Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
synchronizer
U
دستگاه همزمان کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchronous device
U
دستگاه همزمان
clocking
U
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
spools
U
Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
spool
U
Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
entrymate
U
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
processor
U
به صورت همزمان همزمان کار کند
arming system
U
دستگاه مسلح کننده
spreader
U
دستگاه پخش کننده شن
comparative gage
U
دستگاه مقایسه کننده
blasting machine
U
دستگاه پاک کننده
actuator
U
دستگاه مسلح کننده
cooler
U
دستگاه خنک کننده
pulverizer
U
دستگاه پودر کننده
multiplier
U
دستگاه تقویت کننده
card sorter
U
دستگاه مرتب کننده کارت
ground control
U
دستگاه کنترل کننده زمینی
maximum recording attachment
U
دستگاه ضبط کننده حداکثر
edging machine
U
دستگاه خم کننده لبه فلزات
grouter
U
دستگاه متراکم کننده سیمان
cooler
U
کولر دستگاه خنک کننده
double v machine
U
دستگاه دولا کننده ورق
smoothing rolls
U
دستگاه نورد نرم کننده
dosing machine
U
دستگاه تقسیم کننده با مقیاس
radiant
U
دستگاه پخش کننده حرارت
coke pusher
U
دستگاه متراکم کننده ذغال کک
acetylator
U
دستگاه استیل دار کننده
fatigue testing machine
U
دستگاه ازمایش کننده خستگی
course recorder
U
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
fault localization apparatus
U
دستگاه تعیین کننده محل خطا
pacemaker
U
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
dash pot
U
دستگاه کند کننده حرکت میراگر
pacemakers
U
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
lat machine
U
دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
foam type fire extinguisher
U
دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
stereophonic
U
دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
detector crayon
U
مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
video amplifier
U
دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
spoiler
U
تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
pointers
U
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointer
U
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
cylinder block boring machine
U
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
record
U
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
soft clip area
U
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
spooler
U
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
test element
U
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
MIDI sequencer
U
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
continuous processor
U
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
tube tester
U
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
coincidentally
U
همزمان
parallel
U
همزمان
simultaneously
U
همزمان
simultaneous
U
همزمان
isochronous
U
همزمان
parallelling
U
همزمان
concurrent
U
همزمان
synchronic
U
همزمان
parallels
U
همزمان
contemporary
U
همزمان
isochrone
U
همزمان
contemporaries
U
همزمان
synchronous
U
همزمان
proportional
U
همزمان
paralleled
U
همزمان
parallelled
U
همزمان
synchronizer
U
همزمان گر
paralleling
U
همزمان
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
concurrent
U
همرو همزمان
coinciding
U
همزمان بودن
coincided
U
همزمان بودن
syncheronous communications
U
مخابره همزمان
simultaneity
U
همزمانی همزمان
coincides
U
همزمان بودن
concurrent execution
U
اجرای همزمان
coincide
U
همزمان بودن
simultaneous extinction
U
خاموشی همزمان
concurrent reinforcement
U
تقویت همزمان
synchronising
U
همزمان کردن
simultaneous processing
U
پردازش همزمان
concurrent processing
U
پردازش همزمان
synchronize
U
همزمان کردن
selsyn
U
موتور همزمان
concurrent training
U
اموزش همزمان
concurrent validity
U
اعتبار همزمان
concurrent variation
U
تغییر همزمان
concurrently
U
اجرای همزمان
concentred elimination
U
حذف همزمان
concentred exchange
U
تبادل همزمان
synchronizing
U
همزمان سازی
concentred reaction
U
واکنش همزمان
concurrent operation
U
عملکرد همزمان
synchronised
U
همزمان کردن
synchronises
U
همزمان کردن
synchronizes
U
همزمان کردن
synchrinized
U
همزمان بودن
synchroscope
U
همزمان نما
synchronous condenser
U
خازن همزمان
synchronous phase advance
U
خازن همزمان
synchronous generator
U
مولد همزمان
synchronous impedance
U
ناگذرایی همزمان
synchronous machine
U
ماشین همزمان
synchronous motor
U
موتور همزمان
synchronous operation
U
عملیات همزمان
synchronous reactance
U
راکتانس همزمان
synchronous speed
U
سرعت همزمان
synchronous telegraphy
U
تلگراف همزمان
synchronous transmission
U
انتقال همزمان
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
synchronous vibrator
U
لرزه گر همزمان
concurrent
U
تقریباگ همزمان
synchronized sweep
U
روبش همزمان
synchronic
U
همگاه همزمان
synchronous admittance
U
گذرایی همزمان
synchronization
U
همزمان سازی
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
synchronous network
U
شبکه همزمان
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
held ball
U
گرفتن همزمان توپ
volley fire
U
پرتاب همزمان گلوله ها با هم
two way simultaneous operation
U
عملکرد همزمان دو طرفه
parallel
U
که همزمان ارسال شود
concurrent program execution
U
اجرای همزمان برنامه
parallel
U
که همزمان ارسال می شوند
parallelling
U
که همزمان ارسال می شوند
concurrent programming
U
برنامه نویسی همزمان
paralleling
U
که همزمان ارسال شود
parallelled
U
که همزمان ارسال شود
paralleling
U
که همزمان ارسال می شوند
parallelled
U
که همزمان ارسال می شوند
simultaneous color television
U
تلویزیون رنگی همزمان
compatability
U
قابلیت کار همزمان
parallelling
U
که همزمان ارسال شود
simultaneous input/output
U
ورودی و خروجی همزمان
paralleled
U
که همزمان ارسال می شوند
parallels
U
که همزمان ارسال شود
parallels
U
که همزمان ارسال می شوند
paralleled
U
که همزمان ارسال شود
full duplex
U
پروتکل دوسوی همزمان
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
horizontal synchronizing
U
همزمان ساز افقی
coincident penalty
U
پنالتی همزمان دو تیم
acoustic synchronizer
U
همزمان ساز صوتی
synchronizing torque
U
گشتاور پیچشی همزمان
synchronizing signal
U
پیام همزمان ساز
synchronizing separator
U
جداکننده همزمان سازی
synchronizing pulses
U
ضربههای همزمان سازی
synchronizing limiter
U
لامپ مراقب همزمان سازی
duplex
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
simultaneous
U
باهم واقع شونده همزمان
overlap processing
U
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
color sync signal
U
پیام همزمان ساز رنگ
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
bisync
U
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
duplexes
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
bursts
U
پیام همزمان ساز رنگ
duplex
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
burst
U
پیام همزمان ساز رنگ
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
duplexes
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
doubled
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com