Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
manual
U
دستورالعمل راهنمای انجام کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
directive
U
راهنمای انجام کار دستورالعمل
directives
U
راهنمای انجام کار دستورالعمل
Other Matches
commander's guidance
U
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
job book
U
کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها
verb
U
دستورالعمل انجام عملی
letter of instruction
U
دستورالعمل انجام کار
verbs
U
دستورالعمل انجام عملی
shift instruction
U
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
program
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
army training test
U
راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
planning directive
U
دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
briefing direction
U
دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
dovetail guide
U
راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
statitizing
U
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
staffing guide
U
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
pause instruction
U
دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
arithmetic instruction
U
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
instruction counter
U
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
commander's manual
U
ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
planning guidance
U
راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
manual
U
راهنمای کار
wage price guideline
U
راهنمای مزد
piston guide
U
راهنمای پیستون
card guide
U
راهنمای کارت
telephone book
U
راهنمای تلفن
radar beacon
U
راهنمای رادار
training manual
U
راهنمای اموزشی
push rod
U
راهنمای سوپاپ
icon
U
راهنمای انتخاب
janitor
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
run manual
U
راهنمای اجرا
saint bernard
U
سگ راهنمای کوهستان
janitors
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
column ways
U
راهنمای ستون
ikons
U
راهنمای انتخاب
buoying
U
راهنمای شناور در اب
harbor master
U
راهنمای بندر
buoys
U
راهنمای شناور در اب
guide book
U
راهنمای مسافران
shopwalker
U
راهنمای مغازه
floor walker
U
راهنمای مغازه
icons
U
راهنمای انتخاب
buoyed
U
راهنمای شناور در اب
buoy
U
راهنمای شناور در اب
telephone books
U
راهنمای تلفن
pilots
U
راهنمای ناوبری
piloted
U
راهنمای ناوبری
dock master
U
راهنمای حوض
pilot
U
راهنمای ناوبری
double vee guide
U
راهنمای وی دوبل
instruction
U
دستورالعمل
directions
U
دستورالعمل
ground rule
U
دستورالعمل
functions
U
دستورالعمل
instructions
U
دستورالعمل
functioned
U
دستورالعمل
function
U
دستورالعمل
perscription
U
دستورالعمل
order
U
دستورالعمل
recipe
U
دستورالعمل
recipes
U
دستورالعمل
procedure
U
دستورالعمل
operating manual
U
دستورالعمل
schedules
U
فهرست راهنمای قانون
signal
U
علامت راهنمای خودرو
telephone directory
U
کتابچه راهنمای تلفن
telephone directories
U
کتابچه راهنمای تلفن
leaders
U
فشنگ راهنمای پیچی
leader
U
فشنگ راهنمای پیچی
systems manual
U
کتاب راهنمای سیستم
damage control book
U
راهنمای کنترل خسارات
data directory
U
فهرست راهنمای داده ها
file directory
U
فهرست یا راهنمای فایل
scheduled
U
فهرست راهنمای قانون
procedure manual
U
کتاب راهنمای رویهای
sheave
U
ریل راهنمای هواپیما
soldier's manual
U
کتاب راهنمای سرباز
index
U
نما راهنمای موضوعات
indexed
U
نما راهنمای موضوعات
indexes
U
نما راهنمای موضوعات
refernce manual
U
کتاب راهنمای مرجع
signalled
U
علامت راهنمای خودرو
signaled
U
علامت راهنمای خودرو
phone book
U
کتاب راهنمای تلفن
phone books
U
کتاب راهنمای تلفن
postal directory
U
دفتر راهنمای پست
cutting guide
راهنمای برش
[ابزار]
location diagram
U
راهنمای اتصال نقشه
schedule
U
فهرست راهنمای قانون
light buoy
U
راهنمای شناور چراغدار
guidebooks
U
کتاب راهنمای مسافران
guidebook
U
کتاب راهنمای مسافران
prescriptions
U
تجویز دستورالعمل
pseudo instruction
U
شبه دستورالعمل
pseudo code
U
شبه دستورالعمل
branch instruction
U
دستورالعمل انشعاب
privileged instruction
