English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
first signal system U دستگاه علامتی اول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
second signal system U دستگاه علامتی دوم
Other Matches
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
signal element U عنصر علامتی
signal distance U فاصله علامتی
virgule U علامتی بدین شکل
underscored U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscoring U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscores U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscore U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
arguments U علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
argument U علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
shoe board U علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
arithmetic U علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
boundaries U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundary U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
press mark U علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
ack U علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
so U علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
beginning of tape marker U علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
cursor U علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursors U علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
flowcharting symbol U علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
port a punch card U علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism U دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
units U دستگاه
nervous system U دستگاه پی
nervous systems U دستگاه پی
device U دستگاه
unit U دستگاه
unit U یک دستگاه
apparatus U دستگاه
units U یک دستگاه
devices U دستگاه
utensil U دستگاه
utensils U دستگاه
organ system U دستگاه
instrument U دستگاه
appurtenance U دستگاه
plants U دستگاه
plant U دستگاه
system U دستگاه
teams U یک دستگاه
team U یک دستگاه
device code U کد دستگاه
systems U دستگاه
sets U دستگاه
installation U دستگاه
machines U دستگاه
installations U دستگاه
machine U دستگاه
setting up U دستگاه
machined U دستگاه
set U دستگاه
appliances U دستگاه
equipment U دستگاه
mechanism U دستگاه
mechanisms U دستگاه
appliance U دستگاه
communication device U دستگاه ارتباطی
blanck cutting U دستگاه منگنه
device cluster U گروه دستگاه
bistable device U دستگاه دوپایا
binary device U دستگاه دو حالته
blasting machine U دستگاه انفجار
blasting machine U دستگاه ترکش
bridging set U دستگاه پلوار
c.g.s. system U دستگاه سگث
breating apparatus U دستگاه تنفس
carpenter's bench U دستگاه نجاری
breating apparatus U دستگاه دم زدن
bradyscope U دستگاه کندنما
breech mechanism U دستگاه کولاس
bracing system U دستگاه مهاربندی
blooming roll U دستگاه نوردشمشه
brick moulding U دستگاه خشتزنی
device flag U پرچم دستگاه
device independence U مستقل از دستگاه
device independence U استقلال دستگاه
device name U نام دستگاه
device number U شماره دستگاه
device status U وضعیت دستگاه
discrete device U دستگاه گسسته
drawing device U دستگاه ترسیمه
metal detecting device U دستگاه فلزیاب
display device U دستگاه نمایش
dividing attachment U دستگاه مقسم
double column machine U دستگاه دو ستونی
device driver U محرک دستگاه
device dependent U وابسته به دستگاه
control gear U دستگاه کنترل
coordinates U دستگاه مختصات
counter recoil U دستگاه عاید
crystal system U دستگاه بلور
cyclon U دستگاه غبارگیر
cyclostat U دستگاه چرخش
dedicated device U دستگاه اختصاصی
double v machine U دستگاه ورق خم کن
prime mover U دستگاه محرک
gun U دستگاه تزریق
guns U دستگاه تزریق
apparatus U الت دستگاه
power plant U دستگاه تولیدنیروی
power plants U دستگاه تولیدنیروی
telegraph U دستگاه تلگراف
telegraphed U دستگاه تلگراف
telegraphing U دستگاه تلگراف
devices U شعار دستگاه
prime movers U دستگاه محرک
curler U دستگاه فرزنی
curlers U دستگاه فرزنی
appendage U دستگاه فرعی
appendages U دستگاه فرعی
robot U دستگاه خودکار
fax (machine) U دستگاه فکس
facsimile (machine) U دستگاه فکس
retort U دستگاه تقطیر
retorts U دستگاه تقطیر
device U شعار دستگاه
telegraphs U دستگاه تلگراف
abel closed tester U دستگاه ابل
analog device U دستگاه قیاسی
analog device U دستگاه انالوگ
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
armature winder U دستگاه ارمیچرپیچ
asymmetric system U دستگاه بی تقارن
asynchronous device U دستگاه ناهمگام
asynchronous device U دستگاه غیرهمزمان
audio device U دستگاه سمعی
automatic controller U دستگاه فرمان
automatic machine U دستگاه خودکار
anaglyptoscope U دستگاه ژرفانما
anaglyphoscope U دستگاه ژرفانما
air exhausting plant U دستگاه خلاء
abrasive cutting machine U دستگاه برش
absorption apparatus U دستگاه جذب
active device U دستگاه فعال
active device U دستگاه کنشی
aerator U دستگاه بخور
aerometeorograph U دستگاه هوانگار
after burner U دستگاه پس سوز
drill press U دستگاه مته
milling machine U دستگاه فرز
passive device U دستگاه منفعل
peripheral device U دستگاه جنبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com