English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pack U دسته گروه
packs U دسته گروه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
grouping U دسته گروه سازی
groupings U دسته گروه سازی
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
division U دسته گروه اسبهای مسابقه معین
divisions U دسته گروه اسبهای مسابقه معین
minor league U دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
In groups. In batches. U دسته دسته ( گروه گروه )
Other Matches
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
streams of people U دسته دسته مردم
sorts U دسته دسته کردن
sects U دسته دسته مذهبی
shoals of people U دسته دسته مردم
scores of people U دسته دسته مردم
sect U دسته دسته مذهبی
sorted U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
distribute U دسته دسته کردن
trooping U دسته دسته شدن
trooped U دسته دسته شدن
troop U دسته دسته شدن
they came in bands U دسته دسته امدند
assort U دسته دسته شدن
windrow U دسته دسته کردن
groups U دسته دسته کردن
group U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
folks U گروه
mass U گروه
company U گروه
multitudes U گروه
companies U گروه
folk U گروه
concourse U گروه
corps U گروه
t group U گروه T
concourses U گروه
special interest group U گروه
multitude U گروه
crowds U گروه
crowd U گروه
many U گروه
set U گروه
shoals U گروه
g , series U گروه ژ
trooping U گروه
trooped U گروه
troop U گروه
cohort U گروه
cohorts U گروه
groups U گروه
group U گروه
covey U گروه
sets U گروه
shoal U گروه
setting up U گروه
platoons U گروه
herd U گروه
herded U گروه
herding U گروه
herds U گروه
cliques U گروه
clique U گروه
attack group U گروه تک
ensigns U گروه
ensign U گروه
batches U گروه
batch U گروه
ring U گروه
fries U گروه
clusters U گروه
throngs U گروه
swarmed U گروه
swarm U گروه
cluster bombs U گروه
thronging U گروه
thronged U گروه
fry U گروه
frying U گروه
host U گروه
school U گروه
gangs U گروه
gang U گروه
schools U گروه
hosts U گروه
parcels U گروه
parcel U گروه
assembly U گروه
hosting U گروه
hosted U گروه
bunch U گروه
bunched U گروه
bunches U گروه
bunching U گروه
throng U گروه
squads U گروه
teams U گروه
congregations U گروه
congregation U گروه
bevy U گروه
platoon U گروه
lot U گروه
team U گروه
massing U گروه
masses U گروه
flock U گروه
flocking U گروه
cluster bomb U گروه
swarms U گروه
cluster U گروه
flocked U گروه
squad U گروه
flocks U گروه
party U گروه
coacting group U گروه همکار
closed group U گروه بسته
class of suplies U گروه کالاها
subgroup U زیر گروه
diaconate U گروه شماسان
biotype U زیست گروه
chevroner U فرمانده گروه
regimentation U گروه بندی
center U گروه مرکزی
devitry U گروه دیوان
groups U گروه رزمی
carbonyl group U گروه کربونیل
captain of the forecastle U سر گروه لنگر
peer groups U گروه همسالان
command group U گروه فرماندهی
peer group U گروه همسالان
blood types U گروه خونی
blood type U گروه خون
blood type U گروه خونی
criterion group U گروه ملاک
blood groups U گروه خون
blood groups U گروه خونی
womankind U گروه زنان
blood group U گروه خونی
device cluster U گروه دستگاه
coordinated group U گروه کوئوردینانسی
commonwealth of letters U گروه نویسندگاه
legions U هنگ گروه
blood group U گروه خون
commutative group U گروه جابجاپذیر
contact party U گروه تماس
control group U گروه گواه
blood types U گروه خون
disk pack U گروه بسته
diad U گروه دو عضوی
kinds U جنس گروه
divisions U گروه وزنی
swarm U گروه زنبوران
subgroup U خرده گروه
legion U هنگ گروه
subgroups U خرده گروه
subgroups U زیر گروه
sections U گروه دایره
section U گروه دایره
nexus U گروه متحد
abelian group U گروه ابلی
acid group U گروه اسید
acid group U گروه اسیدی
outfit U همسفر گروه
swarmed U گروه زنبوران
division U گروه وزنی
kindest U جنس گروه
kind U جنس گروه
social U گروه دوست
group therapy U گروه درمانی
trilogies U گروه سه تایی
trilogy U گروه سه تایی
heap U انبوه گروه
heaping U انبوه گروه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com