Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hydrospring
U
دستگاه فنری روغنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydrospring
U
فنری روغنی
spring tester
U
دستگاه ازمایش فنری
hydropneumatic
U
دستگاه گازی روغنی
oil buffer
U
ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
oils
U
رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oiling
U
رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oil
U
رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
springy
U
فنری
elastic
U
فنری
latch needle
U
فنری
automatous
U
فنری
whippy
U
فنری
spring coupling
U
کوپلینگ فنری
recoiling
U
فنری بودن
snapping
U
گیره فنری
snap
U
گیره فنری
spring contact
U
کنتاکت فنری
door latch
U
چفت فنری
recoils
U
فنری بودن
snapped
U
گیره فنری
spring mattress
U
دشک فنری
snaps
U
گیره فنری
recoil
U
فنری بودن
spring balanced
U
ترازوی فنری
spring balance
U
تعادل فنری
eyeglass
U
عینک فنری
hardboard
U
تخته فنری
washer
U
پولک فنری
washers
U
پولک فنری
fahnestock clip
U
گیره فنری
farthingale
U
دامن فنری
elastic pavement
U
روسازی فنری
flexible roller bearing
U
رولبرینگ فنری
lanternfolding
U
فانوس فنری
snap switch
U
کلید فنری
recoiled
U
فنری بودن
bouncy
U
فنری پس جهنده
scarificator
U
نشتر فنری
elasticity
U
خاصیت فنری
spring
U
فنر فنری
springs
U
فنر فنری
spring pressure gage
U
فشارسنج فنری
spring washer
واشر فنری
spring plate
U
صفحه فنری
latches
U
شب بند فنری
spring power hammer
U
چکش فنری
spring suspension
U
تعلیق فنری
springs
U
حالت فنری
latch
U
شب بند فنری
spring
U
حالت فنری
oil painting
U
روغنی
hydrolic
U
روغنی
greasy
U
روغنی
pinguid
U
روغنی
butteries
U
روغنی
unctuous
U
روغنی
buttery
U
روغنی
oleic
U
روغنی
oleaginous
U
روغنی
oil paintings
U
روغنی
oily
U
روغنی
hydraulic
U
روغنی
oiled
U
روغنی
spring
U
حالت فنری داشتن
springs
U
حالت فنری داشتن
lock spring
U
قاب ساعت فنری
springiness
U
خاصیت فنری ارتجاع
resilient
U
نشان دهنده فنری
tongues
U
زبانه فنری کوچک
elastic
U
فنری سبک روح
avalement
U
حالت فنری زانو
spring loaded
U
دارای حالت فنری
dandy cart
U
چرخ فنری شیرفروشان
colza
U
کلم روغنی
drabber
U
رنگ روغنی
lubricant
U
ماده روغنی
oil paper
U
کاغذ روغنی
drabbest
U
رنگ روغنی
oiled muslin
U
موصلین روغنی
oil color
U
رنگ روغنی
oil colour
U
رنگ روغنی
flat calm
U
دریای روغنی
oil drive unit
U
گیربکس روغنی
oil filled contactor
U
شوتس روغنی
ohm burner
U
مشعل روغنی
lubricant
U
مواد روغنی
oil firing
U
سوخت روغنی
fluid friction
U
اصطکاک روغنی
oil filled transformer
U
ترانسفورماتور روغنی
fluid clutch
U
کلاج روغنی
oil circuit breaker
U
مدارشکن روغنی
oil filled contactor
U
کنتاکتور روغنی
shortcake
U
نان روغنی
drab
U
رنگ روغنی
oil transformer
U
مبدل روغنی
cole seed
U
کلم روغنی
oil paint
U
رنگ روغنی
oil break fuse
U
فیوز روغنی
lubricants
U
ماده روغنی
oiled cloth
U
پارچه روغنی
hydropneumatic
U
گازی روغنی
oil paints
U
رنگ روغنی
oil pump
U
پمپ روغنی
oil switch
U
کلید روغنی
oil colours
U
رنگ روغنی
unguentary
U
روغنی مرهمی
greasiness
U
روغنی بودن
empire cloth
U
پارچه روغنی
lubricants
U
مواد روغنی
oiled paper
U
کاغذ روغنی
spring loaded
U
فنری کلید ناپایدار در مخابرات
gates
U
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate
U
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
oil paintings
U
نقاشی رنگ روغنی
hydraulic shock absorber
U
ضربه گیر روغنی
ohm additive
افزوده های روغنی
oil filled cable
U
کابل روغنی الکتریکی
oil painting
U
نقاشی رنگ روغنی
oleograph
U
عکس باسمهای روغنی
lilts
U
خوش نوا جهش یا حرکت فنری
lilt
U
خوش نوا جهش یا حرکت فنری
oil hardening steel
U
فولاد سخت گردانی روغنی
sienna
U
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
meloid
U
وابسته بخانواده سوسکهای روغنی
adipose
U
پیه مانند روغنی شده
oilseed
U
بذرها و دانه های روغنی
nitroglycerin
U
ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3
barrel chair
U
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
oleate
U
نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ling
U
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
catapult
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
vanishing cream
U
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
impact
U
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impacts
U
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
elasticity
U
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
hoopskirt
U
دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
oil on canvas
[painting technique]
U
رنگ روغنی نقاشی روی کرباس
[شیوه نقاشی]
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
degreasing
U
پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
modulus of elasticity
U
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
equipment
U
دستگاه
systems
U
دستگاه
organ system
U
دستگاه
system
U
دستگاه
units
U
دستگاه
apparatus
U
دستگاه
mechanism
U
دستگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com