English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
catching glove U دستکش دروازه بان
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
chevrons U دستکش
chevron U دستکش
glove U دستکش
gantlet U دستکش
gloves U دستکش
muffled U دستکش پوش
boxing gloves U دستکش بوکس
kid gloves U دستکش جیر
gantlope U دستکش بلند
kid gloves U دستکش چرمی
gantelope U دستکش بلند
webber U دستکش ساز
gauntlets U دستکش بلند
wheel gloves U دستکش رانندگی
glover U دستکش ساز
boxing glove U دستکش بوکس
mitts U دستکش بلند
kid glove U دستکش پوش
gauntlet U دستکش بلند
mitt U دستکش بلند
mitt U دستکش بیش بال
mitts U دستکش بیش بال
finger tab U دستکش چرمی سوراخدارکمانگیر
chevrons U دستکش ارم بازو
chevron U دستکش ارم بازو
blow with the open glove U ضربه با دستکش باز بوکس
an iron hand in a valvet glove U دست اهنین در دستکش مخملی
gauntlets U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
gauntlet U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
glove stretcher U اسباب گشادکردن پنجههای دستکش
A pair of shoes (gloves,socks). U یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
Where is the mate ( companion ) of this glove ? U لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
wrist U قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
trap U فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
wrists U قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
chamberer U کلفت
housemaid U کلفت
handmaidens U کلفت
chamber maid U کلفت
hand maid U کلفت
handmaid U کلفت
thickest U کلفت
charwoman U کلفت
charwomen U کلفت
chambermaids U کلفت
maidservant U کلفت
housemaids U کلفت
burly U کلفت
ladys maid U کلفت
tirewoman U کلفت
molls U کلفت
labrose U لب کلفت
chambermaid U کلفت
handmaiden U کلفت
femme de chambre U کلفت
thick U کلفت
biddy U کلفت
stockiest U کلفت
stockier U کلفت
moll U کلفت
trull U کلفت
servant maid U کلفت
squatty U کلفت
swabber U کلفت
heavy-set U کت و کلفت
woman U کلفت
thicker U کلفت
bonne U کلفت
blobber U کلفت
stocky U کلفت
ruffian U گردن کلفت
hawser U طناب کلفت
girls U دوشیزه کلفت
yak U گاومیش دم کلفت
gold foil U زرورق کلفت
girl U دوشیزه کلفت
yaks U گاومیش دم کلفت
plank U تخته کلفت
stodgy U گردن کلفت
bondwoman U کلفت زرخرید
blunting U کلفت کردن
baryphonia U کلفت صدایی
blunt U کلفت کردن
blunted U کلفت کردن
blunter U کلفت کردن
bluntest U کلفت کردن
blunts U کلفت کردن
ancilla U پیشخدمت زن کلفت
thicken U کلفت کردن
thicken U کلفت ترشدن
thickened U کلفت کردن
thickened U کلفت ترشدن
thickens U کلفت ترشدن
thickens U کلفت کردن
ruffians U گردن کلفت
box coat U پالتوی کلفت
incrassate U کلفت شدن
odalisque U کلفت یا صیغه
pachydermatous U پوست کلفت
waitress U ندیمه کلفت
pachydrmatous U پوست کلفت
waitresses U ندیمه کلفت
parlour maid U کلفت سرمیز
thick skinned U پوست کلفت
poutingly U لب کلفت کنان
roughneck U گردن کلفت
stiff necked U گردن کلفت
thickening U کلفت سازی
thick-skinned U پوست کلفت
muslinet U مشمش کلفت
impassive U پوست کلفت
dumpy U گردن کلفت
heavyset U کلفت زمخت
hoodman blind U گردن کلفت
incrassate U کلفت کردن
inspissate U کلفت کردن
thick weft U نخ پود کلفت
junk board U مقوای کلفت
thick warp U نخ تار کلفت
doubling U کلفت ریسی
hawsers U طناب کلفت
moppy U کلفت بلند
thickset U تنگ کلفت
mittens U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mitten U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
marchioness U نوعی گلابی کلفت
snub U کلفت وکوتاه سرزنش
bullied U گردن کلفت گوشت
lumpy U کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest U کلفت ناهنجار تودهای
lumpier U کلفت ناهنجار تودهای
pachyderms U جانور پوست کلفت
pachyderm U جانور پوست کلفت
marchionesses U نوعی گلابی کلفت
snubbed U کلفت وکوتاه سرزنش
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
thug U قاتل گردن کلفت
heavyset U چهارشانه کلفت وکوتاه
fly line U ریسمان کلفت ماهیگیری
thugs U قاتل گردن کلفت
indurate U پوست کلفت کردن
moreen U پارچه کلفت پردهای
ruffianly U گردن کلفت وحشی
bullying U گردن کلفت گوشت
snubbing U کلفت وکوتاه سرزنش
snubs U کلفت وکوتاه سرزنش
bullies U گردن کلفت گوشت
hyperostosis U کلفت شدگی استخوان
bully U گردن کلفت گوشت
chunk U تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunks U تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
nappy U کلفت و پرزدار خواب دار
nappies U کلفت و پرزدار خواب دار
boat rod U چوب کلفت ماهیگیری با قایق
butch U مرد یا پسر گردن کلفت
parlormaid U کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
pachydrmatous U ادم پوست کلفت و بیرگ
deep mouthed U دارای صدای درشت و کلفت
ancillary U مستخدم بومی مربوط به کلفت
grego U جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
senile keratosis U کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
meathead U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
muscleman U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
beefcake U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
pea jacket or coat U جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
gates U دروازه
portals U دروازه
portal U دروازه
goal area line U خط دروازه
barbacan U دروازه
barbican U دروازه
hoop U دروازه
goals U دروازه
goal U دروازه
port U دروازه
hoops U دروازه
gateways U دروازه
gate U دروازه
gateway U دروازه
grossest U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
fearnought U یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
barrels U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barreled shaft U میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
grossing U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barong U یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
gross U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com