English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to orders dinner U دستور ناهار دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
meal break U افراشتن پرچم ناهار زنگ ناهار
to put any one up to something U کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
directed U دستور دادن دستورالعمل دادن
direct U دستور دادن دستورالعمل دادن
instructed U دستور دادن اموزش دادن
instruct U دستور دادن اموزش دادن
directs U دستور دادن دستورالعمل دادن
instructing U دستور دادن اموزش دادن
order U سفارش دادن دستور دادن
instructs U دستور دادن اموزش دادن
directs U : دستور دادن
direct U : دستور دادن
intuiting U دستور دادن
dictated U دستور دادن
order U دستور دادن
dictates U دستور دادن
dictating U دستور دادن
directed U : دستور دادن
to give instractions U دستور دادن
dictate U دستور دادن
dictate U دستور دادن
intuit U دستور دادن
intuited U دستور دادن
intuits U دستور دادن
order U دستور دادن سفارش
cry havoc U دستور غارت دادن
to issue marching order U دستور پیشروی دادن [ارتش]
recalls U دستور تجمع قوا دادن
recalled U دستور تجمع قوا دادن
recall U دستور تجمع قوا دادن
to put any one up to something U کسی را در کاری دستور دادن
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
commenting U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commented U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
comment U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
extracting U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extract U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracts U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracted U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
dinner U ناهار
lunching U ناهار
fiffin U ناهار
luncheon U ناهار
nummet U ناهار
dinners U ناهار
luncheons U ناهار
lunches U ناهار
lunched U ناهار
lunch U ناهار
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
meal break U استراحت ناهار
meats U غذا ناهار
dining U ناهار خوردن
dines U ناهار خوردن
dined U ناهار خوردن
i asked him to dinner U او را به ناهار خواندم
dine U ناهار خوردن
anteprandial U پیش از ناهار
meat U غذا ناهار
tiffin U ناهار مختصر
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
dining rooms U اطاق ناهار خوری
nooning U هنگام فهر ناهار
refectory U سالن ناهار خوری
cafeteria messing U ناهار خوری همگانی
refectories U سالن ناهار خوری
salle a manger U اطاق ناهار خوری
I invited her to lunch . I stood her a lunch . U ناهار مهمانش کردم
dining room U اطاق ناهار خوری
broadside messing U ناهار خوری گروهی
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
dinner set U لوازم و فرف شام یا ناهار
dinette U اطاق کوچک ناهار خوری
john having come we dined U جان که امد ما ناهار خوردیم
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
to dine off bread and cheese U ناهار خود را با نان و پنیربرگذار کردن
my neighbour at dinner U کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
you must w the signal U ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
pennant U پرچم اعلام وقت ناهار روی کشتی
pennants U پرچم اعلام وقت ناهار روی کشتی
jump instruction U دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
formulae U دستور
commandment U دستور
formula U دستور
prescript U دستور
say-so U دستور
commandments U دستور
say so U دستور
prescriptions U دستور
precepts U دستور
rule U دستور
commands U دستور
command U دستور
formulas U دستور
enjoinment U دستور
precept U دستور
commanded U دستور
instruction U دستور
order U دستور
prescription U دستور
direction U دستور
program U دستور
programs U دستور
regulation U دستور
instructions U دستور
grammars U علم دستور
regulation U دستور قانون
directions U دستور عمل
grammars U کتاب دستور
collection order U دستور وصول
grammars U دستور زبان
recipes U خوراک دستور
prescription U دستور عمل
embedded code U دستور چاپگر
operating instruction U دستور کار
superior order U دستور مافوق
operating manual U دستور کار
operation order U دستور عملیاتی
formulary U دستور نامه
daily order U دستور روز
cramer's rule U دستور کرامر
field manual U دستور رزمی
prescriptions U دستور عمل
instructions U دستور عمل
instruction U دستور کار
instruction U دستور عمل
warning order U دستور اگهی
technical manual U دستور فنی
money orders U دستور پرداخت
money order U دستور پرداخت
directives U دستور دهنده
directive U دستور دهنده
programs U دستور کار
programs U برنامه دستور
program U دستور کار
program U برنامه دستور
statement number U شماره دستور
runs U دستور RUN
instructions U دستور کار
execute statement U دستور اجرایی
enforcement order U دستور اجرا
engine order U دستور ماشین
conditional statement U دستور شرطی
agenda U دستور جلسه
agendas U دستور جلسه
microinstruction U ریز دستور
principals U دستور دهنده
principal U دستور دهنده
job order U دستور کار
permission U دستور پروانه
purchase order U دستور خرید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com