English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sonar U دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
electroencephalograph U دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
sound box U جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
warbled U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
microphone U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
hypersonic U دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
microphones U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
sound channel U کانال صوتی دریایی
aeolus U نوعی راکت صوتی دریایی
cynometer U دستگاه اندازه گیری امواج
oscillograph U دستگاه ثبت نوسان امواج
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده امواج
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
repeater jammer U دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
operating signal U چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
acoustic resonance device U دستگاه همنوایی صوتی
laloplegia U فلج دستگاه صوتی
reverberation index U دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
walk the plank <idiom> U مجبور به ترک کشتی بوسیله دزدان دریایی
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
vab U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
roentgenoscope U دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
turbofan U دستگاه تهویه یا بادبزن متحرک بوسیله توربین
teleran U دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
wavetable U حافظه در کارت صوتی که حاوی دستگاه ضبط دستگاههای موسیقی واقعی که اجرا می شوند است
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
ink jet printer U دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
acoustic coupler وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
electroencephalogram U منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
aliasing U افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
bumblebee U تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebees U تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
polyphone U جعبه موسیقی حرف دو صوتی یا چند صوتی
audio mixer U میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
rubber banding U قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
sonic booms U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic boom U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
vocal cords U تارهای صوتی رشتههای صوتی یا اوایی
coupler U وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
radiological monitoring U ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
discoverer U کاشف
discoverers U کاشف
indication U کاشف
pathfinder U پیشرو کاشف
apocalyptist U کاشف مجهولات
spotter U کاشف جنایات
pathfinders U پیشرو کاشف
search coil U پیچک کاشف
indication of satisfaction U کاشف از رضای .....
spelunker U کاشف غار
exploring coil U پیچک کاشف
mind readers U کاشف افکار دیگران
mind reader U کاشف افکار دیگران
columbus U کلمبوس کاشف امریکا
troubleshooter U کاشف عیب ونقص ورفع کننده ان
troubleshooters U کاشف عیب ونقص ورفع کننده ان
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
donkey sonar U ردیاب صوتی هلی کوپتر ردیاب صوتی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
sound absorption U خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
silence gives consent U سکوت موجب رضایت است عدم اعتراض کاشف از اذن است
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
ground swell U امواج
brain waves U امواج مغزی
spoondrift U ترشح امواج
oscilloscope U اشکارسازی امواج
gravitational waves U امواج جاذبه
tosser U دستخوش امواج
gravitational waves U امواج گرانشی
sky wave U امواج اسمانی
gravity waves U امواج ثقلی
radio waves U امواج رادیویی
wander wave U امواج سیار
transient wave U امواج سیار
pulsing U ضربان امواج
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
reverberation U برگشت امواج
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
interference U تداخل امواج
reverberations U برگشت امواج
the waves of the sea U امواج دریا
thermal waves U امواج گرمایی
hertzian waves U امواج هرتز
crashing waves U امواج خروشان
pulse U امواج ضربانی
ground waves U امواج زمینی
emissions U انتشار امواج
emission U انتشار امواج
incoherent waves U امواج همدوس
tidal waves U امواج جزرومدی
pulsed U امواج ضربانی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Pope, Arthur Upham U آرتور پوپ [که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
echo U برگشت امواج رادار
echoes U برگشت امواج رادار
echoed U برگشت امواج رادار
hertzian wave U امواج هرتز hertz
bleeding U باند تداخل امواج
pulsing U پرتاب امواج انرژی
reverberation U برگشت دادن امواج
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
wave band U دسته امواج رادیو
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
wave front U جبهه امواج رادیویی
echoing U برگشت امواج رادار
tidal wave U امواج جذر و مدی
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
reverberations U برگشت دادن امواج
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
diathermy interference U تداخل امواج دیاترمی
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
propagation U پخش امواج یا اعلامیه
attenuation U افت قدرت امواج
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
conical scanning U ردیابی امواج به طورمخروطی
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
oscillator U تفکیک کننده امواج اشکارساز
awash U سرگردان بر روی امواج دریا
inductive interference voltage U ولتاژ تداخل امواج القائی
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
wave period U زمان تناوب امواج دریا
oscillations U تفکیک امواج اشکار سازی
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
back scattering U توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com