English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scrubber U دستگاه تصفیه گاز کوره بلند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
furnace refining U تصفیه و پالایش کوره
blast furnace coke U کک کوره بلند
blast furnace U کوره بلند
blast furnaces U کوره بلند
blast furnace burden U بار کوره بلند
dust catcher U گردگیر کوره بلند
blast furnace gas U گاز کوره بلند
top gas U گاز کوره بلند
blast furnace plant U تاسیسات کوره بلند
lead blast furnace U کوره بلند سربی
blast pressure U فشار کوره بلند
bell type distributing gear U زنگ کوره بلند
foamed blast furnace slag U سرباره کوره بلند
blast U هوای دم کوره بلند دم
blasts U هوای دم کوره بلند دم
hearth U بوته ی کوره ی بلند
hearths U بوته ی کوره ی بلند
blast furnaceman U مسئول یا متصدی کوره بلند
slag sinter U تفاله کوره اهنگدازی بلند
campaigns U سلسله عملیات کوره بلند
blast furnace gun U وسیله تزریق کوره بلند
campaigning U سلسله عملیات کوره بلند
campaigned U سلسله عملیات کوره بلند
blast furnace slag U روباره تفاله کوره بلند
campaign U سلسله عملیات کوره بلند
blast furnace gas main U لوله اصلی گاز کوره بلند
downcomer U لوله انتقال گاز کوره بلند
blast furnace slag U تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
spacistor U دستگاه قوی صدا بزرگ کن بلند گوی قوی
open hearth furnace U کوره روباز کوره زیمنس مارتین
glazing kiln U کوره لعابی کوره لعاب پزی
jointer U رنده دستگاه رنده بلند
tunnel klin U کوره کانالی کوره تانل
recuperative furnace U کوره بهبوددهنده کوره نیروبخش
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
infiltration U تصفیه
conciliation U تصفیه
percolation U تصفیه
depuration U تصفیه
rectification U تصفیه
purgation U تصفیه
administrations U تصفیه
administration U تصفیه
liquidation U تصفیه
clarification U تصفیه
settlement U تصفیه
adjustment U تصفیه
settlements U تصفیه
adjustments U تصفیه
water purification U تصفیه اب
water softener U اب تصفیه کن
water softeners U اب تصفیه کن
expurgation U تصفیه
clearance U تصفیه
arrangement U تصفیه
arrangements U تصفیه
fining U تصفیه
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
clarify U تصفیه شدن
refinef copper U مس تصفیه شده
tries U تصفیه کردن
refines U تصفیه شدن
trustee U مدیر تصفیه
trustees U مدیر تصفیه
sublimating U تصفیه کردن
clarifies U تصفیه کردن
sublimates U تصفیه کردن
sublimated U تصفیه کردن
sublimate U تصفیه کردن
purified U تصفیه شده
refined U تصفیه شده
rarefy U تصفیه کردن
adjust تصفیه نمودن
clarifies U تصفیه شدن
try U تصفیه کردن
rarify U تصفیه کردن
refine U تصفیه کردن
to a upon U تصفیه کردن
water sterilizing bag U کیف تصفیه اب
administrators U مدیر تصفیه
overrefinement U تصفیه بسیار
administrator U مدیر تصفیه
primary treatment U تصفیه نخستین
have it out with someone <idiom> U تصفیه حساب
refine U تصفیه شدن
purification U شستشو تصفیه
administratrix U مدیره تصفیه
puriform U تصفیه کردن
discharges U مفاصا تصفیه
zone purification U تصفیه منطقهای
refines U تصفیه کردن
discharge U مفاصا تصفیه
purificator U تصفیه کننده
average adjustment U تصفیه خسارت
receiver U مدیر تصفیه
to pay out U تصفیه کردن
to set at rest U تصفیه کردن
settlement U تصفیه پرداخت
liquidator U مدیر تصفیه
liquidators U مدیر تصفیه
to pay off U تصفیه کردن
settlements U تصفیه پرداخت
outstanding U تصفیه نشده
rectify U تصفیه کردن
rectifies U تصفیه کردن
outstandingly U تصفیه نشده
receivers U مدیر تصفیه
rectified U تصفیه کردن
unsettled U تصفیه نشده
reconciling U تصفیه کردن
administers U تصفیه کردن
clarifying U تصفیه شدن
smeet U تصفیه کردن
catharsis U تصفیه تطهیر
sewage purification U تصفیه فاضلاب
clarify U تصفیه کردن
secondary treatment U تصفیه دومین
refineries U تصفیه خانه
administering U تصفیه کردن
clarifying U تصفیه کردن
official receiver U مدیر تصفیه
reconciles U تصفیه کردن
administer U تصفیه کردن
reconcile U تصفیه کردن
administered U تصفیه کردن
accommodates U تصفیه کردن
accommodated U تصفیه کردن
accommodate U تصفیه کردن
refinery U تصفیه خانه
filter U تصفیه کردن
filtration U تصفیه پالایش
compounds U تصفیه کردن
gold parting U تصفیه طلا
liquidation U تصفیه شرکت
gas cleaning U تصفیه گاز
official liquidator U مدیر تصفیه
expurgatory U تصفیه کننده
calcining klin U بوته تصفیه
calcining method U روش تصفیه
calcine U تصفیه کردن
accord U تصفیه کردن
accorded U تصفیه کردن
accords U تصفیه کردن
expurgator U تصفیه کننده
filters U تصفیه کردن
compounded U تصفیه کردن
order of discharge U حکم تصفیه
compound U تصفیه کردن
depuratory U تصفیه کننده
gold refining U تصفیه طلا
break up price U بهای تصفیه
depurator U تصفیه کننده
depurative U تصفیه کننده
depurate U تصفیه کردن
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
chastened U تصفیه وتزکیه کردن
chastening U تصفیه وتزکیه کردن
cathartic U تصفیه کننده روانپاکساز
scrubbing process U فرایند شستشو و تصفیه
chastens U تصفیه وتزکیه کردن
muscovado U قند تصفیه نشده
check out U تصفیه حساب کردن
gold refinery U واحد تصفیه طلا
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com