Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
separator
U
دستگاه تجزیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
analog to digital converter
U
تجزیه و تحلیل اطلاعات برای کامپیوتر با دستگاه حافظه ان
Other Matches
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
spectrophotometry
U
اسپکتروفتومتر
[در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
crater analysis
U
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
anatomy
U
تجزیه
parsing
U
تجزیه
severance
U
تجزیه
separated
U
تجزیه
separate
U
تجزیه
analysis
U
تجزیه
resolution
U
تجزیه
resolutions
U
تجزیه
separates
U
تجزیه
separations
U
تجزیه
dissociation
U
تجزیه
disintegration
U
تجزیه
shake down
U
تجزیه
sequestration
U
تجزیه
dissection
U
تجزیه
break
U
تجزیه
cracking
U
تجزیه
breaks
U
تجزیه
segregation
U
تجزیه
decomposition
U
تجزیه
dissolution
U
تجزیه
catalysis
U
تجزیه
anatomies
U
تجزیه
break down
U
تجزیه
decoupling
U
تجزیه
dialysis
U
تجزیه
break up
U
تجزیه
analyzer
U
تجزیه گر
decay
U
تجزیه
decayed
U
تجزیه
decaying
U
تجزیه
decays
U
تجزیه
separation
U
تجزیه
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
indissoluble
U
تجزیه نا پذیر
chemical analyse
U
تجزیه شیمیایی
chemical analysis
U
تجزیه شیمیایی
assay
U
تجزیه کردن
analyze
U
تجزیه کردن
ultimate analysis
U
تجزیه نهایی
volumetric analysis
U
تجزیه حجمی
break down
<idiom>
U
تجزیه وتحلیل
thermal decomposition
U
تجزیه گرمایی
dissect
[analyse]
U
تجزیه کردن
electrolysis
U
تجزیه الکتریکی
capillarity analysis
U
تجزیه مویینهای
analytical chemistry
U
شیمی تجزیه
analytical balance
U
ترازوی تجزیه
analyse
[British]
U
تجزیه کردن
analyze
[American]
U
تجزیه کردن
analitics
U
علم تجزیه
dispersion
U
تجزیه نور
dismembering
U
تجزیه کردن
dismembers
U
تجزیه کردن
parse
U
تجزیه کردن
parse
U
تجزیه شدن
parsed
U
تجزیه کردن
parsed
U
تجزیه شدن
dismembered
U
تجزیه کردن
liberate
U
تجزیه کردن
liberates
U
تجزیه کردن
liberating
U
تجزیه کردن
disintegrate
U
تجزیه شدن
disintegrate
U
تجزیه کردن
disintegrates
U
تجزیه شدن
disintegrates
U
تجزیه کردن
disintegrating
U
تجزیه شدن
disintegrating
U
تجزیه کردن
dismember
U
تجزیه کردن
parses
U
تجزیه کردن
parses
U
تجزیه شدن
analysis
U
تجزیه و تحلیل
analysis
U
شی تجزیه شده
parsing
U
تجزیه کردن
detachable
U
قابل تجزیه
analytically
U
بطور تجزیه
analytically
U
از راه تجزیه
decomposed
U
تجزیه شده
acid decomposition
U
تجزیه اسیدی
parting
U
تقسیم تجزیه
partings
U
تقسیم تجزیه
decompose
U
تجزیه شدن
decompose
U
تجزیه کردن
decomposes
U
تجزیه شدن
decomposes
U
تجزیه کردن
secessionist
U
تجزیه طلب
secessionists
U
تجزیه طلب
atomic
U
تجزیه ناپذیر
analitical
U
مربوط به تجزیه
double decomposition
U
تجزیه مضاعف
irresolvable
U
تجزیه ناپذیر
spectrum analysis
U
تجزیه بیناب
irrefrangible
U
غیرقابل تجزیه
spectrum analysis
U
تجزیه طیف
inverse segregation
U
تجزیه وارونه
instrumental analysis
U
تجزیه دستگاهی
ionization
U
تجزیه اتمها
fibrinolysis
U
تجزیه فیبرین
fractionating column
U
ستون تجزیه
frequency analysis
U
تجزیه فرکانس
inseparability
U
تجزیه ناپذیری
elution analysis
U
تجزیه شویشی
elemental analysis
U
تجزیه عنصری
syllabicity
U
تجزیه هجایی
qualitative analysis
U
تجزیه کیفی
syllabi
U
تجزیه هجائی
stripping analysis
U
تجزیه عریانساز
qualitative analysis
U
تجزیه چونی
quantitative analysis
U
تجزیه کمی
job analysis
U
تجزیه کار
electrolytic decomposition
U
تجزیه الکترولیت
electron decay
U
تجزیه الکترون
splitting a cause of action
U
تجزیه دعوی
proximate analysis
U
تجزیه گروهی
frequency analysis
U
تجزیه هارمونی ها
infrangible
U
تجزیه ناپذیر
resolvable
U
تجزیه شدنی
analyzing
U
تجزیه کردن
analyzes
U
تجزیه کردن
hydrolyze
U
تجزیه شدن
analyzed
U
تجزیه کردن
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
analysing
U
تجزیه کردن
homolysis
U
تجزیه شیمیایی
analyses
U
تجزیه کردن
analyse
U
تجزیه کردن
secessionism
U
تجزیه طلبی
gravimetrical analysis
U
تجزیه وزنی
gas analysis
U
تجزیه گاز
indiscerptibility
U
تجزیه ناپذیری
gasometry
U
تجزیه گازی
research and analysis
U
تجزیه و تحلیل
resoluble
U
تجزیه شدنی
segregative
U
تجزیه طلب
refraction
U
تجزیه انحراف
resolution of forces
U
تجزیه نیروها
image resolution
U
تجزیه تصویر
gravimetric analysis
U
تجزیه وزنی
analysed
U
تجزیه کردن
scrutinize
U
تجزیه کردن
check
U
تجزیه کردن
decomposer
U
تجزیه کننده
physical analysis
U
تجزیه فیزیکی
separatist
U
تجزیه طلب
determine
U
تجزیه کردن
microcomoser
U
تجزیه کننده
enquire into
U
تجزیه کردن
examine
U
تجزیه کردن
explore
U
تجزیه کردن
inspect
U
تجزیه کردن
microconsumer
U
تجزیه کننده
photodecomposition
U
تجزیه نوری
bolt
[examine]
U
تجزیه کردن
study
U
تجزیه کردن
decomposable
U
قابل تجزیه
evaluate
U
تجزیه کردن
parting of metals
U
تجزیه فلزات
parser
U
تجزیه کننده
parse tree
U
درخت تجزیه
isolation
U
تجزیه جداسازی
disembody
U
تجزیه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com