Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dustproof
U
دستگاه خاک ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable
U
زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
waterproofed
U
نم ناپذیر
waterproof
U
نم ناپذیر
watertight
U
اب ناپذیر
waterproofs
U
نم ناپذیر
imperviable
U
نم ناپذیر
inappeasable
U
ناپذیر
unchallenged
U
بحث ناپذیر
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
irreconcilable
U
وفق ناپذیر
incomparable
U
مقایسه ناپذیر
non descript
U
وصف ناپذیر
irreconcilable
U
اشتی ناپذیر
voracious
U
سیری ناپذیر
irrevocably
U
بطورفسخ ناپذیر
uncompromisingly
U
مصالحه ناپذیر
uncompromising
U
مصالحه ناپذیر
indeterminable
U
تعیین ناپذیر
unceasing
U
پایان ناپذیر
unceasing
U
ایست ناپذیر
incurable
U
درمان ناپذیر
disconsolate
U
تسلی ناپذیر
intangible
U
لمس ناپذیر
deathless
U
فنا ناپذیر
invariable
U
تغییر ناپذیر
inaccessible
U
ارتباط ناپذیر
irriversible
U
برگشت ناپذیر
joiner door
U
دربهای اب ناپذیر
untouchability
U
لمس ناپذیر
unsearchable
U
کاوش ناپذیر
immutable
U
تغییر ناپذیر
unexceptionable
U
استثناء ناپذیر
inaccessible
U
دسترسی ناپذیر
fatigueless
U
خستگی ناپذیر
unavoidable
U
چاره ناپذیر
non descript
U
تشریح ناپذیر
unavoidable
U
اجتناب ناپذیر
nanoaddressable
U
نشانی ناپذیر
unappealabe
U
پژوهش ناپذیر
impermeable
U
رطوبت ناپذیر
unappeasable
U
استمالت ناپذیر
impermeable
U
تراوش ناپذیر
impermeable
U
نشت ناپذیر
unanswerable
U
تکذیب ناپذیر
unanswerable
U
جواب ناپذیر
inevitable
U
اجتناب ناپذیر
unchangeable
U
تغییر ناپذیر
unbearably
U
تحمل ناپذیر
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
unobjectionable
U
اعتراض ناپذیر
uninflammable
U
اشتعال ناپذیر
unconquerable
U
تسخیر ناپذیر
undecidable
U
تصمیم ناپذیر
irreversible
U
بازگشت ناپذیر
irreversible
U
واگشت ناپذیر
irreversible
U
برگشت ناپذیر
ineluctable
U
چاره ناپذیر
incurable
U
بهبودی ناپذیر
incurable
U
علاج ناپذیر
adamantly
U
تزلزل ناپذیر
adamant
U
تزلزل ناپذیر
inconceivable
U
تصور ناپذیر
unbearable
U
تحمل ناپذیر
undeniably
U
انکار ناپذیر
undeniable
U
انکار ناپذیر
immobile
U
جنبش ناپذیر
impregnable
U
رسوخ ناپذیر
inflexible
U
انحناء ناپذیر
overpowering
U
مقاومت ناپذیر
unalterable
U
تغییر ناپذیر
air proof
U
هوا ناپذیر
water proof
U
رطوبت ناپذیر
nondescript
U
وصف ناپذیر
atomic
U
تجزیه ناپذیر
immiscible
U
امیزش ناپذیر
immiscible
U
امتزاج ناپذیر
immitigable
U
تخفیف ناپذیر
impartible
U
بخش ناپذیر
impenitent
U
توبه ناپذیر
imperviable
U
سرایت ناپذیر
inalterable
U
تغییر ناپذیر
inappealable
U
پژوهش ناپذیر
inappellable
U
پژوهش ناپذیر
incodensable
U
انقباض ناپذیر
incoercible
U
انقباض ناپذیر
incommensurable
U
سنجش ناپذیر
incommensurable
U
مقایسه ناپذیر
incommutable
U
استحاله ناپذیر
waterproof wire
U
سیم نم ناپذیر
sure-fire
U
شکست ناپذیر
achromic
U
رنگ ناپذیر
achromatic
U
رنگ ناپذیر
beyond bearing
U
تحمل ناپذیر
indefatigable
U
خستگی ناپذیر
irredeemable
U
پایان ناپذیر
indestructible
U
فنا ناپذیر
incorrigible
U
اصلاح ناپذیر
invincible
U
شکست ناپذیر
irreparable
U
جبران ناپذیر
drainless
U
خستگی ناپذیر
ego alien
U
خود ناپذیر
engrained
U
چاره ناپذیر
unassailable
U
یورش ناپذیر
exhautless
U
خستگی ناپذیر
unwearying
U
خستگی ناپذیر
incommutable
U
تخفیف ناپذیر
incommutably
U
تبدیل ناپذیر
incompressible
U
تراکم ناپذیر
inextinguishably
U
بطورتسکین ناپذیر
infrangible
U
تجزیه ناپذیر
inirritable
U
تحریک ناپذیر
inscrvtable
U
تفحص ناپذیر
insol
U
انحلال ناپذیر
insoluble
U
انحلال ناپذیر
inalienable
U
بیع ناپذیر
insusceptible
U
تایید ناپذیر
intangibly
U
بطورلمس ناپذیر
invariant
U
تغییر ناپذیر
ireversible
U
تغییر ناپذیر
irrecocilably
U
بطوروفق ناپذیر
inseparable
U
تفکیک ناپذیر
irrecoverable
U
جبران ناپذیر
irrecoverably
U
بطوراصلاح ناپذیر
irremissible
U
اغماض ناپذیر
irresistable
U
مقاومت ناپذیر
inexplorable
U
کاوش ناپذیر
inexhaustibly
U
بطورپایان ناپذیر
incompressible
U
فشار ناپذیر
inconvertible
U
مبادله ناپذیر
incorruptibly
U
بطورفساد ناپذیر
indecomposable
U
فساد ناپذیر
indefeasible
U
فسخ ناپذیر
indefeasible
U
بطلان ناپذیر
indefectible
U
خلل ناپذیر
indiminishable
U
کاهش ناپذیر
indisciplinable
U
انظباط ناپذیر
indispansably
U
بطورچاره ناپذیر
indisributable
U
بخش ناپذیر
indubious
U
تردید ناپذیر
ineludible
U
گریز ناپذیر
indescribable
U
وصف ناپذیر
infallible
U
لغزش ناپذیر
inexcitable
U
هیجان ناپذیر
irresolvable
U
تجزیه ناپذیر
inalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
immortal
U
فنا ناپذیر
imperturbable
U
تزلزل ناپذیر
uncontrollably
U
کنترل ناپذیر
intolerable
U
تحمل ناپذیر
uncontrollable
U
کنترل ناپذیر
nonsuperimposable
U
انطباق ناپذیر
spanless
U
پیمایش ناپذیر
unchallenged
U
انکار ناپذیر
unaccountable
U
توضیح ناپذیر
unaccountably
U
توضیح ناپذیر
insupportable
U
تحمل ناپذیر
inconsolable
U
دلداری ناپذیر
indispensable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalterable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
passives
U
اثر ناپذیر
passive
U
اثر ناپذیر
unbeatable
U
باخت ناپذیر
absolute
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com