U
دستورالعمل ممتاز
prescription
U
تجویز دستورالعمل
arithmetic instruction
U
دستورالعمل حسابی
halt instruction
U
دستورالعمل توقف
action statement
U
دستورالعمل اقدام
guidance
U
دستورالعمل راهنما
stop instruction
U
دستورالعمل توقف
one address instruction
U
دستورالعمل یک ادرسه
object code
U
دستورالعمل مقصود
null instruction
U
دستورالعمل پوچ
nonexecutable statement
U
دستورالعمل اجراناپذیر
instruction code
U
رمز دستورالعمل
order
U
دستورالعمل دستور
push instruction
U
دستورالعمل نشاندن
quasi instruction
U
شبه دستورالعمل
conditional instruction
U
دستورالعمل شرطی
code
U
برنامه دستورالعمل ها
machine instruction
U
دستورالعمل ماشین
current instruction
U
دستورالعمل جاری
computer instruction
U
دستورالعمل کامپیوتر
decision instruction
U
دستورالعمل تصمیمی
decision instruction
U
دستورالعمل تصمیم
dummy instruction
U
دستورالعمل ساختگی
ship husbandary manual
U
دستورالعمل جرثقیل ها
entry instruction
U
دستورالعمل دخول
direction
U
دستورالعمل جهت
field order
U
دستورالعمل رزمی
command processing
U
پردازش دستورالعمل
pull instruction
U
دستورالعمل بازیابی
repetition instruction
U
دستورالعمل تکرار
flight manual
U
دستورالعمل پرواز
call instruction
U
دستورالعمل فراخوانی
no op instruction
U
دستورالعمل بی اثر
logical instruction
U
دستورالعمل منطقی
micro instruction
U
ریز دستورالعمل
microcode
U
ریز دستورالعمل
instruction foramt
U
قالب دستورالعمل
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
instruction time
U
زمان دستورالعمل
instruction register
U
ثبات دستورالعمل
instruction length
U
طول دستورالعمل
instruction mix
U
اختلاط دستورالعمل
logic instruction
U
دستورالعمل منطقی
instruction set
U
مجموعه دستورالعمل
macro instruction
U
درشت دستورالعمل
instruction word
U
کلمه دستورالعمل
instruction cycle
U
چرخه دستورالعمل
ir
U
ثبات دستورالعمل
concordances
U
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
basic planning guide
U
راهنمای اولیه طرح ریزی
waybill
U
خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
working plan
U
نقشه اجرا راهنمای کار
finger post
U
تیرپنجه دار راهنمای جاده
photo index map
U
نقشه راهنمای عکسهای هوائی
concordance
U
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
soldier's manual
U
ائین نامه راهنمای سربازان
guidance
U
راهنمای طرح ریزی راهنمایی
turn off guidance
U
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
pilot
U
راهنمای ناو راهنمایی کردن
quadrattrix
U
راهنمای تربیع منحنی هادی
piloted
U
راهنمای ناو راهنمایی کردن
user's manual
U
کتاب راهنمای استفاده کننده
mutilation table
U
جدول راهنمای بارگیری خودروها
watertight closure log
U
دفتر راهنمای اب بندی ناو
pilots
U
راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilot's trace
U
کالک راهنمای خلبان هواپیما
instruction lookahead
U
پیش بینی دستورالعمل
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
instruction cycle
U
سیکل یاچرخش دستورالعمل
instruction control unit
U
واحد کنترل دستورالعمل
multiple address instruction
U
دستورالعمل چند ادرسه
variable instruction length
U
دستورالعمل با طول متغیر
conditional jump instruction
U
دستورالعمل پرش شرطی
kips
U
هزار دستورالعمل درثانیه
looping instruction
U
دستورالعمل حلقه زنی
assembly language instruction
U
دستورالعمل زبان اسمبلی
mips
U
یک میلیون دستورالعمل درثانیه
computer instruction set
U
مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
machine instruction set
U
مجموعه دستورالعمل ماشین
damage control bills
U
دستورالعمل کنترل خسارات
pop instruction
U
دستورالعمل بازیابی از پشته
million instructions per second
U
میلیون دستورالعمل در ثانیه
airworthiness directive
U
دستورالعمل صلاحیت پرواز
microcode
U
دستورالعمل های ریز
effective date
U
تاریخ شروداجرای دستورالعمل
sailing directions
U
راهنمای دریایی book pilot : syn
dsm
U
راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
pathfinder
U
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
portolano
U
راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com