Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
field manual
U
دستور رزمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
manual
U
دستور رزمی دستی سیستم دستی
field order
U
دستورعملیاتی دستور رزمی
Other Matches
duty with troops
U
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat team
U
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat developer
U
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combat power
U
نیروی رزمی استعداد رزمی
combatcommand
U
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat orders
U
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
combat air patrol
U
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
separator
U
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skips
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skip
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
piped
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB
U
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefix
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
branches
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address
U
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate
U
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
epics
U
رزمی
epical
U
رزمی
combat
U
رزمی
combating
U
رزمی
combats
U
رزمی
combated
U
رزمی
epic
U
رزمی
combat power
U
قدرت رزمی
field commands
U
قسمتهای رزمی
combat ration
U
جیره رزمی
combat readiness
U
امادگی رزمی
combat trains
U
بنه رزمی
combat outpost
U
پاسدار رزمی
combat team
U
تیم رزمی
combat surveillance
U
مراقبت رزمی
combat , elements
U
عناصر رزمی
combat support
U
پشتیبانی رزمی
combat proficiency
U
شایستگی رزمی
combat proficiency
U
مهارت رزمی
fighting patrol
U
گشتی رزمی
tactical support
U
پشتیبانی رزمی
combat jump
U
پرش رزمی
combat intelligence
U
اطلاعات رزمی
readiness
U
امادگی رزمی
combatintelligence
U
اطلاعات رزمی
combat patrol
U
گشتی رزمی
combatdrill
U
تمرین رزمی
combatcommand
U
یکان رزمی
combat vehicle
U
خودروی رزمی
combat formation
U
ارایش رزمی
combat troops
U
عدههای رزمی
combat forces
U
نیروهای رزمی
combat exercise
U
تمرین رزمی
field army
U
ارتش رزمی
combat , echelon
U
رده رزمی
combat , echelon
U
یکان رزمی
combat arms
U
رسته رزمی
non combatant
U
غیر رزمی
field duty
U
ماموریت رزمی
operational route
U
جاده رزمی
combat crew
U
خدمه رزمی
heroic verse
U
شعر رزمی
herioic verse
U
شعر رزمی
groups
U
گروه رزمی
non-combatant
U
غیر رزمی
non-combatants
U
غیر رزمی
nonbattle
U
غیر رزمی
battle casualty
U
ضایعات رزمی
battle problems
U
مشکلات رزمی
battle station
U
پایگاه رزمی
strengths
U
استعداد رزمی
strength
U
استعداد رزمی
c ration
U
جیره رزمی
service ammunition
U
مهمات رزمی
martial arts
U
ورزشهای رزمی
field glasses
U
عینک رزمی
group
U
گروه رزمی
task organization
U
سازمان رزمی
combat engineer
U
مهندسی رزمی
field service
U
خدمات رزمی
damage
U
ضایعات رزمی
field ration
U
جیره رزمی
field order
U
دستورالعمل رزمی
field officer
U
افسر رزمی
field gun
U
توپ رزمی
field grade
U
رده رزمی
field duty
U
خدمات رزمی
combat efficiency
U
کارایی رزمی
combat duty
U
امور رزمی
field commands
U
یکانهای رزمی
combat development
U
توسعه رزمی
combat , elements
U
یکانهای رزمی
fighting load
U
بار رزمی
field type
U
نوع رزمی
tactical missile
U
موشک رزمی
combat duty
U
ماموریت رزمی
field exercise
U
تمرین رزمی
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
amphibious task force
U
گروه رزمی اب خاکی
combat pay
U
فوق العاده رزمی
readiness category
U
درجه امادگی رزمی
readiness category
U
نوع امادگی رزمی
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
combat information center
U
مرکز اطلاعات رزمی
combat load
U
بار رزمی هواپیما
combat development
U
پیشرفت اموزش رزمی
combat control team
U
تیم کنترل رزمی
attrition
U
کاهش توان رزمی
combat liaison
U
ربط و ارتباط رزمی
jujitsu
U
مادر ورزشهای رزمی
epic
U
شعر رزمی حماسه
epos
U
اشعار رزمی پیشینیان
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
combat support troops
U
یکانهای پشتیبانی رزمی
field officer
U
افسر رسته رزمی
unit strength
U
قدرت رزمی یکان
field range
U
میدان تیر رزمی
field service
U
پشتیبانی سرویس رزمی
standards
U
کالای جانشین رزمی
standard
U
کالای جانشین رزمی
live exercise
U
تمرین رزمی حقیقی
flyable dud
U
بدون امادگی رزمی
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
level of readiness
U
سطح امادگی رزمی
level of effort
U
تلاش رزمی یکان
joint task force
U
گروه رزمی مشترک
epics
U
شعر رزمی حماسه
condition of readiness
U
وضعیت امادگی رزمی
combat support troops
U
عدههای پشتیبانی رزمی
field
U
زمینه رزمی صحرایی
fielded
U
زمینه رزمی صحرایی
combat support arms
U
رسته پشتیبانی رزمی
fields
U
زمینه رزمی صحرایی
conventional forces
U
نیروهای رزمی معمولی
combat firing
U
تمرین تیراندازی رزمی
combat support arms
U
یکان پشتیبانی رزمی
combat service support
U
پشتیبانی خدمات رزمی
combat ready
U
دارای امادگی رزمی
pioneer unit
U
یگان مهندسی رزمی
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
loss
U
تلفات جنگی ضایعات رزمی
carrier task force
U
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
combat commander's insignia
U
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
rhapsode
U
دوره گردی که اشعار رزمی
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
night cap
U
گشتی رزمی هوایی شبانه
strength
U
توان رزمی تعداد نفرات
tae guk
U
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
field commands
U
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
combat essential
U
مورد نیاز حتمی رزمی
combatdrill
U
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
commitment value
U
ارزش رزمی یک یکان در درگیریها
threat study
U
بررسی امکانات رزمی دشمن
trains area
U
منطقه بنه رزمی یکان
strengths
U
توان رزمی تعداد نفرات
combat crew
U
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
build-up
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
build up
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
army ready material program
U
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
build-ups
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
trouvere
U
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
zipper
U
گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com