
to get hurt
U
اذیت شدن
hurts
U
اذیت کردن
hurts
U
صدمه اذیت
ornery
U
اذیت کننده
chive
U
اذیت کردن .
chew out
U
اذیت کردن
harmed
U
اذیت کردن
harm
U
اذیت کردن
annoyance
U
اذیت کردن
worry
U
اذیت کردن
teasers
U
اذیت کننده
onery
U
اذیت کننده
ornary
U
اذیت کننده
hassling
U
اذیت کردن
hassles
U
اذیت کردن
hassled
U
اذیت کردن
hassle
U
اذیت کردن
teaser
U
اذیت کننده
offend
U
اذیت کردن
bedevils
U
اذیت کردن
worries
U
اذیت کردن
get hurt
U
اذیت شدن
pestered
U
اذیت کردن
pestering
U
اذیت کردن
pesters
U
اذیت کردن
offends
U
اذیت کردن
offended
U
اذیت کردن
pester
U
اذیت کردن
persecute
U
اذیت کردن
persecuting
U
اذیت کردن
bedevil
U
اذیت کردن
persecuted
U
اذیت کردن
persecutes
U
اذیت کردن
bedevilled
U
اذیت کردن
bedevilling
U
اذیت کردن
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
grind
U
ساییدن اذیت کردن
needled
U
اذیت کردن عقربه
needle
U
اذیت کردن عقربه
he intends mischief
U
قصدش اذیت است
annoy
U
رنجاندن اذیت کردن
annoyed
U
رنجاندن اذیت کردن
annoys
U
رنجاندن اذیت کردن
needles
U
اذیت کردن عقربه
needling
U
اذیت کردن عقربه
grinds
U
ساییدن اذیت کردن
did you hurt your self a
U
ایاهیچ اذیت شدید
put (someone) out
<idiom>
U
ناراحت ،دردسر،اذیت
injure
U
اذیت کردن صدمه زدن
injures
U
اذیت کردن صدمه زدن
harasses
U
به ستوه اوردن اذیت کردن
indemnify
U
لطمه زدن به اذیت کردن
harass
U
به ستوه اوردن اذیت کردن
injuring
U
اذیت کردن صدمه زدن
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
teases
U
اذیت کردن کسی را دست انداختن
teaze
U
اذیت کردن کسی را دست انداختن
tease
U
اذیت کردن کسی را دست انداختن
hurts
U
اذیت کردن صدمه زدن اسیب
touse
U
اذیت کردن اندامهای کسی را کشیدن
hurting
U
اذیت کردن صدمه زدن اسیب
hurt
U
اذیت کردن صدمه زدن اسیب
fleas i. doges and cats
U
کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
teased
U
اذیت کردن کسی را دست انداختن
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
ratten
U
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
badgered
U
اذیت کردن ازار کردن
badgers
U
اذیت کردن ازار کردن
grieve
U
اذیت کردن اندوهگین کردن
grieving
U
اذیت کردن اندوهگین کردن
badger
U
اذیت کردن ازار کردن
harasses
U
عاجز کردن اذیت کردن
badgering
U
اذیت کردن ازار کردن
harass
U
عاجز کردن اذیت کردن
grieves
U
اذیت کردن اندوهگین کردن
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
incomplete flower
U
کم باشد
admissibleness
U
باشد
admissibly
U
باشد
any old thing
U
هر چه باشد
Benedictines
U
باشد
some one or other
U
هر کس باشد
custom's declaration
U
باشد
reflexively
U
باشد
Benedictine
U
باشد
at the owner's risk
U
باشد
at most
U
خیلی باشد
hydroxide
U
داشته باشد
quantum sufficit
U
چندان که بس باشد
stet
U
بگذارید باشد
if any
U
اگر باشد
if he be
U
اگر او باشد
let it remain as it is
U
بگذارید باشد
beit so
U
چنین باشد
let it be
U
بگذارید باشد
be it so
U
چنین باشد
coute que coute
U
بهربهاکه باشد
keep your peck up
U
دل داشته باشد
whoso
U
هر شخصی که باشد
whencesoever
U
از هرجا که باشد
whosoever
U
هر شخصی که باشد
worksheet
U
ی داشته باشد
over crowding
U
بیشتر باشد
out of range
U
که خارج از حد سیستم باشد
library edition
U
چاپی که درخودکتابخانه باشد
riparian
U
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
if need be
U
اگر لازم باشد
rain or shine
چه باران باشد چه آفتاب
medially
U
چنانکه درمیان باشد
caryatid
U
ستونی که مجسمه زن باشد
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
he must have gone
U
باید رفته باشد
flocculence
U
یا دسته پشم باشد
pterygium
U
گلبرگی که مانندبال باشد
strays
U
که متوقف نشده باشد
straying
U
که متوقف نشده باشد
stray
U
که متوقف نشده باشد
Keep your mind on your work.
U
حواست بکارت باشد
theonomy
U
کشوری که خداپادشاه ان باشد
at any price
U
بهر قسمت که باشد
steady as you go
U
راه ثابت باشد
at all events
U
بهر وسیله که باشد
layer
U
ل تصحیح خطا باشد
layers
U
ل تصحیح خطا باشد
as the case may be
U
تاچه مورد باشد
if any
U
اگر داشته باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com